۱۳۹۶ خرداد ۲۱, یکشنبه

ولایت فقیه یک نظام مطلقاً شکست‌خورده



 ولایت فقیه یک نظام مطلقاً شکست‌خورده
«۲۸سال بعد از مرگ خمینی دجال» و «۳۸سال پس از نشستن آن در حاکمیت»، تنها کارنامه‌ای که در مورد این «نظام ناچسب به جهان معاصر» می‌توان با قاطعیت صادر کرد،‌ «شکست در تمامی عرصه‌ها» است.
این موضوع آن‌قدر آشکار و غیرقابل‌انکار است که رئیس‌جمهور همین نظام، با رساترین بیان به آن در منظر عموم رسماً اعتراف کرد: «یکبار دیگر مردم ایران اعلام می‌کنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند.» (۱) پیش‌ازاین نیز او، به‌عنوان بالاترین سرکرده اجرایی این رژیم در اعتراف دیگری گفته بود که: «ما در آستانه [سالگرد] روز پیروزی انقلاب هستیم … و هنوز در مفاهیمی از انقلاب اجماع نظر نداریم. ۳۷ سال از ۲۲ بهمن ۵۷ گذشته است فکر می کنم هنوز هم نیاز است که ما انقلاب را معنا و انقلابی بودن را تفسیر کنیم» (۲) چنین برداشتی از چهاردهه سردرگمی و شکست، منحصر به باندهای ریزشی این نظام که در حسرت کاریکاتوری از وابسته گرایی شب و روز می‌گذرانند، نیست، نظریه‌پردازان اصلی مادون سرمایه‌داری این نظام که در نزدیک‌ترین مختصات به شخص ولی‌فقیه ارتجاع هستند هم به چنین سردرگمی و شکستی در رسیدن به آماج‌های مطلوب خود، اعتراف می‌کنند، ازجمله آخوند محمدتقی مصباح یزدی بااینکه هنوز امید به نجات تخته‌پاره‌های همین حاکمیت عقب‌مانده در برابر امواج سهمگین پیشرفت‌های سیاسی اجتماعی معاصر دارد، به‌عنوان تئوریسین باند خامنه‌ای دراین‌باره می‌گوید:«حتی پس از انقلاب برای بسیاری از افراد که مسئولیتی را بر عهده داشتند و اصولگرا نیز بودند ، تئوری ولایت فقیه از نظر علمی روشن نبود.» (۳) او همچنین اعتراف می‌کند که علیرغم چهاردهه در اختیار داشتن انحصاری حاکمیت و تمامی امکانات سیاسی اقتصادی و تبلیغی سنتی و مدرن آن: «هنوز مسائل مربوط به ولایت فقیه به صورت کامل حل نشده است و آنگونه که باید روی این مسئله کار نشده است … امروز کتاب‌های فقهی زیادی در باب صلاة و طهارت نوشته شده است، اما در عین حال مسئله حکومت اسلامی با این اهمیت کم‌تر مورد توجه قرار گرفته است … کم‌کم کار به‌جایی رسید که در بین شعارهای نامزدها، حتی یک مورد نیز اسلام [آخوندی] و دغدغه دینی مطرح نمی‌شد … برخی سیاست‌مداران با وجود اینکه خودشان افراد متدین و اهل تهجد هستند، شعارهای [آخوندی] در بین سخنان‌شان وجود ندارد، چراکه این‌گونه به آنها القا شده است که مردم از این مسائل دوری می‌کنند و بالعکس اگر مثلا گفته شود گشت ارشاد را برمی‌دارم، مردم اقبال خواهند داشت …» (۴) چنین زلزله‌ای زیر پای ولی‌فقیه ارتجاع را رفسنجانی چند سال پیش در یک نامه بدون سلام به خامنه‌ای، حس و گوشزد کرده بود: «… من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید. ولی این نظر را رسانه‌ای نکرده‌ام … با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم … سر چشمه شاید گرفتن به بیل ، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل»(۵) البته نظام آخوندی خیلی زودتر از این‌ها خودش را در محاصره مردم و مقاومت ایران یافته بود محسن رفیق‌دوست اولین وزیر سپاه ولی‌فقیه این تهدید را در قالب خاطره دیالوگی با خمینی، این‌گونه بیان کرده است: «… سال ۶۷ خدمت … امام … رفتم … عرض کردم: آقا این … که می‌گویند “خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار” … من نیز از آنانم به خاطر خودمان هم این شعار را می‌دهیم. چرا که فکر می‌کنیم بعد از شما، ما را در این خیابان‌ها به تیرهای چراغ برق دار می‌زنند.» (۶) و یک آخوند خمینی گرا در بیان خاطراتش از مرگ خمینی دجال و بیرون کشیدن خامنه‌ای از خم رنگ رزی «ولایت» همین عنصر تهدیدکننده نظام را بی‌پرده‌تر اعتراف کرد و پس از دهه‌ها مشخص ساخت دستپاچگی وارثان خمینی در روزهای پس از مرگ او به چه علت بوده است: «بدون تردید مقطع زمانی انتخاب … خامنه‌ای به رهبری نظام دارای اهمیت و حساسیت ویژه‌ای بوده است. برخی نگرانی‌ها که در پی بیماری… خمینی… به‌وجود آمده بود عبارت بودند از: ۱- مدیریت کشور در دورهٔ پس از… خمینی؛ ۲- ناتمام بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی، ۳- نگرانی از حمله یا تحریکات نظامی [مجاهدین]» (۷)
بنابراین بار دیگر با وضوح تمام مشخص می‌شود که با حضور یک آلترناتیو منسجم، سازمان‌یافته و قدرتمند در برابر این رژیم مادون تاریخی درصحنه سیاسی، امکان تثبیت موقعیت از آن به‌صورت بالفعل و بالقوه سلب شده است و گذر زمان چیزی جز شکست‌های پی‌درپی و سردرگمی برای آن ارمغان نخواهد آورد، به همین دلیل آشکار است که تضعیف و تخطئه این مقاومت با استفاده از انواع توطئه و جنگ‌های روانی، در صدر اولویت تمامیت این رژیم و تمامی کسانی است که با آن بر ضد مردم ایران، منافع مشترک دارند.
(۱) خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۸اردیبهشت۹۶
(۲) خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۸بهمن۹۴
(۳) خبرگزاری حکومتی مهر ۲۷تیر۸۸
(۴) سایت حکومتی انتخاب ۲۱اردیبهشت۹۲
(۵) خبرگزاری حکومتی مهر ۱۹خرداد۱۳۸۸
(۶) باشگاه حکومتی موسوم به خبرنگاران جوان آخوندی ۲۰بهمن۹۵
(۷) خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۱۳خرداد۹۶