روحانی و بی گناهی! خامنهای
مشروعیت! خامنه ای
در ۲۴ خرداد روحانی، خامنه ای را به چالش کشید و اعلام کرد که «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود.» روحانی پیش از بکار بردن این عبارت، از قول علی بن ابیطالب – امام نخستین شیعیان – نقل کرده بود که «اگر شما مردم فرد دیگری را انتخاب کنید، من در اطاعت از او که شما مردم آن را برگزیدید، اولین نفر خواهم بود.» [به عنوان نمونه: روحانی و جنتی در نفی رأی مردم] واضح بود که روحانی خامنه ای و مبانی مشروعیت! او براساس تئوری ولایت فقیه را به چالش کشیده است.
روحانی با رأی اعلام شده اش در نزاع ۲۹ اردیبهشت بر سر موضع ریاست جمهوری، خود را در برابر مشروعیت نداشته خامنه ای قرار میدهد و تلاش میکند به او تفهیم کند که او فرد منتخب! است و بر خامنه ای است که از او تبعیت کند.
در نظامی که انتخابات بیشتر شبیه به اجرای یک سیرک بی رونق در یک شهرک دور افتاده میماند، روحانی در موضع فرد منتخب! ایستاده است (توفان خنده ها)؛ دردسرهای انتخابات برای نظام ولایت فقیه را پایانی نیست.
در ۲۴ خرداد روحانی، خامنه ای را به چالش کشید و اعلام کرد که «مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود.» روحانی پیش از بکار بردن این عبارت، از قول علی بن ابیطالب – امام نخستین شیعیان – نقل کرده بود که «اگر شما مردم فرد دیگری را انتخاب کنید، من در اطاعت از او که شما مردم آن را برگزیدید، اولین نفر خواهم بود.» [به عنوان نمونه: روحانی و جنتی در نفی رأی مردم] واضح بود که روحانی خامنه ای و مبانی مشروعیت! او براساس تئوری ولایت فقیه را به چالش کشیده است.
روحانی با رأی اعلام شده اش در نزاع ۲۹ اردیبهشت بر سر موضع ریاست جمهوری، خود را در برابر مشروعیت نداشته خامنه ای قرار میدهد و تلاش میکند به او تفهیم کند که او فرد منتخب! است و بر خامنه ای است که از او تبعیت کند.
در نظامی که انتخابات بیشتر شبیه به اجرای یک سیرک بی رونق در یک شهرک دور افتاده میماند، روحانی در موضع فرد منتخب! ایستاده است (توفان خنده ها)؛ دردسرهای انتخابات برای نظام ولایت فقیه را پایانی نیست.
نامه خبرگان!
در ۲۹ خرداد مجلس خبرگان نامه ای مینویسد و بی آنکه از روحانی نام برده باشد به اظهارات او پاسخ میدهد؛ نامه خبرگان به امضای جنتی است که نشان میدهد این نامه مورد تایید شورای نگهبان قانون اساسی! نیز میباشد زیرا که جنتی چهره اصلی آن نهاد نیز محسوب میشود.
اعتقادی!
فشار بر روحانی افزایش یافته است؛ روحانی به ناچار در ۳۰ خرداد به بازتکرار تئوری ولایت فقیه میپردازد تا نشان دهد به لحاظ مبانی تفاوتی با خامنه ای ندارد. روحانی بدون پرده پوشی اعلام میکند: «بخشی از مسائل ما اعتقادی است» و «بحث رأی مردم و آرای مردم اصلا مطرح نیست».
روز قدس!
جمعه دوم تیر هنگامی که روحانی برای شرکت در مراسم «روز قدس»! میرود نیروهای خامنه ای شعار «مرگ بر منافق» سر میدهند؛ در مضمون و محتوای این شعار اشاره به مجاهدین خلق است، بلافاصله این پرسش پیش میآید که رئیس جمهور ولایت فقیه چه نسبتی با مجاهدین خلق دارد؟!
در سال ۵۸ مجاهدین خلق به قانون اساسی ولایت فقیه رای ندادند زیرا با اصل ولایت فقیه مخالف بودند؛ مجاهدین خلق اساس مشروعیت حکومت را رای مردم میدانستند؛ رویکردی که اساسا با «تئوری ولایت فقیه» در تعارض قرار میگرفت.
«منافق» خطاب کردن روحانی توسط نیروهای خامنه ای دقیقا در اشاره به موضعی است که او در سخنرانی ۲۴ خرداد اتخاذ کرد، یعنی نقطه ای که برای عقب راندن خامنه ای به جنبه «تاسیسی» و نه «تاییدی» رای مردم نزدیک شد.
روحانی که در پی این تهاجم ناچار به ترک تظاهرات «روز قدس»! شده بود، در تدارک ضد حمله ای جدید بر خامنه ای بود؛ روحانی یا میبایست با سکوت مسیر تعبد و تقید کامل در برابر ولایت فقیه را میپذیرفت یا به نزاع خود ادامه میداد.
خوب و بد
در ۳ تیر روحانی در «دیدار و ضیافت افطار با فعالان حوزه زنان و خانواده»، خامنه ای را خطاب قرار داده و میگوید: «تقسیم جامعه به خوب و بد ما را به هدف نمیرساند.»
سرمایه اعلام شده خامنه ای، «خوب» بودن اوست؛ خامنه ای خود را سخنگوی اسلام! میداند در نتیجه تمام اعمال و موضعگیری های خود را درست میداند؛ او «ولی امر مسلمین جهان»! است و «ناپاکی» نمیتواند که در او راه داشته باشد! و اینبار روحانی همین «قداست»! و «طهارت»! ادعایی را به چالش کشده است.
روحانی میگوید: «خدا خوبی و بدی را بین بندگانش تقسیم نکرده است که عدهای تحت یک نام و تیتر و عنوانی همیشه آدمهای پاک، خوب و صالح و عدهای هم در طرف مقابل باشند».
تجسس
در گام بعد روحانی، «وظایف ذاتی ولایت فقیه»! را به چالش میکشد؛ در حالی که ولی فقیه خود را مسول! دنیا و آخرت همگان میداند روحانی، خامنه ای را از «تجسس» در «زندگی مردم» بر حذر میدارد و به طعنه به او میگوید: نیاز نیست «مراقب نماز خواندن» دیگران باشیم زیرا «ما وظیفه ای نداریم.»
افکار مختلف
روحانی بی آنکه به تهاجم نیروهای خامنه ای به خود در «روز قدس»! اشاره ای کرده باشد، به خامنه ای هشدار میدهد که «اگر ما میخواهیم پیشرفت کنیم و در زندگی مادی و معنوی در مسیر درست قرار بگیریم، باید متحد بشویم و در کنار هم قرار بگیرم و به همدیگر احترام بگذاریم و افکار مختلف را بپذیریم.»
تعادل قوا
در این لحظه شاید روحانی بر روی این حساب میکند که فشارهای اخیر سنا در تصویب تحریم ها [به عنوان نمونه: سنای آمریکا در «مقابله با اقدامات بیثباتکننده»] و محاصره منطقه ای و بین المللی علیه نظام [به عنوان نمونه: ترامپ و پایان رویاهای روحانی]، خامنه ای را به فکر فرو برد تا با او از مسیر سازش و همراهی درآید.
روحانی اما میداند تنها در نقطه ای خامنه ای را میتواند به عقب نشینی در برابر خود وادار کند که فشار را از میزان مشخصی بالاتر ببرد؛ روحانی میداند که خامنه ای خواستار تکرار خیزش ها و اعتراضاتی مشابه و فراتر از سال ۸۸ نیست، روحانی همچنین تجربه کرده است که خامنه ای رویای اتمی شدنش را تنها در برابر تحریم های گسترده بین المللی، با جام زهر تعویض کرد. اما جدیدترین تجربه روحانی در موثر بودن فشار بر خامنه ای، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ولایت فقیه است.
شکست مهندسی
روحانی برای آنکه از مهندسی خامنه ای در انتخابات جلوگیری کند تنها یک برگ برای رو کردن داشت تا از خامنه ای ممانعت کند؛ برگی به نام دهه۶۰؛ نقطه ای که بود و نبود ولایت فقیه در آن گره خورده بود و بدون قصابی صورت گرفته از نخبگان جامعه توسط خمینی و پیروانش در آن دهه، پدیده ای به نام جمهوری اسلامی! به عدم پیوسته بود.
روحانی در ۱۸ اردیبهشت در همدان اعلام کرد: مردم «آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند». [به عنوان نمونه: روحانی و قتل عام ۳۸ ساله] خامنه ای بلافاصله پیام روحانی را دریافت کرد. در این نقطه مهندسی خامنه ای برای بیرون کشیدن رئيسی از صندوق انتخابات با شکست مواجه شد.
زمین بازی
روحانی شاید تصور میکرد بسیار هوشمندانه! توانسته است از کمینگاه خامنه ای بیرون جهد اما او دقت نکرده بود که تبدیل به بازیگری در زمینی شده است که تدارک آنرا کسان دیگری دیده اند؛ همان هایی که با راه انداختن جنبش دادخواهی جانباختگان دهه۶۰ زمینه را برای قطب بندی در درون نظام بر حول آن فراهم کرده بودند.
میز عدم کفایت
اکنون نیز روحانی برای برهم زدن میزی که خامنه ای برای اعلام عدم کفایت او چیده است به ناچار با برگ هایی بازی میکند که به لحاظ تاریخی تبار اعتقادی او با آن بی نسبت است اما او چاره دیگری ندارد.
تبعیض جنسیتی
روحانی که خود از پایه گذاران حجاب اجباری در ابتدای انقلاب ۵۷ و اخراج بانوان از ادارات بود، بی آنکه در پیشینه سنجی خود، نقطهی دگردیسی اش! از یک بنیادگرا را توضیح دهد، موافق با امواج زمانه مخالف! تبعیض جنسیتی شده است، و این تئوری را که یکی از مبانی اندیشه ولایت فقیه میباشد را به چالش کشیده و اعلام میکند: «مرد و زن وجود دارد اما چه کسی گفته مرد برتر و زن پایینتر است.» و ادامه میدهد: «برخی فکر میکنند اگر مردان باشند، ایمان و عفاف و معنویت و پاکیزگی و همه چیز است ولی وقتی دو زن وارد شود اخلاق و معنویت از بین میرود در حالی که اینگونه نیست.»
روحانی سپس برای آنکه منظورش را کاملا واضح کند مثالی از مجلس! میآورد: «ما در مجلس مشاهده میکنیم در کمیسیونهایی که خانمها در آن عضو هستند، معنویت در آنها بیشتر بود چون وقتی نمایندگان خانمی را نمیدیدند خود را برای هر شوخی آزاد میدیدند ولی وقتی چند خانم بود، خود را جمع و جور میکردند.»
بعد از همه مقدمات، روحانی شلیک آخر را نیز به خامنه ای میکند: «بسیاری از سنتها، دینی نیستند. در تفکر اسلامی مردها هیچ امتیازی نسبت به خانمها ندارند و باید تفکر سنتی را کنار بگذاریم.»
گام های بعد
اینبار روحانی «قداست» «طهارت» و «تبعیض جنسیتی» را در ایدئولوژی خامنه ای به چالش کشیده است؛ سوخت نزاع های بعدی به این ترتیب فراهم میشود و تعمیق شکاف میان او و خامنه ای لاجرم به گام های بعد نیز راه خواهد برد.
روحانی شاید تصور میکرد بسیار هوشمندانه! توانسته است از کمینگاه خامنه ای بیرون جهد اما او دقت نکرده بود که تبدیل به بازیگری در زمینی شده است که تدارک آنرا کسان دیگری دیده اند؛ همان هایی که با راه انداختن جنبش دادخواهی جانباختگان دهه۶۰ زمینه را برای قطب بندی در درون نظام بر حول آن فراهم کرده بودند.
میز عدم کفایت
اکنون نیز روحانی برای برهم زدن میزی که خامنه ای برای اعلام عدم کفایت او چیده است به ناچار با برگ هایی بازی میکند که به لحاظ تاریخی تبار اعتقادی او با آن بی نسبت است اما او چاره دیگری ندارد.
تبعیض جنسیتی
روحانی که خود از پایه گذاران حجاب اجباری در ابتدای انقلاب ۵۷ و اخراج بانوان از ادارات بود، بی آنکه در پیشینه سنجی خود، نقطهی دگردیسی اش! از یک بنیادگرا را توضیح دهد، موافق با امواج زمانه مخالف! تبعیض جنسیتی شده است، و این تئوری را که یکی از مبانی اندیشه ولایت فقیه میباشد را به چالش کشیده و اعلام میکند: «مرد و زن وجود دارد اما چه کسی گفته مرد برتر و زن پایینتر است.» و ادامه میدهد: «برخی فکر میکنند اگر مردان باشند، ایمان و عفاف و معنویت و پاکیزگی و همه چیز است ولی وقتی دو زن وارد شود اخلاق و معنویت از بین میرود در حالی که اینگونه نیست.»
روحانی سپس برای آنکه منظورش را کاملا واضح کند مثالی از مجلس! میآورد: «ما در مجلس مشاهده میکنیم در کمیسیونهایی که خانمها در آن عضو هستند، معنویت در آنها بیشتر بود چون وقتی نمایندگان خانمی را نمیدیدند خود را برای هر شوخی آزاد میدیدند ولی وقتی چند خانم بود، خود را جمع و جور میکردند.»
بعد از همه مقدمات، روحانی شلیک آخر را نیز به خامنه ای میکند: «بسیاری از سنتها، دینی نیستند. در تفکر اسلامی مردها هیچ امتیازی نسبت به خانمها ندارند و باید تفکر سنتی را کنار بگذاریم.»
گام های بعد
اینبار روحانی «قداست» «طهارت» و «تبعیض جنسیتی» را در ایدئولوژی خامنه ای به چالش کشیده است؛ سوخت نزاع های بعدی به این ترتیب فراهم میشود و تعمیق شکاف میان او و خامنه ای لاجرم به گام های بعد نیز راه خواهد برد.