۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

انتخابات ریاست جمهوری! و سکوت درباره موضوعات اساسی



انتخابات ریاست جمهوری! و سکوت درباره موضوعات اساسی


در شعبده انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه، کاندیداهای مهندسی شده درباره همه چیز صحبت می‌کنند. آنها به موضوع اقتصاد می‌پردازند. از فاصله طبقاتی سخن می‌گویند. حتی درباره اقلیت ناچیزی که ثروت کشور را کنترل می‌کند، حرف می‌زنند.
برخی از آنها مدافعین دوآتشه عدالت می‌شوند و برخی دیگر از حقوق مدنی شهروندان می‌گویند. برخی پرونده های رقیبشان، در شهرداری را روی دایره می‌ریزند و برخی اعلام می‌کنند که دست آوردهای اقتصادی دولت، فریبی بیش نیست.
کاندیداها درباره موضوعات گوناگونی صحبت می‌کنند. به یکدیگر می‌تازند تا تنور انتخابات! را گرم کنند اما کاملا هوشیار هستند که چگونه این کار را انجام دهند.
هرکدام از آنها در نقش اپوزیسیون دیگری، ظاهر می‌شود. هر کدام کارنامه دولت هایی که وابسته به جناح رقیب بود را زیر سؤال می‌برد. اما هیچکدام کارنامه فاجعه باری که در برابر دیدگان مردم قرار دارد را به جمهوری اسلامی! نسبت نمی‌دهد. هیچکدام حتی اشاره ای هم به ولایت فقیه نمی‌کند. هیچ کدام حتی حتی کلمه ای هم درباره سپاه صحبت نمی‌کند.
در مناظره ها درباره چیزهای بسیاری سخن گفته می‌شود تا فضای ذهنی مخاطب با آن پر شود. درباره بسیاری از موضوعات موضع گیری می‌شود تا نوبتی به موضوعات اصلی نرسد. موضوعات اصلی کدامند؟
چرا هیچ کاندیدایی درباره نقش خامنه ای در اداره کشور سخن نمی‌گوید؟ مگر نه اینکه فرماندهی کل نیروهای مسلح برعهده اوست. مگر نه اینکه سیاست های کلی نظام توسط خامنه ای مشخص می‌شود. مگر نه اینکه او دارای هژمونی بر تمامی قوا و اشخاص در درون نظام مقدس! است.
هیچکدام از کاندیداها درباره سپاه چیزی نمی‌گویند. در حالی که سپاه اصلی ترین پیمانکار! اقتصاد کشور است. هیچ ثروت و سرمایه کلانی در ایران وجود ندارد که در مالکیت یا کنترل یا نظارت سپاه نباشد. کنترل تمامی پروژه های نفت و گاز برعهده سپاه است. تمامی اسکله های کشور و قاچاق وسیع کالا زیر کنترل سپاه است. اما هیچکدام از کاندیداها حتی اشاره ای هم به آن نمی‌کنند.
نظام مقدس! در حال جنگ در سوریه، عراق، یمن و ... است. سیاست های مداخله جویانه خامنه ای هزینه هایی سهمگین بر مردم ایران تحمیل کرده است. اقتصاد کشور به جای تمرکز بر روی بهبود زندگی مردم صرف پشتیبانی و تجهیز جنگ در کشورهای دیگر شده است. هیچکدام از کاندیداها این سیاست را به چالش نکشیده اند.
در سال ۶۷ ده ها هزاری زندانی سیاسی که در حال گذران دوران محکومیت خود بودند یا دوران محکومیت شان سپری شده بود در طول چند هفته به طور دسته جمعی اعدام شدند. حداقل یک نفر از تصمیم گیرندگان حاضر در صحنه اعدام ها الان کاندیدای ریاست جمهوری است. بقیه شرکت کنندگان جدا از هر نقش مستقیم یا غیر مستقیم در آن پروژه ضدانسانی، در آن مقطع از مقامات بالای نظامی، امنیتی، سیاسی و اجرایی نظام جمهوری اسلامی! بوده اند. همه آنها فقط به این خاطر در جمهوری اسلامی دارای منصب باقی ماندند که در آن مقطع به طریقی از اعدام ها حمایت کردند یا به نحوی آنرا تأیید کرده اند. زیرا کمترین مخالفت یا تردید در برابر اعدام های تابستان سال ۶۷، سرنوشتی مانند آقای منتظری برای آنها رقم می‌زد. اکنون هیچکدام از کاندیداها درباره تابستان ۶۷ سخن نمی‌گویند و موضع نمی‌گیرند.
آنها باید به این پرسش پاسخ بدهند که آیا امروز از آن اعدام ها دفاع می‌کنند یا مجریان و تصمیم گیرندگان آن را شایسته محاکمه می‌دانند؟ آنها باید اعلام کنند که در آن مقطع در چه منصبی بوده اند و چه موضعی نسبت به اعدام ها داشته اند؟ آنها باید اعلام کنند آیا کماکان به روش کشتار جمعی مخالفان برای بقای نظام جمهوری اسلامی! باور دارند یا خیر؟
از چهار موضوع فوق اگر کاندیداهای نمایش انتخابات به هر کدام ورود کنند، به معنی ورود به ساحتی است که اساس انتخابات خامنه ای به چالش کشیده می‌شود. چرا؟ می‌توانند آزمایش کنند و عاقبت موضوع را به چشم ببینند


مطالب مارا میتوانید درbahareazady@ توئیتر دنبال کنید