سرمقاله-لوموند بنژامن بارت،
لوموند :کمپ هوادار سعودی قطر را در قرنطینه قرار میدهد
ریاض و
متحدانش این کشور همسایه خود را به مماشات با [رژیم] ایران و اسلامیست ها متهم
میکنند. «قطر به یک کشور منزوی خلیج فارس مبدل شده است. روز دوشنبه ۵ ژوئن،
عربستان سعودی، امارات متحده عربی و چهار کشور دیگر مدیون به آنان (یمن، بحرین،
مصر و مالدیو)، روابط دیپلماتیک خود با قطر را قطع کردند. این کشورها که با دیپلماسی
تک روانه امیرنشین صادر کننده گاز موافق نیستند و حتی آن را به «حمایت از تروریسم»
متهم میکنند، تصمیم خود را با یک رشته تدابیر تنبیهی نظیر بستن مرزهای زمینی و
دریایی خود با دوحه، تعلیق پرواز هواپیماهای شرکتهای هوایی خود به سوی این
امیرنشین و بستن محدوده هوایی خود بر شرکت هواپیمایی Qatar Airways و نیز اعمال محدودیت هایی بر تردد اشخاص توأم کرده اند. آندریاس
کریگ Andreas Krieg، استاد کینگز کالج لندن و متخصص مسائل
امنیتی در خلیج [فارس] میگوید : «قطر اکنون هدف یک محاصره اقتصادی واقعی قرار
گرفته که به دشواری خواهد توانست در برابر آن مقاومت کند».
قطر همچنین از ائتلاف نظامی عرب که تحت فرماندهی سعودیها در یمن عملیات
میکند، اخراج میشود. ریاض و ابوظبی (امارات)، دوحه را به سیاست مماشات در قبال
[رژیم] ایران و جنبشهای اسلامیست، دو منبع بی ثباتی در منطقه به گفته آنان، متهم
میکنند. آنها همچنین این امیرنشین را به زیر پا گذاردن اجماع منطقه ای ایجاد
شده در جریان نشست اخیر سران در ریاض در روز ۲۱ مه که طی آن دانالد ترامپ جهان عرب
و اسلامی را فراخوانده بود علیه «افراط گرایی» (تعبیری که جمهوری اسلامی ایران و
گروه موسوم به «دولت اسلامی» یا داعش و نیز جنبش اسلامیست فلسطینی حماس را شامل
میشود) متحد شوند.
«دست باز»
دوحه در برابر تصمیم روز دوشنبه همسایگان خود خواستار یک «گفتگوی باز و
صادقانه» شد و تصمیم مزبور را «توجیه ناپذیر» و حرکتی که هدف از آن «قرار دادن
قطر تحت قیمومیت یعنی نقض حاکمیت آن» است، توصیف کرد. ژان-مارک ریکلی Jean-Marc Rickli، تحلیلگر در مرکز سیاست امنیتی ژنو که به
مدت سه سال در دانشکده دفاع قطر تدریس کرده، میگوید : «اقدامات عربستان سعودی و
امارات متحده عربی با هدف زیر فشار قرار دادن قطری ها انجام میگیرد تا خواستار
تغییر خط سیاسی رهبرانشان شوند و چنانچه این هم کفایت نکند، به تغییر حکومت منتهی
شود... با توجه به وخامت بحران، تغییر رژیم در دوحه را نمیتوان منتفی دانست». تنشها
روز چهارشنبه ۲۴ مه، سه روز پس از پایان نشست سران در ریاض متعاقب اظهارات منتسب
به امیر تمیم بن حمد آل ثانی از سوی خبرگزاری رسمی قطر QNA آغاز شد.
اطلاعیه امیر [رژیم] ایران را «یک قدرت اسلامی منطقه که نمیتوان نادیده اش گرفت»
توصیف کرده، حماس فلسطین و نیز حزب الله، شبه نظامیان لبنانی هوادار ایران که در
کنار نیروهای دولتی سوریه میجنگند، را «جنبشهای مقاومت مشروع» خوانده بود.
این اظهارات که دوحه آن را تکذیب و گفته که به دلیل «هک شدن» سایت
اینترنتی QNA انتشار یافته، بلافاصله از سوی رسانه های سعودی و اماراتی بعنوان
«خیانت» همسایه خود برجسته شد. متعاقب این حملات، یک کارزار رسانه ای با خشونت
لحن بی سابقه ای به راه افتاد که طی آن قطر «فرزند حق ناشناس» و «عامل
ایران» به همه گونه خیانت و خلاف، بخصوص حمایت از حوثی های یمن که «اسب تروا»
[ستون پنجم] تهران محسوب میشوند و نیز جنبش اعتراضی شیعیان استان شرقی عربستان
سعودی، متهم شد. اتهاماتی که بدشواری میتوان باور کرد.
این بزرگ ترین بحرانی است که شورای همکاری خلیج (CCG) – متشکل از عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده
عربی، کویت، عمان و قطر – از زمان تأسیس
خود در سال 1981 با آن روبرو شده است. اما نخستین منازعه بین قطر و همسایگانش
نیست. در سال ۲۰۱۴، ابوظبی [امارات]، ریاض و منامه [بحرین] سفرای خود را به مدت ۸
ماه از دوحه فرا خوانده بودند و دلیل آن نیز انتقادات «الجزیره»، کانال تلویزیون
خبری ماهواره ای قطر، از رژیم عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر و عامل کودتایی
بود که با حمایت عربستان سعودی و امارات به سرنگونی محمد مرسی، رئیس جمهور وقت
اسلامیست، انجامیده بود. به گفته ژان-مارک ریکلی، «در سال ۲۰۱۴، باراک
اوباما هنوز در قدرت بود. سیاست نزدیک شدن وی با ایران مانع شده بود که عربستان
سعودی و امارات کار منازعه خود با قطر را به پایان ببرند...امروز، با حضور دانالد
ترامپ، ترس ریاض و ابوظبی ریخته است. آنها احساس میکنند دست بازی برای اتخاذ مواضع
بسیار تهاجمی ضد [رژیم] ایرانی خود داشته و میتوانند هر گونه مخالفت در برابر این
خط خانواده سنیان منطقه، را خرد کنند».