۱۳۹۶ تیر ۱۴, چهارشنبه

سرود خلق براي نبرد آخري




سرود خلق براي نبرد آخري: ناصر آباداني





دوران پسا خامنه اي كمي زودتر از موئد كليد خورده است .
جنگ جناح ها (روحاني با خامنه اي ) نه در بستر نيازها و خواسته هاي جامعه ،  ورشكستگي بأنكها و موسسات مالي ، رانتها و فساد ها ، زندان و اعدامها ويا سندها ( ٢٠٣٠) و يا توافق ها (برجام )  هاست  !؟
بلكه در انتخاب رهبري أينده نظام است .
خامنه اي جانشين خود را انتخاب كرده است  .
پيش شايعه رهبري رئيسي ،  قبل از رفتنش به مشهد ،و بعد كانديد شدنش ( و يا به نوعي سوزاندنش ! ) براي رياست جمهوري ، خط انحرافي امنيتي جناح اصول گرا براي فريب اذهان و  نهايتأ پيش بردن خط انتخاب رهبر بعدي در خفاء بود !
روحاني اين را خوب مي دانست ، ،سالها مسئول سيستم امنيتي نظام بودن و از نزديك با خامنه اي كار كردن چيزهايي به او آموخته است ،جناح روحاني مخالف اين انتخاب است روحاني تجربه عقب نشستن موسوي و كروبي ، كرنش خاتمي و قهر احمدي نژادي و همچنان قتل رفسنجاني را در آستين دارد . و خوب مي داند با هيچ كدام از اين ناز و ادا ها كارش به پيش نمي رود .
يا كرنش تمام وكمال يا ايستادن !
تا اينجاي كار ايستادن را ترجيح داده است .
لذا سنگر به سنگر و حرف به حرف و كلام به كلام ،پا به پاي خامنه اي جلو مي أيد . ( نمونه أخرش ، اعتراض مستقيم  به خامنه اي در نشست سران  رژيم به مناسبت پايان ماه رمضان ، و بعد از اعتراضات روز قدس و نماز عيد فطر بر عليه او بود !  )كه بگونه اي مستقيم به او فهماند كه مي داند آتشها از گور چه كسي بلند مي شود !
جانشين خامنه اي در بستر امنيتي با رهبريت بيت خامنه اي و هدايت سپاه ، مي خواهد بر مسند ولايت فقيه تكيه بزند ، حمله توأمان روحاني و خامنه اي كه اخيرأ بجد ، و روزانه شده است ديگر از گوشه و كنايه و اشاره گذشته است .
خامنه اي با أتش به اختيار اعلام شده به افسران جبهه خودش ، ضعف ساختاري يا به قول مقاومت ايران ( طلسم شكستگي ) رهبر قرارگاه  مركزي كه خودش فرمانديش را به عهده دارد به نمايش گذاشته است . و اين از چشم باند روحاني نمي توانست دور مانده باشد .  كه همگانشان از پيش برندهاي خط امنيتي نظام از بدو انقلاب تاكنون بوده و هستند .  ولي أنچه كه به جنگ روحاني در خيابان ( روز قدس  ) رفت لومپن  هاي بسيجي و أنچه در نماز عيد فطر به مقابله با روحاني فرستاد ، مداحانش بود ! و نه افسرانش !
أياخامنه اي تنها خواسته است زهر چشم بگيرد ؟ اگر اين چنين بود ! چرابا ضعيف ترين حلقه هاي سيستمش ،  مبادرت به زهر چشم گرفتن كرده است ؟ حال أنكه بايد و قائدتا با قوي ترين نفرات و ابزارش به صحنه مي رفت ! تا جدي گرفته شود .
أيا براي پيش بردن چنين خطي اختلاف نظر بين نيروهاي بيت خامنه اي و سپاه وجود داشت ؟
أيا ترس از سرازير شدن تضادها به خيابان و نهايتا گسترش أن بود كه باعث چنين حمله خُرد و از پيش شكست خورده اي ، شده است ؟
و اما روحاني نيز با نيروي راي دهندگان شهري ! كه به حساب خودش واريز كرده است ،و شايد اقشار حوزه وي!!  به مقابله برخاسته است ،
نيروي شهري كه در فضاي مجازي خود را متحد ميكند و از ديگر سو حوزه !!؟
نامه سرگشاده آخوند أميني از كله گنده هاي قم ، كه در مقدمه سرأغازش،  فاتحه خود را نيز خوانده است بسيار گويا است . و شكاف و جناح بندي در حوزه را به خوبي نمايش مي دهد .
مقدمه نامه سرگشاده آیت الله ابراهیم امینی
به آیت الله خامنه ای 👇🏽
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
هیچ وقت به ذهنم خطور نکرده بود که روزگار ما به جائی برسد که لازم یاشد یکی مثل من به حضرت عالی نامه سرگشاده بنویسد ولی اوضاع اجتماعی، سیاسی و اخلاقی جامعه ما به حدی تنزل یافته و  بر ادبیات ما سایه انداخته که بی‌ادبی و گستاخی جزئی از اخلاق و فرهنگ ما شده. إنّا لله و إنّا إلیه راچعون.)
اين نامه نمي توانست بدون هماهنگي با ديگر يا بعضي ديگران (از مراجع ) نوشته شده باشد !
در اين نامه به مواردي از رفتارهاي به قول ايشان خارج از صواب و يا خارج از عقلانيت يك رهبر اشاره شده و به  وي تذكر داده است . آيا آخوند أميني در خصوص نوشتن اين نامه با آخوندهاي بزرگ تر حوزه هماهنگي كرده است ؟ آيا احتمال نوشتن نامه هاي سرگشاده ديگري از اين دست امكان دارد ؟
آيا با توجه به شرايط جسماني و عقلاني خامنه اي كه ذائل شده است ، جنگ انتخاب رهبر بعدي  از هم اكنون آغاز شده است ؟
زمان مقدر در أستين تاريخ است ،
ولي مرحله رشد تضادها از نَفَر قبلي به بعدي همچنان فزاينده است ،
اگر مرگ رفسنجاني در استخر يك قتل باشد ، كه هست ،
پس ، از دور خارج كردن رقبا براي ولايت فقيه جدي است ،
روحاني فردي امنيتي و نماينده تام الاختيار خامنه اي در شوراي امنيت بوده است ، پس به عنوان يك دستيار  سابق ، خامنه اي را بهتر از زاويه امنيتي آناليز كرده است ،
ميداند پا پس كشيدن و خنثي بودن و گهگاه نقي زدن ،سرنوشتي بهتر از احمدي نژاد و يا موسوي و كروبي ندارد
پس دو راه پيش رو بيشتر ندارد ،
كوتاه أمدند و كرنش كردن
و يا  ايستادن
اگر كوتاه أمد و كرنش كرد ، كه حرفي نيست
ولي اگر ايستاد ،
اين بار براي هميشه تعيين و تكليف به خيابان كشيده ميشود ،
اين تصميم به خيابان أمدن ،
نقطه عطفي است
در مرحله اول يك سمت براي هميشه تعيين و تكليف مي شود  و از صحنه حذف مي شود ، بالطبع سرود خلق در مرحله اول نيز أغاز شده است
و در مرحله دوم
خشم خلق سرودي خواهد شد
براي نبرد آخرين !
ناصر آباداني
تیر 96