سیستان و بلوچستان تشنه، و پول گمشده
درآمد نفتی
در حالی که مجموع درآمد کشور فقط از فروش نفت در حد فاصل ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۲، «۱۰۱۰ میلیارد دلار» بوده است، چقدر از آن درآمد به بهبود زندگی مردم اختصاص یافته است؟
تا آنجایی که به آمارهای رسمی بر میگردد فقر در ایران گسترش یافته و محرومیت به پدیده ای دائمی و پذیرفته شده از طرف حکومتگران تبدیل شده است، تا آنجایی که در مناظره های سیرک انتخابات، کاندیداهای هر دو جناح به صراحت از فاجعه خلق شده در طول ۳۸ سال سخن گفتند.
در حالی که مجموع درآمد کشور فقط از فروش نفت در حد فاصل ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۲، «۱۰۱۰ میلیارد دلار» بوده است، چقدر از آن درآمد به بهبود زندگی مردم اختصاص یافته است؟
تا آنجایی که به آمارهای رسمی بر میگردد فقر در ایران گسترش یافته و محرومیت به پدیده ای دائمی و پذیرفته شده از طرف حکومتگران تبدیل شده است، تا آنجایی که در مناظره های سیرک انتخابات، کاندیداهای هر دو جناح به صراحت از فاجعه خلق شده در طول ۳۸ سال سخن گفتند.
فقر
حافظه جامعه ایران فراموش نخواهد کرد که قالیباف به عنوان یکی از فرماندهان ارشد نظامی، اقتصادی و اجرایی نظام مقدس! در برابر دوربین ها شهادت داد که ۲۵ میلیون فقیر مطلق در کشور وجود دارد و تنها یک اقلیت ۴ درصدی از امکانات و مواهب اقتصادی کشور برخودار هستند.
در حالی که همین آمار قالیباف مدتی بعد توسط نقی باقری، امام جمعه خامنه ای در شاهین دژ به چالش کشیده شد و او از ۵۶ میلیون فقیر مطلق سخن گفت. [به عنوان نمونه: ۵۶ میلیون فقیر مطلق]
در همان نزاع انتخاباتی! رئیسی از ۱۶ میلیون حاشیه نشین در کشور صحبت کرد و جهانگیری و روحانی که کاندیداهای جناح دیگر نظام بودند از ضرورت جذب سرمایه خارجی برای حل مشکلات اقتصادی کشور سخن گفتند.
نگفته ها
هیچکدام از کاندیداهای سیرک انتخابات اما نگفتند که درآمد کشور در طول ۳۸سال گذشته در کجا هزینه شده است، هیچ کس اشاره ای نکرد که چه میزان از سرمایه ایران در یک جنگ نابودکننده و تجاوزکارانه که به مدت ۸ سال توسط خمینی زمینه سازی و ادامه داده شد، از بین رفته است، یا کسی به هزینه حزب الله لبنان که بنا بر شهادت دبیرکل آن به طور کامل از طرف نظام تامین میشود اشاره ای نکرد، هیچکس نگفت که هزینه جنگ های اکنونی نظام در سوریه، عراق و یمن، روزانه برای کشور چقدر تمام میشود، هیچکس نگفت که دقیقا چه مبلغی برای دستیابی به بمب اتمی هزینه شده است. کاندیداهای سیرک انتخابات وارد این موضوعات اساسی نشدند زیرا در این صورت بنیان های نظامشان را به سمت ویرانی هدایت میکردند.
پولی که نیست
اکنون اما روحانی برای حل هر مشکل اقتصادی به سرمایه ای اشاره میکند که در آنسوی مرزها وجود دارد و با پذیرش برجام های متعدد توسط خامنه ای باید آنرا به ایران آورد و خامنه ای هم به استفاده از ظرفیت هایی در داخل کشور اشاره میکند که پیشتر صرف طرح های توسعه طلبانه نظام شده است، آنچه باقی میماند سفره خالی ملت و معیشت و زیست در خطر افتاده عمومی است.
قطع آب
یکی از نمونه های اخیرا بیشتر مطرح شده، بحران آب در سیستان و بلوچستان است؛
از ۲۳ خرداد آب شرب زابل و روستاهای حوزه روستایی آن قطع شد. آب شرب روستاهای حوزه شهرستان های نیمروز، هیرمند و هامون نیز دچار چنین وضعیتی شدند. [ایلنا ۲۳ خرداد ۹۶] بنا بر اعلام عبدالاحد ریگی، «مدیر عامل آب و فاضلاب روستایی استان سیستان و بلوچستان» در ۲۴ خرداد، کماکان حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد روستاها تحت تاثیر مشکل قطعی آب قرار داشتند. [۲۴ خرداد ۹۶]
علت
در توضیح علت حادثه میثم سلیمانی رئیس روابط عمومی آب و فاضلاب شهری استان سیستان و بلوچستان اظهار داشت: «به دلیل نقص فنی در الکتروپمپاژ ایستگاه پمپاژ تصفیه خانه آب سیستان آب بخشی از نقاط شهری و روستایی قطع شده است.» [ایلنا ۲۳ خرداد ۹۶]
توضیح دقیق تر حادثه اما از طرف محسن میرادی مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان سیستان و بلوچستان در تاریخ ۲۵ خرداد داده شد: «گرمای هوا و نوسانات در خطوط انتقال برق اختصاصی ایستگاه پمپاژ در روز دوشنبه ۲۲ خردادماه جاری منجر به خاموشی مکرر ایستگاه پمپاژ تصفیهخانه آب سیستان شده و به دلیل استارتهای پی در پی در ساعت ۲۱، خط رانش و کلکتور ایستگاه مزبور دچار حادثه شد.»
روستاهای تشنه
اما مشکل آب فراتر از قطعی آن در چند نقطه و برای چند ساعت است براساس آنچه عبدالاحد ریگی اعلام کرد: از حدود ۶۵۰۰ روستای سطح استان تنها ۲۷۵۲ روستا از شبکه آب برخوردار هستند. [ایلنا ۲۸ خرداد ۹۶] یعنی تنها ۴۲ درصد از روستاهای استان به شبکه آب وصل میباشند.
البته اگر کسی فکر کند که منظور او برخورداری ۲۷۵۲ روستا از آب شرب است، سخت دچار اشتباه شده است زیرا عبدالاحد ریگی پیشتر اعلام کرده بود که فقط ۹۴۴ روستای استان سیستان و بلوچستان از شبکه آب آشامیدنی برخوردار هستند [ایلنا ۲۴ خرداد ۹۶] یعنی تنها ۱۴ و نیم درصد از روستاهای استان از شبکه آب آشامیدنی استفاده میکنند.
اقتصاد سیستان و بلوچستان
به لحاظ اقتصادی براساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ١٣٩٣، تولید ناخالص داخلی در ١٠ استان «کمتر توسعه یافته» کشور که سیستان و بلوچستان را نیز در بر میگیرد بین ١٠٠ تا ٢٠٠ هزار میلیارد ریال بوده است. [شرق ۲۱ خرداد ۹۶]
اگر این رقم را به طور متوسط ۱۵ هزار میلیارد تومان در نظر بگیریم و بر ۳ میلیون نفر جمعیت استان سیستان و بلوچستان تقسیم کنیم، درآمد سرانه این استان تنها ۵ میلیون تومان یعنی چیزی در حدود ۱۳۳۵دلار در سال و ۱۱۱دلار در ماه میشود که کمتر از نصف حداقل دستمزد یک کارگر براساس حقوق پایه رسمی است.
خشکی
درباره وضعیت آب در استان سیستان و بلوچستان عبدالاحد ریگی گفت: «استان سیستان و بلوچستان استان پهناور و خشکی است و بارندگی ها نیز در سطح استان در چند سال اخیر کم شده و باعث شده سطح آبهای زیرزمینی پایین آمده و آب دهی چاهها کاهش یابد.»
راه حل!
عبدالاحد ریگی راه دستیابی به منابع آبی پایدارتر را در «اقدام به حفر چاه» و استفاده از «سدهای بیشتر» اعلام کرد. عبدالاحد ریگی راه حل دیگر برای مقابله با مشکل کم آبی در سیستان و بلوچستان را «انتقال حوضه به حوضه» دانست اما تصریح کرد که «این پروژه ها هزینه های سنگینی دارد.» او همچنین استفاده از «آب شیرین کن ها» را برای تامین آب شرب پایدار در سطح استان را به عنوان راهکاری خوب مطرح میکند البته به شرط آنکه «منابع مالی موجود» باشد.
عبدالاحد ریگی سپس به طرح وزارت نیرو در آبرسانی از سرخس تا چابهار اشاره کرد اما تصریح میکند که «اگر سرمایه گذار بخش خصوصی استقبال کند، اجرایی خواهد شد.» [ایلنا ۲۸ خرداد ۹۶]
رفع مشکل آب در سیستان و بلوچستان به جذب سرمایه حواله داده میشود، موضوعی که در ابتدا واقعی به نظر میرسد، اما واقعیت امر چیز دیگری است.
چشم انداز
میتوان تصور کرد که اگر نظام موفق به جذب سرمایه خارجی شود، آنرا صرف بهبود وضعیت زیستی مردم نخواهد کرد، این سرمایه ها در همان مسیری خواهد رفت که درآمدهای کشور تاکنون در آنجاها خرج شده است. جناح روحانی با دست آویز کردن نبود سرمایه در کشور، میخواهد افکار عمومی را به این سمت سوق دهد که تمامیت نظام بی تقصیر است و اگر شرایط مردم اینطور است به خاطر عدم ورود سرمایه خارجی است، در نتیجه این پیام برای خامنه ای ارسال میشود که سریعتر برجام های بعدی را بپذیرد تا نظام با سرفرود آوردن کامل در برابر ارباب از مواهب سرمایه داری جهانی برخوردار شود!
جناح خامنه ای نیز هر زمان که از بخش خصوصی سخن میگوید منظورش باز کردن پای سپاه و شرکت های وابسته به آن در موضوعی مشخص است، حضوری که البته بیشتر فاجعه آفرین بوده است و یکی از نمونه های آن استخراج های سودجویانه نفتی و سدسازی های ویرانگر سپاه در خوزستان است که منجر به دفن یک استان در زیر خاک شده است. [به عنوان نمونه: سدهای سپاه! خوزستان مدفون!]
در ایران موضوع معیشت و زیست مردم یکی از دست آویزهای هر دو جناح برای پیشروی در مسیر کسب هژمونی بیشتر است، به نظر میرسد که بررسی موضوع تشنگی مردم در روستاهای همیشه محروم سیستان و بلوچستان نیز باید از همین زاویه نگریسته شود زیرا تا آنجایی که به تاجران قدرت و جان انسان ها باز میگردد، قرار نیست تا مشکلی از مردم حل شود.
عبدالاحد ریگی راه دستیابی به منابع آبی پایدارتر را در «اقدام به حفر چاه» و استفاده از «سدهای بیشتر» اعلام کرد. عبدالاحد ریگی راه حل دیگر برای مقابله با مشکل کم آبی در سیستان و بلوچستان را «انتقال حوضه به حوضه» دانست اما تصریح کرد که «این پروژه ها هزینه های سنگینی دارد.» او همچنین استفاده از «آب شیرین کن ها» را برای تامین آب شرب پایدار در سطح استان را به عنوان راهکاری خوب مطرح میکند البته به شرط آنکه «منابع مالی موجود» باشد.
عبدالاحد ریگی سپس به طرح وزارت نیرو در آبرسانی از سرخس تا چابهار اشاره کرد اما تصریح میکند که «اگر سرمایه گذار بخش خصوصی استقبال کند، اجرایی خواهد شد.» [ایلنا ۲۸ خرداد ۹۶]
رفع مشکل آب در سیستان و بلوچستان به جذب سرمایه حواله داده میشود، موضوعی که در ابتدا واقعی به نظر میرسد، اما واقعیت امر چیز دیگری است.
چشم انداز
میتوان تصور کرد که اگر نظام موفق به جذب سرمایه خارجی شود، آنرا صرف بهبود وضعیت زیستی مردم نخواهد کرد، این سرمایه ها در همان مسیری خواهد رفت که درآمدهای کشور تاکنون در آنجاها خرج شده است. جناح روحانی با دست آویز کردن نبود سرمایه در کشور، میخواهد افکار عمومی را به این سمت سوق دهد که تمامیت نظام بی تقصیر است و اگر شرایط مردم اینطور است به خاطر عدم ورود سرمایه خارجی است، در نتیجه این پیام برای خامنه ای ارسال میشود که سریعتر برجام های بعدی را بپذیرد تا نظام با سرفرود آوردن کامل در برابر ارباب از مواهب سرمایه داری جهانی برخوردار شود!
جناح خامنه ای نیز هر زمان که از بخش خصوصی سخن میگوید منظورش باز کردن پای سپاه و شرکت های وابسته به آن در موضوعی مشخص است، حضوری که البته بیشتر فاجعه آفرین بوده است و یکی از نمونه های آن استخراج های سودجویانه نفتی و سدسازی های ویرانگر سپاه در خوزستان است که منجر به دفن یک استان در زیر خاک شده است. [به عنوان نمونه: سدهای سپاه! خوزستان مدفون!]
در ایران موضوع معیشت و زیست مردم یکی از دست آویزهای هر دو جناح برای پیشروی در مسیر کسب هژمونی بیشتر است، به نظر میرسد که بررسی موضوع تشنگی مردم در روستاهای همیشه محروم سیستان و بلوچستان نیز باید از همین زاویه نگریسته شود زیرا تا آنجایی که به تاجران قدرت و جان انسان ها باز میگردد، قرار نیست تا مشکلی از مردم حل شود.