۱۳۹۷ فروردین ۲۴, جمعه

مبعث محمد ص پیامبر برگزیده برای رهایی انسان در دوران جهل وظلمت مبارکباد




مبعث محمد ص پیامبر برگزیده برای رهایی انسان در دوران جهل وظلمت  با تلالویی از عشق ومعرفت مبارکباد 

لینک های مطالب دیگر حضرت محمد ص 












پیامبر رحمت و آگاهي ورهایی وعشق :
روزگار غریبی است و از همه غریب‌تر، پیامبر خداست! امروز به حساب روزشمار خورشیدی، حدود 1397سال از هجرت حضرت محمد از مکه (زادگاهش) به مدینه می‌گذرد. هجرتی که تقریباً بلافاصله مبدأ تاریخ مسلمانان شد.

از آن‌روز که پیامبر مخفیانه ترک شهر و دیار کرد و از کوره‌راه‌هایی دشوار، خود را به مدینه رساند تا این‌جای تاریخ که ما ایستاده‌ایم بسی قرنها آمده و بسی حوادث بر بشریت رفته که نه در عدد گنجد، نه در بیان!

آن‌روز هم حضرت محمد مانند تمامی آنان که ناگزیر از ترک خانه و کاشانه خود می‌شوند تا در سرزمینی دیگر، ماوا گزینند، با خاطری تلخ از غمی که در زادگاهش بر او گذشت و قلبی شکسته از آنچه که در طائف بر او رفته بود، راه غربت در پیش گرفت. مورخین نوشته‌اند پیامبر هرگز تلخی روزی که از طایفش راندند، فراموش نکرد.

و همین ”شب‌نورد“ رانده شده از منزلگه خویش، هشت سال بعد با بزرگترین نیروی نظامی منطقه، سرفراز و پیروز وارد مکه شد.

پیامبر در آن لحظه، بی‌شک قدرتمندترین فرد عرب بود و شاید درست‌تر آن باشد که گفته شود، او در آن لحظه، تجسم عینی ”قدرت“ بود. قدرت به تمام معنی سیاسی، نظامی و حتی معنوی آن.

باری، در ورود به مکه هنگامی‌ که اهالی شهر جمع شدند تا ببینند تکلیفشان با این عموزاده‌ای که به آن شکل، از خویش رانده بودند و اینک در کسوت قدرتمندترین مرد جزیره العرب، به شهرش بازگشته، به کجا خواهد کشید؟ کسی یا حداقل کمتر کسی امید به سلامت جستن از وضعیت پیش آمده را داشت!

واقدی نوشته: پیامبر به مضمونی چنین از مردم سؤال کرد: خب تکلیف ما با شما چیست؟ و مردم با نومیدی پاسخ دادند، اینک حکم حکم توست! تو خود گو! سیره نویسان در متونی تقریباً یکسان نوشته‌اند، پیامبر اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: من با شما همان کنم که برادرم یوسف (حضرت یوسف پیامبر) با برادرانش (که او را به چاه افکنده بودند) کرد! به هرجا که می‌خواهید بروید، شما آزادید!

و این داستان پیام آوری است که آمده بود تا به ما زمینی‌ها، درسی بدهد. پیامبری از جنس خودمان. آدمی‌زاده از یک زوج انسانی که هم‌چون ما غذا می‌خورد، می خفت، کار می‌کرد و... آنهم در عقب افتاده‌ترین گوشه جغرافیای منطقه و در تاریکترین رخنه تاریخ به جا مانده از جاهلیت! که در کوتاه‌ترین زمان ممکن به قدرتمندترین مرد منطقه تبدیل شد!

پیامبر در مقام پیامبری، صاحب قدرتی باور نکردنی بود. در قرآن حداقل 11 بار ضرورت فرمانبرداری از ”پیامبر“ معادل فرمانبرداری از ”خدا“ و در ردیف با آن، بیان شده، اما با اینهمه. او هرگز جبر و اجباری بر مردم تحمیل نکرد!

”قدرت “ پیامبر آن‌گونه که خدا به او تفویض کرده بود، چنان خارج از حد و اندازه بود که در مورد مؤمنان، آیه نازل شد: (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم... احزاب 6) اما او هرگز در مقام ”قیم“ کسی تصمیم نگرفت.

حتی در کوران جنگ خطیر ”احد ”که به بود و نبود دین و رسالتش بستگی داشت، درباره تعیین محل جنگ با مردم مشورت کرد و چون رأی اکثریت، برخلاف نظر او بود، به رأی مردم گردن نهاد. اقدامی که چیزی نمانده بود که به‌شهادت خودش و امام علی منجر شود!

او با آن‌که از سوی مردم، حرفش با میل و رغبت پذیرفته می‌شد اما در آخرین حجی که به جا آورد، وقتی که ”امر“ بر معرفی حضرت علی به‌عنوان مولای مسلمانان، دایر شد، بر کسی ”حکم“ نکرد. به کسی ”فرمانی“ مبنی بر پذیرش زعامت علی علیه‌السلام، نراند، حقیقت مقام علی را گفت و تصمیم نهایی را به خودشان واگذاشت.

به روایت حضرت علی، پیامبر حتی شخصاً به او سفارش کرده بود که پس از من و در قضیه جانشینی‌ام، چنان‌چه مردم بر تو اجتماع کردند، برای رهبری‌شان برخیز وگرنه آنها را به‌حال خود بگذار تا... (ان اجتمعوا الیک فقم به امرهم...) و این چنین بود که علی 25سال، بر کنار از قدرت نشست تا سرانجام مردم بر او اقبال کردند و برای سپردن رهبری به او آن‌چنان ازدحام کردند که باز هم به گفته خود مولا علی چیزی نمانده بودکه فرزندان او زیر دست و پای مردم از بین بروند.

آری شگفت‌انگیز تر آن‌که حتی ”خدای محمد“ هم بر مردم چیزی را تحمیل نکرد! و حتی به بندگانش آموخت که حرف و آیه خدا را هم چشم و گوش بسته قبول نکنند!

”بندگان خدای بخشنده آنانند که... چون به آیات خدا، تذکر داده می‌شوند، کر و کور روی آن آیه نمی‌افتند (عبادالرحمن... َالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا ﴿ فرقان آیات 63 تا 73 ﴾ “

همان خدایی که همه قدرتش بر بندگانش، نهفته در یک یادآوری و نشان‌دادن راه بود!

یادآوری نظم و حساب و کتاب جهان و حتمیت حسابرسی اعمال انسانها و بس!

این، راه به بهشت می‌رسد و آن یکی راه به جهنم، انتخاب با توست!

و این چنین است که حتی خدا و پیامبر خدا هم مظلوم واقع می‌شوند در جایی که در مقام خالق هستی و آفریدگار انسان و در مقام پیامبر پروردگار مقتدر هستی، انسانها را در انتخاب راه و روش زندگی خویش آزاد می‌گذارند ولی... .

با این همه تصریحات بی‌تفسیر، متأسفانه در میان انسانها، موجوداتی پیدا می‌شوند که خود را ”قیم“ یک ملت می‌نامند و همه یک ملت را ”مجنون و نادان و سفیه“ !

قیمی که خود را صاحب اختیار دین و دنیای دیگران می‌نامد و با مردم آن می‌کند که در تمامی این سالها، خمینی و بازماندگانش مرتکب شده‌اند.

در سالروز میلاد پیامبر، سلامی و درودی به محمد مصطفی که با تمامی قدرتی که نصیبش شده بود، یک لا قبا آمد و یک لا قبا رفت.

در تمامی دوران حیاتش، پاکدست زیست،
حتی یکبار طعامی سیر نخورد،
با مخالفانش با مدارای شگفت‌انگیز رفتار می‌کرد.
اما همین پیامبر همواره و در هر حالتی با جاهلیت، در افتاد

درهم شکستن ساختار‌ جامعه کهن، همیشه اولویت کار و کلامش بود

و آن‌چنان به رستگاری مردم، حریص بود که بارها مورد خطاب و عتاب پروردگارش قرار گرفت که:
تو تنها یک بشارت دهنده‌ای، کار تو تنها ابلاغ ”پیام خداست“ و نه بیشتر!

قرآن آکنده از این‌گونه آیات روشن است تا جایی برای سوء‌استفاده از آرمان او و برای دزدهای ایمان عوام، باقی نماند.

فما ارسلناک علیهم حفیظا (نساء 80)
ما علی الرسول الا البلاغ (مائده99)
ما نرسل ا لمرسلین الا مبشرین و منذرین (انعام 48)
فانما علیک البلاغ و علینا الحساب (رعد 40)
ما ارسلناک الا رحمه للعالمین (انبیاء 107)
همه این آیات را که جمع کنیم یک جمله می‌شوند: ای پیامبر تو یک فرستاده و یک پیام آوری

و پیامبر امروز در سالگرد میلادش درست به همین علت ”غریب“ است! چرا که همه اینها را گفت و نوشته‌اش را برایمان به جا نهاد تا...

تا هیچ‌کس نتواند به اسم خدا و پیامبر، متعرض جان و مال و ناموس و آزادی و آزادگی مردم شود!

تا هیچ‌کس نتواند خودش را جای پیامبر خدا بنشاند و به اسم خدا و پیغمبر بر گرده مردم سوار شود!

آن که خودش پیامبر خدا بود، خدا بر زبانش نهاد و گفت، به مردم بگو:
من نمی‌گویم که گنج‌های پنهان خدا نزد من است
من نمی‌گویم که علم غیب دارم
و نمی‌گویم که فرشته‌ای هستم
من تنها و تنها آنچه را که به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم

و باز هم خدا بر زبان همان پیامبرش نهاد تا بگوید: آیا کور (آن که بینش ندارد) با آن‌که می‌داند و ژرف هم می‌داند (بصیر) برابر است؟ آیا نمی‌اندیشید؟ (انعام 50)

و باز دوباره همینجا به یاد آوریم آن آیه را که: بندگان خدا آنانند که حتی آیه قرآن و کلام خدا را هم کورکورانه قبول نمی‌کنند (فرقان 73)

در سالروز میلاد پیامبر رحمت و رهایی، خوبست کمی هم به گفتار و کردار آن پیامبر والا بیندیشیم تا برای جارو کردن زباله‌هایی که به اسم عالمان؟! دین، بر جان و مال ملتمان دست یازدیده‌اند، استوار و قوی باشیم.

سلام و درود خدا بر محمد و خاندانش!
لعنت بر خمینی و دودمانش


ایران #تهران #قیام_دیماه#اعتصاب #تظاهرات_سراسری #قیام سراسری  #اتحاد #آزادی#ما براندازیم  #آ#ايران 

مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ودر وبلاک خط سرخ مقاومت  دنبال کنید