روحانی؛ یک دست جام بادهی زهر و ...
حسن روحانی عصر روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت در سالن الغدیر ارومیه ظاهر شد تا خود را منتسکیو ایران معرفی کند. یکی از صنایع شناخته شده در نظام مقدس! این است که فرد میتواند هر روز چیزی باشد و او امروز منتسکیو است.
روحانی مدافع حقوق کارگران نیز هست! در همین اسفند گذشته حداقل حقوقی که در دولت او برای کارگران ایران برای سال ۹۶ در نظر گرفته شد کمتر از یک سوم خط فقر در سال ۹۵ بود. [به عنوان نمونه: پولم را بده! حداقل دستمزد سال۹۶!]
روحانی مدافع حقوق کارگران نیز هست! در همین اسفند گذشته حداقل حقوقی که در دولت او برای کارگران ایران برای سال ۹۶ در نظر گرفته شد کمتر از یک سوم خط فقر در سال ۹۵ بود. [به عنوان نمونه: پولم را بده! حداقل دستمزد سال۹۶!]
روحانی، اکنون در نزاع بر سر قدرت، با لباس مدافعین کارگران در نیمه نخست قرن نوزده اروپا به میدان میآید. روحانی میگوید: «معدن آزادشهر تعلق به بخش خصوصی و در اختیار یک نهاد بوده است. آنها باید پاسخگوی مردم باشند.» «ولی کسانی که مسئول آن معدن بوده اند چرا مهر سکوت بر دهانشان زدهاند.» منظور او از بخش خصوصی بسیج است. (توفان خنده ها) بسیج یعنی بخش خصوصی؟! [به عنوان نمونه: صاحب معدن زغال سنگ زمستان یورت کیست؟] معنی بخش خصوصی نیز آشکار شد.
روحانی وقتی قطار کلماتش به موضوع اقتصاد میرسد همه آن چیزهایی را که از آن به عنوان وعده های غیرممکن رقبا یاد کرده بود حال به عنوان وعده های ممکن خودش ذکر میکند، او میگوید: «باید جوان بیکار در این سرزمین باقی نماند.» روحانی از یاد برده است که در اسفند ۹۵ گفت: «دولت بعدی نیز نمی تواند مشکلات را به پایان برساند؛ در واقع ۱۰ دولت بعدی نیز نخواهند توانست همه مشکلات را حل کنند». [مشرق ۳۰اسفند۹۵]
چند روز پیش استاندار لرستان گفته بود: «معتقدم به طور میانگین ۳۰۰ میلیون تومان سرمایه گذاری باید صورت گیرد تا شغل پایدار ایجاد شود.» [ایسنا ۱۵اردیبهشت۹۶] در حالی که کارگران برای ماهها حقوق دریافت نمیکنند بعید به نظر میرسد که دولت روحانی برای ریشه کن کردن بیکاری حاضر باشد برای هر بیکار ۳۰۰ میلیون تومان هزینه کند.
موضوع ریشه کن کردن بیکاری توسط روحانی وقتی بیشتر جعلی بودن خود را نشان میدهد که سخنان وزیر دفاع روحانی درباره بودجه اختصاص یافته در دولت روحانی به بخش نظامی را به یاد بیاوریم. دهقان گفت که تنها بخشی در دولت که تمام اعتبار خودش و حتی در مواردی بیش از ۱۰ درصد از اعتبار مشخص شده را نیز دریافت کرده است، بخش نظامی بوده است. [به عنوان نمونه: افزایش اعتبارات نظامی و فقر مردم]
روحانی که دل پری از رئیسی دارد و او را عزیز کرده خامنه ای میپندارد، در ادامه فریاد زدن هایش موضوع نزاع قدرت را به مالیات ندادن آستان قدس میکشاند و بدون آنکه از رئیسی اسمی ببرد میگوید: «دم از بیکاری میزنند و می گویند باید مالیات بدهید ولی کسی نمی پرسد آنجایی که شما مدیریت میکنید تا حالا مالیات دادهاید؟»
قطار کلمات روحانی به تدریج از اختیار او خارج میشود. او که در سرزمین دفاع از کارگران و سپس ایجاد اشتغال شمشیر زده بود حالا به سراغ زنان میآید. او از اشتغال زنان میگوید تا پیش از هرچیز نشان دهد که در برابر حضور زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی توان ایستادن ندارد. او انگشت اشاره را به سمت خامنه ای می گیرد تا تقصیرها رامتوجه مقصر اصلی کند.
روحانی آماری از سلف خود احمدی نژاد را بر روی دایره میریزد و یادآور میشود که «در هشت سال قبل از این دولت ۸۶۰ هزار زن بیکار شد.» یعنی نزدیک به یک میلیون نفر و اگر این افراد در تعداد خانواده هایشان ضرب شود میتوان تصور کرد که چه تعداد از شهروندان در وضعیتی فاجعه بار قرار گرفته اند. روحانی اما اشاره ای نمیکند که آمارهای رسمی دولتی بیش از ۴۲ درصد زنان فارغ التحصیل را بیکار اعلام کرده است. رقمی که در دوره اونیز افزایش یافته است.
شاید خوب باشد روحانی کمی حافظه اش را فعال کند و به یاد بیاورد وقتی فرمان خمینی مبنی بر اجباری بودن حجاب در ارتش را اجرایی کرد چند زن را از کار بیکار کرد. [به عنوان نمونه: روحانی کیست؟]
روحانی اما اینبار قبای منتسکیو بر تن میکند و آنچنان از آزادی سخن میگوید که در میانه سخن گفتن، خودش هم متعجب میشود و از خود میپرسد: من چه میگویم!
روحانی میگوید: «آنها از آزادی بیان و انتقاد سخن میگویند. یا للعجب. آنهایی که زبانها را بریدند و دهان ها را دوختند. آنچه که از شما در طول سالهای گذشته صادر شد، کلمه ممنوعیت بود؛ ممنوعیت قلم، ممنوعیت تصویر. لطفا شما دم از آزادی نزنید که آزادی خجالت می کشد. شما دم از انتقاد نزنید. شما در نهادی کار میکنید که کسی جرات از انتقاد از آن نهاد را ندارد. تخریب را در این جامعه رقم میزنند ولی زنان و مردان ما با آگاهی در برابر سیاهنمایی آنها ایستادهاند.».
روحانی میخواهد لباس مقدس آزادی را بر تن کند. او نمیداند که تا چه اندازه مسخره شده است. او نمیداند که هیچ خدمتگزار استبداد در طول تاریخ نتوانسته است خود را آزادیخواه جابزند.
روحانی که لحظه ای در این تصور میرود که در نبردهای استقلال آمریکا شرکت کرده است، بیانیه پایانی خود را که در حکم مانیفست او برای نجات ولایت فقیه است را اینگونه ارائه میدهد:
«ما راهمان را انتخاب کردهایم. راه ما آزادی است. بازهم میخواهید تحریم و حصر را به ایران بازگردانید؟ ما مخالف تحریم و حصر ایران هستیم. ما میخواهیم با دنیا زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم.».
روحانی در یک دست جام بادهی زهر و در دست دیگر عبای خامنه ای را گرفته و ولایت فقیه را به خوردن جام های زهر بعدی فرا میخواند. او به وصیت خمینی عمل میکند که حفظ نظام را واجب ترین کارها دانسته بود. اما روحانی به خوبی آگاه است که مردمی در میانه خیابان ها ایستاده اند که او و ولی فقیه اش را از اریکه به زیر خواهند کشید.
روحانی وقتی قطار کلماتش به موضوع اقتصاد میرسد همه آن چیزهایی را که از آن به عنوان وعده های غیرممکن رقبا یاد کرده بود حال به عنوان وعده های ممکن خودش ذکر میکند، او میگوید: «باید جوان بیکار در این سرزمین باقی نماند.» روحانی از یاد برده است که در اسفند ۹۵ گفت: «دولت بعدی نیز نمی تواند مشکلات را به پایان برساند؛ در واقع ۱۰ دولت بعدی نیز نخواهند توانست همه مشکلات را حل کنند». [مشرق ۳۰اسفند۹۵]
چند روز پیش استاندار لرستان گفته بود: «معتقدم به طور میانگین ۳۰۰ میلیون تومان سرمایه گذاری باید صورت گیرد تا شغل پایدار ایجاد شود.» [ایسنا ۱۵اردیبهشت۹۶] در حالی که کارگران برای ماهها حقوق دریافت نمیکنند بعید به نظر میرسد که دولت روحانی برای ریشه کن کردن بیکاری حاضر باشد برای هر بیکار ۳۰۰ میلیون تومان هزینه کند.
موضوع ریشه کن کردن بیکاری توسط روحانی وقتی بیشتر جعلی بودن خود را نشان میدهد که سخنان وزیر دفاع روحانی درباره بودجه اختصاص یافته در دولت روحانی به بخش نظامی را به یاد بیاوریم. دهقان گفت که تنها بخشی در دولت که تمام اعتبار خودش و حتی در مواردی بیش از ۱۰ درصد از اعتبار مشخص شده را نیز دریافت کرده است، بخش نظامی بوده است. [به عنوان نمونه: افزایش اعتبارات نظامی و فقر مردم]
روحانی که دل پری از رئیسی دارد و او را عزیز کرده خامنه ای میپندارد، در ادامه فریاد زدن هایش موضوع نزاع قدرت را به مالیات ندادن آستان قدس میکشاند و بدون آنکه از رئیسی اسمی ببرد میگوید: «دم از بیکاری میزنند و می گویند باید مالیات بدهید ولی کسی نمی پرسد آنجایی که شما مدیریت میکنید تا حالا مالیات دادهاید؟»
قطار کلمات روحانی به تدریج از اختیار او خارج میشود. او که در سرزمین دفاع از کارگران و سپس ایجاد اشتغال شمشیر زده بود حالا به سراغ زنان میآید. او از اشتغال زنان میگوید تا پیش از هرچیز نشان دهد که در برابر حضور زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی توان ایستادن ندارد. او انگشت اشاره را به سمت خامنه ای می گیرد تا تقصیرها رامتوجه مقصر اصلی کند.
روحانی آماری از سلف خود احمدی نژاد را بر روی دایره میریزد و یادآور میشود که «در هشت سال قبل از این دولت ۸۶۰ هزار زن بیکار شد.» یعنی نزدیک به یک میلیون نفر و اگر این افراد در تعداد خانواده هایشان ضرب شود میتوان تصور کرد که چه تعداد از شهروندان در وضعیتی فاجعه بار قرار گرفته اند. روحانی اما اشاره ای نمیکند که آمارهای رسمی دولتی بیش از ۴۲ درصد زنان فارغ التحصیل را بیکار اعلام کرده است. رقمی که در دوره اونیز افزایش یافته است.
شاید خوب باشد روحانی کمی حافظه اش را فعال کند و به یاد بیاورد وقتی فرمان خمینی مبنی بر اجباری بودن حجاب در ارتش را اجرایی کرد چند زن را از کار بیکار کرد. [به عنوان نمونه: روحانی کیست؟]
روحانی اما اینبار قبای منتسکیو بر تن میکند و آنچنان از آزادی سخن میگوید که در میانه سخن گفتن، خودش هم متعجب میشود و از خود میپرسد: من چه میگویم!
روحانی میگوید: «آنها از آزادی بیان و انتقاد سخن میگویند. یا للعجب. آنهایی که زبانها را بریدند و دهان ها را دوختند. آنچه که از شما در طول سالهای گذشته صادر شد، کلمه ممنوعیت بود؛ ممنوعیت قلم، ممنوعیت تصویر. لطفا شما دم از آزادی نزنید که آزادی خجالت می کشد. شما دم از انتقاد نزنید. شما در نهادی کار میکنید که کسی جرات از انتقاد از آن نهاد را ندارد. تخریب را در این جامعه رقم میزنند ولی زنان و مردان ما با آگاهی در برابر سیاهنمایی آنها ایستادهاند.».
روحانی میخواهد لباس مقدس آزادی را بر تن کند. او نمیداند که تا چه اندازه مسخره شده است. او نمیداند که هیچ خدمتگزار استبداد در طول تاریخ نتوانسته است خود را آزادیخواه جابزند.
روحانی که لحظه ای در این تصور میرود که در نبردهای استقلال آمریکا شرکت کرده است، بیانیه پایانی خود را که در حکم مانیفست او برای نجات ولایت فقیه است را اینگونه ارائه میدهد:
«ما راهمان را انتخاب کردهایم. راه ما آزادی است. بازهم میخواهید تحریم و حصر را به ایران بازگردانید؟ ما مخالف تحریم و حصر ایران هستیم. ما میخواهیم با دنیا زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم.».
روحانی در یک دست جام بادهی زهر و در دست دیگر عبای خامنه ای را گرفته و ولایت فقیه را به خوردن جام های زهر بعدی فرا میخواند. او به وصیت خمینی عمل میکند که حفظ نظام را واجب ترین کارها دانسته بود. اما روحانی به خوبی آگاه است که مردمی در میانه خیابان ها ایستاده اند که او و ولی فقیه اش را از اریکه به زیر خواهند کشید.
مطالب مارا میتوانید درbahareazady@ توئیتر دنبال کنید