۱۳۹۶ تیر ۱۲, دوشنبه

کهکشان ۹۶، گامی به‌سوی پیروزی




کهکشان ۹۶، گامی به‌سوی پیروزی

طی سالهای اخیر، هر کهکشان نسبت به‌کهکشان قبل، یک گام بلند به‌سوی پیروزی بوده است؛ اما کهکشان 96را بایستی یک جهش کیفی و بلند به‌سوی پیروزی محسوب کرد. پیام مشترک کهکشانها این است که: مردم ایران، اکثریت مطلق مردم ایران، فاشیسم دینی حاکم را نمی‌خواهند؛ مردم ایران آزادی و دموکراسی و صلح و آرامش و رفاه و پیشرفت را می‌خواهند. هر سال دههاهزار تن از هموطنان ما با شور و اشتیاق از سراسر جهان خود را به‌پاریس می‌رسانند تا در بزرگترین رژه سیاسی سالانه مقاومت شرکت کنند و پیام‌رسان مردم ایران باشند؛ مردمی که حاکمیت دیکتاتوری و اختناق صداهایشان را در گلو خفه کرده است. آنها در این گردهمایی، گرداگرد نماد و پرچمدار این مقاومت مریم رجوی حلقه می‌زنند تا بگویند که آمال و آرزوهای خود را در او که سیمای مجسم ایران آزاد و آباد و دموکراتیک فرداست، جستجو می‌کنند.

این صدا و این پیام هر قدر که در کهکشانهای قبلی انعکاس می‌یافت و شنیده می‌شد، اکنون و در کهکشان 96، صد برابر و هزار برابر انعکاس می‌یابد و شنیده می‌شود؛ چرا؟

اغراق نیست اگر گفته شود که شرایط ایران، از وضعیت داخل ایران، تا وضعیت منطقه‌یی و بین‌المللی مربوط به‌ایران، وضعیت مقاومت ایران، وضعیت جامعه ایران و وضعیت رژیم حاکم بر ایران، امسال نسبت به‌سال گذشته، تماماً به‌زیان رژیم و لاجرم به‌سود مردم و مقاومت ایران تغییر کرده است. در یک کلام دوران تغییر کرده است. فصلی به‌پایان رسیده و فصل نوینی آغاز شده است.

1 ـ مجاهدین در یک هجرت بزرگ و تاریخی که باید آن را به‌مثابه فروغ سیاسی، بزرگترین پیروزی تاریخ 52ساله سازمان محسوب کرد، از بند و محاصره خصم، به‌سلامت رسته‌اند و با حفظ یکپارچگی فیزیکی و تشکیلاتی، از لاک تدافع خارج شده و در موضع تهاجم قرار گرفته‌اند و با کسب آمادگیهای همه‌جانبه ایدئولوژیک، تشکیلاتی و سیاسی، در حال تدارک خیز نهایی هستند.

2 ـ کهکشان 96 در شرایط نوینی که در منطقه‌ علیه رژیم شکل گرفته برگزار می‌شود. در حال حاضر شاهد تحولی بی‌سابقه و به‌حرکت افتادن چرخهای سیاست علیه رژیم هستیم. شاخص این تحول اجلاس ریاض که به‌طور با معنایی با خارج شدن روحانی از صندوق انتخابات همزمان شد، شاهد شکل گرفتن ائتلافی سیاسی و نظامی با شرکت بیش از 50کشور عربی و اسلامی به‌علاوه آمریکا بودیم که سیاست خود را رسماً مقابله با تروریسم رژیم و دخالتهای آن در امور کشورهای منطقه تعریف کرده است. این تحول منطقه‌یی که مولود تغییر دوران است، خود موجب تغییر و تحولات بعدی منطقه‌یی و بین‌المللی شده و حلقه محاصره و انزوا را بر گردن رژیم تنگتر کرده است.

3 ـ این کهکشان، بعد از نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم و شکست بزرگ ولی‌فقیه ارتجاع در آن برگزار می‌شود؛ نمایشی که در آن تعادل درونی رژیم ولایت‌فقیه به‌طور بازگشت‌ناپذیری به‌هم خورد و شقه‌یی عمیق شونده رأس نظام را از هم شکافت. تحولات یک ماه و نیمه پسا انتخابات به‌وضوح نشان می‌دهد که زهر شقه که در این انتخابات به‌کام رژیم ریخته شد، روز به‌روز بیشتر در سرتاسر رژیم رسوخ می‌کند و اندامها و جوارح آن را متلاشی می‌سازد. آن‌چنان‌که باند روحانی، پیام حملات برنامه‌ریزی شده باند رقیب را اعلان جنگ تمام عیار توصیف کرد و نوشت: «اگر برای محمد خاتمی هر ۹روز یک بحران ایجاد می‌کردند برای روحانی هر روز ۹بحران ایجاد خواهند کرد،»[1]

تازه آنچه نمایان می‌شود نسبت به‌واقعیت پشت صحنه بسا ناچیز است و اعتراف یکی از رسانه‌های حکومتی در این زمینه روشنگر است که: «این اظهارات و حملات لفظیِ چهره‌های اصلی دو جناح، در واقع قله کوچکی از کوه یخی است که قسمت اعظم آن در میان اقیانوس پنهان شده است،»[2]

4 ـ این شقه، نتیجه مستقیم خیز جدید جنبش دادخواهی بود که با ابتکار خانم مریم رجوی آغاز شد و با کارزار تحریم نمایش انتخابات با شعار «نه جلاد، نه شیاد» به‌اوج رسید و موجب چنان زلزله‌ای در رژیم شد که بر اثر آن مهندسی ولی‌فقیه ارتجاع برای نمایش انتخاباتی، بر سر خودش آوار شد؛ تا آنجا که خامنه‌ای در سخنرانی خود در مراسم سالمرگ دجال به‌شدت سوز و گداز کرد که «دهة60یک دهه مظلوم است» و در توضیح آن، با دجالگری مافوق تصور هشدار داد که نیروهایش مراقب باشند که جای شهید و جلاد عوض نشود». اعتراف آشکاری به‌این واقعیت که پس از 36سال تلاش مستمر رژیم برای تحریف واقعیتها و جعل تاریخ، جامعه ایران چه حکمی درباره شهیدان و جلادان صادر کرده است. حکمی چنان نافذ که بر زبان رئیس‌جمهور نظام، روحانی شیاد هم جاری شد که حاکمان در 38سال گذشته جز صدور حکم زندان و اعدام کار دیگری بلد نبوده‌اند. روشن است که آنچه خامنه‌ای و روحانی را به‌این اعترافها واداشته، تغییر کیفی و اساسی جامعه ایران است که اصالت و حقانیت مقاومت ایران و حماسه پایداری قهرمانان سر بدار قتل‌عام 67بر تارک آن می‌درخشد.

به این ترتیب صورت اصلی مسأله ایران اکنون در معرض دید همگان قرار گرفته؛ این واقعیت که مسأله اصلی و واقعی، نه تضاد و دعوای این یا آن باند رژیم، بلکه جنگ آشتی‌ناپذیر مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافته آنان با تمامیت رژیم آخوندی به‌مثابه غاصب حق حاکمیت مردم ایران است و جنگ و دعواهای باندها و دستجات انعکاس این جنگ اصلی است که نه تنها نمی‌تواند آن را بپوشاند، بلکه پس از «تغییر دوران» هر چه بیشتر آن را نمایان و برجسته می‌سازد. یکی از رسانه‌های حکومتی، این واقعیت را به‌این ترتیب مورد تأیید و اذعان قرار داد که:
«سود نهایی این‌گونه اقدامات و پروسه تضعیف «رئیس‌جمهور روحانی» نه به‌جیب مخالفان دولت که مستقیماً به‌حساب سپرده اپوزیسیون برانداز واریز خواهد شد[3]

آری، گردهمایی عظیم سالانه مقاومت ایران و کهکشان «آزادی ایران» امسال در چنین سپهر سیاسی و اجتماعی برگزار می‌شود و کاملاً‌ قابل پیش‌بینی است که به‌مثابه موشکی بر قلب نظام فرتوت و بحران‌زده ولایت‌فقیه فرود خواهد آمد و تعادل کنونی را بیش از پیش به‌سود مقاومت ایران و به‌زیان دیکتاتوری رو به‌سقوط آخوندی تغییر خواهد داد


[1]  سایت حکومتی رویداد ۲۴ ـ ۷تیر 96
[2]  روزنامه حکومتی جهان صنعت ـ 4تیر 96
[3] سایت حکومتی بهار ـ 6تیر 96.