13 رجب میلاد مولای متقیان وامام مجاهدان علی علی السلام مبارکباد
میلاد علی علیهالسلام مبارک!
ای علی!:
بیش از همه کس، به تو نیاز است
باز آی که ظلم جانگداز است
بستند هر آنچه در، در ین شهر
این خانه به مقدم تو باز است
در جنگ اگر که پایداریم
عشق تو بود که کارساز است
تقدیر جهان عدالت توست
هم همت تو زمینهساز است
همواره بپا و حاضرانیم
آنگونه که حال پیشواز است
ای علی!:
بیش از همه کس، به تو نیاز است
باز آی که ظلم جانگداز است
بستند هر آنچه در، در ین شهر
این خانه به مقدم تو باز است
در جنگ اگر که پایداریم
عشق تو بود که کارساز است
تقدیر جهان عدالت توست
هم همت تو زمینهساز است
همواره بپا و حاضرانیم
آنگونه که حال پیشواز است
لینک های سخنرانی مسعود رجوی درباره قدر علی
13رجب، سالروز میلاد حضرت علی علیهالسلام است. کسی که برای بشریت، پیشوای تاریخی عدالتجویی و آزادیخواهی بود، و برای مجاهدان و پویندگان راه آزادی و آیین توحید، شاخص اسلام حقیقی.
در زمانهٴ ما بیش از هر دورهٴ دیگری، عدالت، آزادی انسان، تعریف انسان و ضرورت حفظ کرامت او، در جهان مطرح است. همان حقایق و ارزشهایی که علی علیهالسلام بیش از هر چیز، بر آن تأکید داشت و برایش میجنگید، و میبینیم که در این سالها، قیامهای خلقها برای احقاق حقوق ملتهای مظلوم بپاست. پس نیاز به علی، نیاز به پیگیری پیام علی، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
راستی شناخت اسلام از از طریق شناخت حضرت علی! چرا؟ بهدلیل اینکه یک حاکمیت استبدادی خونریز، سالهاست از نام اسلام و پیامبر و پیشوایان توحید، سوءاستفاده میکند و پلیدترین حاکمیت طول تاریخ را، که همان ولایت مطلقه خونریزانی مثل خمینی و خامنهای است، به اسم حکومت اسلامی بر ایران مسلط کرده است.
برای درک مفهوم این سوءاستفاده و این تحریف بزرگ، تنها به این یک نمونه توجه کنیم:
علی سعیدی: خبرگزاری فارس- اردیبهشت 1390: «در حاکمیت اسلامی، هماهنگکننده و سیاستگذار اصلی نظام طبق قانون اساسی، ولیفقیه است و تخلف از فرمان او نیز در حکم تخلف از فرمان خدا و امام زمان محسوب میشود».
همان طورکه دیدید، تخلف از حکم یک آخوند خونریز و جانی و غارتگر، تخلف از فرمان خدا تعریف شده!.. ***
شناخت علی، و شناخت رهپویان علی:
در پرتو شناخت علی علیهالسلام، نهتنها تاریکیهای جهل و جنایت خمینی را میشناسیم و در نقطهٴ مقابل، نهتنها اسلام حقیقی را میشناسیم، بلکه در پرتو کلام و روشها و دیدگاههای او و خشم و خروشهای او برای نجات محرومان، یک چیز دیگر را هم خواهیم شناخت: مجاهدان راهش را. همانها که با پیامش به راه افتادند تا از محرومان میهن دفاع کنند. همانها که به پیروی از علی، به دفاع از انسان و به مبارزه با ظلم برخاستند. همانها که بهای پیروی از علی و دفاع از آرمانهای علی را، با ایستادگی و وفای به عهد، در پای چوبههای تیرباران پرداختند. همانها که حتی بیسلاح، در نبرد برای آزادی در برابر دشمنان مسلح پایداری کردند.
پس، علی مشعل شناخت ما، و چراغ روشنایی بخش، و افشاکننده دجالیت است. به این خاطر، در میلاد آن پیشوای بزرگ توحید، به برخی روشها و گفتهها، و مواضع و اعتقادات او توجه کنیم:
شاید این از روی اتفاق بوده که علی علیهالسلام بعد از آن که تا 6سالگی در خانهٴ پدر و مادرش بزرگ شد، اما بهدنبال یک خشکسالی و قحطی، پدرش ابوطالب، دچار تنگدستی شده و به سختی قادر به اداره و تأمین معاش خانواده و فرزندانش بود. و این باعث شد که حضرت محمد (ص) به سران هاشمی، پیشنهاد کند که هرکس یکی از فرزندان عموی بزرگشان را به فرزند خواندگی بگیرند. از آنجا که پیشنهاد، از جانب حضرت محمد بود، ابوطالب پذیرفت، و در این میان، سرپرستی علی را، خود محمد به عهده گرفت. شاید تاریخ اینطور میخواست که علی، از کودکی، در سایهٴ محمد بزرگ شود، تا آن پیشوایی که باید برای همیشه شاخص راستین آیین اسلام باشد، در پرتو نور محمد قد بکشد و از پاکیهای او بنوشد و رشد کند.
عشق علی به محمد (ص) :
«حضرت علی در خطبه قاصعه در نهجالبلاغه، آن روزها و عشق بیپایان خود به رسول خدا را به زیباترین شکل بیان کرده است:
«من یک پسر بچه بودم مرا در دامان خود قرار میداد و مرا به سینهاش میچسباند و در رختخوابش میخواباند. من عطر او را استشمام میکردم غذا را لقمه لقمه میکرد و به من میخوراند. هیچ حرف دروغی از من نشنید و هیچ عمل خطایی از من ندید و خداوند مرا با او قرین کرد... . من مانند برهای که پیرو مادرش باشد، دنبال او میرفتم. مرا بالاتر میبرد و ارتقا میداد و هر روز دانشی از اخلاقش به من میآموخت و به من دستور پیروی از آن میداد. هر سال مدتی در حراء میماند من او را میدیدم و کسی غیر از من او را نمیدید. در هیچ خانهای جز خانه رسول خدا و خدیجه اسلام نبود و من سومین آنها بودم. نور وحی و پیام را میدیدم و بوی پیامبری را استشمام میکردم... و هنگامی که وحی بر آن حضرت از سوی خدا نازل میشد پیامبر به من گفت تو میشنوی آنچه من میشنوم و میبینی آنچه من میبینم با این تفاوت که پیغمبر نیستی. ولیکن تو وزیری. و تو بر خیر و نیکویی هستی!
سرودهای در نیازمندی به علی علیهالسلام:
شب تاریک ستم،
بر سر شهر افتاده است.
ما به میلاد سحر محتاجیم.
باید از صبح و سحر گفت و شنید.
تیرگیها همه جا بر دل و جانهاست ببین!
نفرت از خانهٴ جلاد پلید
به دل کوچه و میدان پاشید.
چشمها محتاجند.
تو زخورشید بگو
تو ز میلاد یکی مهر بگو! بهر من ای همره من!
شهر محتاج چراغیست پر از فرداها
و علی،
بیشک آن خورشید است.
گوشههایی از زندگی علی ع:
هنوز سنین کودکی علی علیهالسلام نشده بود که او دوران بزرگسالی را با بزرگترین مسئولیتهایی که یک انسان بزرگسال در تاریخ میتواند بهعهده بگیرد شروع کرد. بله! آن کودک کودکی نکرده، در تمامی سرفصلهای تاریخ صدر اسلام، به دفاع از آرمانهای والا یعنی برابری و عدالت و انسانیت، و کرامت انسان برخاست، و همهٴ اینها یعنی دفاع از پیامبر و ارزشهای آیین توحید.
به فشردهای از این زندگی سراسر مسئولیت و مبارزه نگاه کنیم:
اندکی پس از علنی شدن نبوت پیامبر، مسلمانان و بنیهاشم در درهٴ خشک و سوزانی موسوم به شعب ابی طالب پناه گرفته و مدت 5سال در آنجا در شرایط تحریم و محاصره سپری کردند.
پس از گذشت بیش از 2سال از پایان محاصره در شعب ابی طالب، پیامبر و ایمان آورندگان به او، به مدینه مهاجرت میکنند.
در شب اول هجرت، رسول خدا به حضرت علی دستور داد که «به جای من در بسترم میخوابی و از این روانداز سبز استفاده میکنی. من از مکه خارج خواهم شد. پس ازرفتن من، سایر امور را حل کن و امانتهایی را که بعضیها پیش من دارند، را به صاحبانشان رد کن. پس از آن، همراه با مادرت (فاطمه بنت اسد) و دخترم (فاطمه) و... به سمت مدینه راه بیافتید. علی (ع)، برای فریب دشمنان، در جای محمد خوابید و از اینرو در کانون خشم و کینهٴ مشرکان قرار گرفت.
در دوران 9ساله نبردهای پیامبر که تعداد آنها 80 مورد ذکر شده، حضرت علی در تمامشان، به جز نبرد تبوک، که پیامبر علی را بهعنوان جانشین خود در مدینه باقی گذاشت، شرکت داشت. نبردهایی که در آنها، تعداد قوای دشمن، گاه چندین برابر نیروهای پیامبر بود، اماآن سردار رزم آور صحنههای نبرد که با جنگاوری بیمانند خود، شکست را به پیروزی تبدیل میکرد، و خیر عظیم از میان شر کثیر درو میکرد، کسی جز علی (علیهالسلام) نبود.
جنگ بدر:
در سال دوم هجرت، نیروی 313نفرهٴ پیامبر بر نیروی 1000نفرهٴ دشمن پیروز میشوند.
در نبرد کبیر بدر علی ابن ابیطالب (ع) خورشید فروزان تمام صحنهها بود. او همراه با مجاهدان، پوزه اشرافیت و ارتجاع را بهخاک مالیده، و با شکست دادن به نیروی دشمن، به مناسبات قبیلهای ضربه اساسی وارد کردند.
علی علیهالسلام در نبردهای بدر- احد- بنی نضیر- احزاب یا (خندق) - خیبر- حنین- طائف و فتح مکه جنگید. در سال هشتم هجری، در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله با سپاه اسلام که اینک بهدنبال آن همه رزم و رنج و جانبازی و حماسه به12000نفر گسترش یافته بود، بقصد فتح مکه از مدینه خارج شدند.
حضرت محمد، پیش از ورود به مکه، پرچم را به دست علی داد تا مردم بدانند پیام او دوستی و برادری است و نه کینه و انتقامجویی! در هنگام شکستن بتهای مکه، حضرت علی در کنار حضرت محمد بود و علی را بر شانه خودش بالا میبرد تا او بتها را بیندازد. حالا باید پرسید؟ آیا بتها پس از آن فروافتادن در کعبه، تمام شدند؟ یا در طول تاریخ به شیوههای گوناگون، و دجالانهتر، باز هم بودند و به فریب مردم و به عبودیت کشیدن آنها ادامه دادند؟ اگر پاسخمان مثبت است، پس برای تاریخ، این هم ضروری بود که در مقابل، دستی باشد، که بتها را پایین بکشد و اگر امروز نور مبارزه برای عدالت و نبرد با دجالیت در تاریخ روشن است. این نور بیشک همان نورعلی است. این چراغ مجاهدت، همان مشعل مبارزه با جهل و فریب و دجالیت است. همان فروغ جاودانی که تا روز محو همهٴ دجالان و جلادان در تاریخ شعله میکشد.
درپرتو شناخت علی ع:
با شناخت علی علیهالسلام، میتوانیم در پرتو او، فریب و تزویر دجالان و دینفروشان جنایتکار را بشناسیم. میتوانیم بتها را بشناسیم. بتهای زمانه، که در عصر آگاهی بشریت، چه غبارهایی از فریب بپا میکنند و تا کجا آیین پاک خدا را آلوده و مخدوش میکنند. به ادعاهایی از رژیم جنایت پیشهٴ ولایت سفیه توجه کنیم تا ببینیم اگر علی نبود، این دینفروشان تا کجا در لوث کردن چهرهٴ اسلام پیش میرفتند.
علمالهدی عضو مجلس خبرگان: خبرگزاری فارس -7اردیبهشت 1390:
«مشروعیت نظام جمهوری اسلامی به ولایت فقیه وابسته بوده و در واقع هر نظامی منهای ولایتفقیه، طاغوت است. زمانی که مردم به یک رئیسجمهور رأی میدهند، آرای آنها عددهای صفر است و عددی که آن صفرها را معنادار کرده و به آن مشروعیت میدهد تنفیذ ولایت و مقام معظم رهبری است».
آخوند نمازی عضو مجلس خبرگان - اردیبهشت 1390:
«چنانچه ولیامر در مسائلی که مربوط به اداره نظام و سه قوه است تدبیری کنند، حتی اگر در قانون اساسی نیز ذکر نشده باشد لازمالاجراست».
آخوند احمد خاتمی ـ نماز جمعه 9اردیبهشت 90 تهران:
«طبق قانون اساسی و طبق فقه ما مشروعیت کل نظام به ولایتفقیهه، سه قوه وقتی مشروعیت دارند که امضای رهبری انقلاب پاشون باشه، اگر این امضا پاشون نبود هیچ قوهای اعتبار نخواهد داشت».
آیا چهرهٴ بت را در جملات بالا بهخوبی نمیبینیم. ؟ آیا ولایتفقیه، چیزی کمتر از بت و شرک مجسم زمانه است؟! بتی که به ادعای آخوندهای رژیم ولایتفقیه منبع و مصدر مشروعیت است؟ و هر نظامی منهای آن، طاغوت است؟ ؟! هر سه قوه حکومت بدون آن هیچ است؟ ؟ مگر بتهای زمانهای دور تاریخ، و بتهای زمانهای برده داری، و فرعونها، چیزی بیشتر از این ادعا میکردند؟ و آیا در طول تاریخ اسلام، کسی تا به این حد چهرهٴ خود آیین اسلام را اینقدر آلوده کرده بود؟
نمونهٴ درخشانی از اهمیت دادن به خواست مردم:
در کتاب رسائل نوشته شیخ کلینی از معروفترین عالمان شیعه، نقل شده است که علی علیهالسلام، پس از جنگ نهروان گفت:
«رسول خدا، صلّی اللّه علیه و آله، مرا متعهّد به پیمانی کرد و گفت: «پسر ابی طالب ولایت امتم حقّ تو است، اگر به درستی و سلامت (یعنی به دور از هر گونه اجباری) تو را ولیّ خود کردند، و با رضایت درباره تو به وحدت نظر رسیدند امرشان را به عهده بگیر و بپذیر، اما اگر درباره تو به اختلاف افتادند، آنان را به خواست خود واگذار زیرا خدا راه گشایشی به روی تو باز خواهد کرد».
میبینیم که دیدگاه حضرت علی تا کجا مرتجعان مستبد و دینفروش را رسوا میکند. بله! این علی است. همان که بارها گفت که مردم من را بهزور از خانهام برای امر حکومت آوردند. بارها وقتی احساس کرد نظرش برای مردم سنگین است، به خارج از شهر رفت تا وقتی مردم مجدداً با اصرار او را به مقر حکومتش میآوردند. همان که در تمامی جنگهایش اصل محوری، انتخاب مردم بود و هیچکس را مجبور به جنگ نکرد».
از روشهای حضرت علی در رفتار با مردم:
حضرت علی هیچکس را مجبور به بیعت با خود نکرد و همه را آزاد گذاشت تا از سر آگاهی و اختیار و از روی نیاز خود، اگر میخواهند رهبری او را برگزینند.
علی علیهالسلام، هیچکس را مورد ستم و سرکوبی قرار نداد. حق کسی را ضایع نکرد، هیچ تبعیضی در تقسیم بیتالمال روا نداشت، و قبل از هرچیز، اعلام نمود که انقلابی بپا خواهد کرد تا طی آن کلیه مناسبات ظالمانه واژگون، و حقوق به یغما رفته مردم به آنها برگردانده شود.
امروزه بهتر از هر زمان دیگری، آنچه که حضرت علی برآن تأکید داشت، و برای تاریخ بهجا گذاشت، مورد توجه مردم ما و جهانیان قرار گرفته است. بله! حق مردم! و حق حاکمیت مردم! به گواهیهایی در این موردتوجه کنید:
دکتر طه حسین مورخ مشهور مصری:
… علی امور یارانش را در برابر خود ایشان میسنجید و هرگز استبداد رأی نداشت. بلکه در بزرگ و کوچک کارها با ایشان رأی میزد. چه بسا که نظری میداد و آنان نمیپذیرفتند و ناچارش میکردند که نظر ایشان را روان کند و رأی خود را برای خویش نگاه دارد... .
نهجالبلاغه کتابی است، حاوی برخی نامهها و پیامهای حضرت علی. در بسیاری از خطبههای آن بهخوبی میشود به اهمیتی که حضرت علی برای حق حاکمیت مردم قائل بودند، پی برد:
برخی از سخنان حضرت علی علیهالسلام:
«از اساسیترین و بزرگترین حقوق، رابطه و حقوق متقابل حکومت شونده بر حکومت کننده و حکومتکننده بر حکومتشونده است».
«یک فرد هر قدر هم که بزرگ و مرتبتش عظیم و در دین سابقه داشته باشد، بینیاز از کمک سایرین نیست، یعنی به جامعه نیازمند است و.متقابلاً هر کس هر قدر هم کم توان که دیگران به دیده تحقیر نگاهش میکنند، آنچنان بیقدر نیست که نتواند کمک بکند».
میگویند آنگاه که حضرت علی این سخن را در مجلسی بیان میکرد، یکی از یارانش که از عمق و غنای این سخنان به شگفتی و هیجان آمده بود، بلند شد و زبان به ستایش امیر المؤمنین گشود، حضرت علی در پاسخ او گفت:
«سخیفترین حالات زمامداران نزد مردم صالح و آگاه آن است که به آنها گمان خودخواهی برده شود و آنان حکومت خود را بر کبر و بینیازی از مردم بگذارند؛ و من چقدر کراهت دارم از اینکه شما گمان ببرید که من دوست دارم ثناگویان و متملقان در اطرافم جمع شوند و پیوسته از زبان آنها حمد و ثنا بشنوم. ، و سپاس خدا را که من چنین نیستم. مبادا مرا بهخاطر مواردی که وظیفهام را انجام دادهام، ستایش کنید، بلکه شما بایستی مدام تکالیفی را که برعهدهام بوده و تا کنون انجام ندادهام، به من یادآوری کنید. با من آنچنان که با مستبدان سخن میگویند، حرف نزنید. و با من آنچنان که با صاحبصولتان به ملاحظهکاری رفتار میکنند، رفتار نکنید! نزد من ظاهرسازی نکنید! گمان نکنید که شنیدن حرف حق برایم سنگین است. زیرا کسی که شنیدن حرف حق برایش سنگین است، حتماً عمل به حق برایش سختتر است. پس گمان نکنید که از حقگویی شما و یا مشورت شما بینیازم. من برتر از اینکه خطا کنم نیستم و خود را چنین نمیدانم که اشتباه نکنم. و از نفس خودم آسوده خاطر نیستم که گمان کنم خطایی از من سر نمیزند. همانا که من و شما همه بندگان خدایی هستیم که به جز او خدایی نیست».
«از اساسیترین و بزرگترین حقوق، رابطه و حقوق متقابل حکومت شونده بر حکومت کننده و حکومتکننده بر حکومتشونده است».
«یک فرد هر قدر هم که بزرگ و مرتبتش عظیم و در دین سابقه داشته باشد، بینیاز از کمک سایرین نیست، یعنی به جامعه نیازمند است و.متقابلاً هر کس هر قدر هم کم توان که دیگران به دیده تحقیر نگاهش میکنند، آنچنان بیقدر نیست که نتواند کمک بکند».
میگویند آنگاه که حضرت علی این سخن را در مجلسی بیان میکرد، یکی از یارانش که از عمق و غنای این سخنان به شگفتی و هیجان آمده بود، بلند شد و زبان به ستایش امیر المؤمنین گشود، حضرت علی در پاسخ او گفت:
«سخیفترین حالات زمامداران نزد مردم صالح و آگاه آن است که به آنها گمان خودخواهی برده شود و آنان حکومت خود را بر کبر و بینیازی از مردم بگذارند؛ و من چقدر کراهت دارم از اینکه شما گمان ببرید که من دوست دارم ثناگویان و متملقان در اطرافم جمع شوند و پیوسته از زبان آنها حمد و ثنا بشنوم. ، و سپاس خدا را که من چنین نیستم. مبادا مرا بهخاطر مواردی که وظیفهام را انجام دادهام، ستایش کنید، بلکه شما بایستی مدام تکالیفی را که برعهدهام بوده و تا کنون انجام ندادهام، به من یادآوری کنید. با من آنچنان که با مستبدان سخن میگویند، حرف نزنید. و با من آنچنان که با صاحبصولتان به ملاحظهکاری رفتار میکنند، رفتار نکنید! نزد من ظاهرسازی نکنید! گمان نکنید که شنیدن حرف حق برایم سنگین است. زیرا کسی که شنیدن حرف حق برایش سنگین است، حتماً عمل به حق برایش سختتر است. پس گمان نکنید که از حقگویی شما و یا مشورت شما بینیازم. من برتر از اینکه خطا کنم نیستم و خود را چنین نمیدانم که اشتباه نکنم. و از نفس خودم آسوده خاطر نیستم که گمان کنم خطایی از من سر نمیزند. همانا که من و شما همه بندگان خدایی هستیم که به جز او خدایی نیست».
ایران #تهران #قیام_دیماه#اعتصاب #تظاهرات_سراسری #قیام سراسری #اتحاد #آزادی#ما براندازیم #آ
مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ودر وبلاک خط سرخ مقاومت دنبال کنید