۱۳۹۷ تیر ۷, پنجشنبه

نامه زندانی سیاسی سعید ماسوری از شکنجه گاه مخوف گوهر دشت بعد از اعدام محمد ثلاث :تحفه درویش ما



نامه زندانی سیاسی سعید ماسوری از شکنجه گاه مخوف گوهر دشت بعد از اعدام  درویش محمد ثلاث :تحفه درویش ما 


سزاوار بود که بر اعدام ناجوانمردانه برادر نادیده ام (محمد ثلاث) خون بگریم!! ولی هیهات..هیهات… که صلابت و مقاومت ۵ ماهه اش در تنهایی هولناک انفرادی آنهم در انتظار اعدام هیبت مرگ را هم به سخره گرفت و برای ما زندانیان و هر انسان آزاده ایی جز درس مقاومت و ایستادگی در پی نداشت
و به همه ایادی ستم و ستمکارگی به ویژه آنان که شیادانه درباره اعدام های دهه شصت گفتند: پدر،مادر،باز هم ما متهمیم!! که در مورد آن دادگاه ها و اعدام ها سکوت کردیم … می گویم: ای یاوه…یاوه…یاوه… که همین را هم به ریا گفتید و با چشمان کوردلی تان جز کیسه خود را نمی بینید… والّا اگر از انسانیت و شرافت… مانده بود آن قدرتان هنوز…بر این بی عدالتی عریان چیزی می گفتید…!!! او با تن بی جانش بر چوبه دار بینه و گواهی شد برای همه عالمیان… “از آئین بی دادرسی” و از ستمی که بر مردم می رود‌. خدایا از او بپذیر که اینبار تحفه درویش کوی ات نه “برگ سبزی” که خونی سرخ و جوشان بود… درویش: روحت شاد
“وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِیَتْ بِهِ ” “دور باد از رحمت خداوند آن که ترا کشت و یا قتل تو را شنید و سکوت کرد”
سعید ماسوری
زندان گوهردشت کرج
ما بر اندازیم#   تهران # قیام دیماه#  اعتصاب # تظاهرات#  قیام سراسری#  اتحاد