نگاهها به سمت شهر شوش است؛ نگاهی به اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه
نگاهها به سمت شهر شوش است زیرا مردم معترض ایران، تداوم قیام خود را در حرکت و همبستگییی که در شهر شوش شکل گرفته و به پیش میرود باز مییابند.
این روزها همهی نگاهها به سمت شهر شوش است؛ جایی که کارگران نیشکر هفتتپه برای روزهای متوالی به اعتصاب و اعتراض خود ادامه دادهاند. آنها چیز زیادی نمیخواهند، تنها میخواهند حقوقهای پرداخت نشدهشان پرداخت شود و به وضعیت نابهسامان کارخانه رسیدگی شود. مشابه چنین خواستهای در بین بسیاری دیگر از کارگران ایران وجود دارد؛ کسانی که باید با دستمزدی که چندبرابر زیرخط فقر است به زندگی خود و خانوادهشان ادامه دهند؛ دستمزدهایی که معمولا پرداخت نمیشوند یا با تاخیر بسیار پرداخت میشوند.
جلوی فرمانداری، صحن «نماز جمعه»، خیابانهای شهر و هرجایی که لازم باشد محل تظاهرات و تجمع کارگران نیشکر هفتتپه است. همسران و فرزندان آنها هم به خیابانها آمدهاند. افزون بر آن کارگران فولاد اهواز، معلمین و بازاریان شوش نیز صف خود را در کنار کارگران تعریف کردهاند.
اعتراض کارگران مسالمتآمیز است با این وجود نیروهای سرکوبگر تا دندان مسلح در برابر آنها صف میبندند، کارگران را تهدید و دستگیر میکنند. با این همه روزهای متمادیست که همهی نگاهها به سمت شوش است.
هرکس در هرگوشه کشور خود را در اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه باز مییابد. مردم ایران در بیحقوقی، خود را همدرد کارگران میبینند؛ تظاهرات کارگران را نمونهای از همکاری و پیوند اقوام مختلف و اقشار و طبقات اجتماعی مییابند. با وجودی که تظاهرات پیرامون خواستههای صنفی و اقتصادی شکل گرفته است اما بهواقع مرزبندی میان اقلیت حکومتگر و اکثریت تحت ستم را به نمایش میگذارد.
در اعتراضات شوش، سخنگویان و میانداران تنها از میان مردان نیستند. کم نیستند صحنههایی که زنان به صدای تظاهرات و اعتراض تبدیل میشوند؛ سایرین را به حمایت و همبستگی فرا میخوانند و نقش خود را در اعتراض به ثبت میدهند.
افزون بر همه موارد فوق؛ نیشکر هفتتپه یک پیام دیگر را نیز منتقل میکند. آنچه تحت عنوان کشت و صنعت نیشکر هفت تپه روزگاری با خشک کردن تالابها و از میان بردن کشاورزی و دامداری سنتی در منطقه شکل گرفته و هم برای شاه و هم برای شیخ اسباب «مباهات» بود اکنون بهنقطهی اوج بحرانی خود رسیده است؛ کارخانهای ورشکسته، با زمینهایی در منطقه که دیگر نه برای کشاورزی مناسب است و نه دامداری، با کشاورزانی که کارگر شدند و اکنون بیکار، با… این همه نشان میدهد که برافراشتن پرچم «انقلاب سفید» و «سازندگی» در حالی که اقشار مردم در زیر چکمه یا نعلین له میشوند عاقبتی بهتر از این ندارد. [تالاب شادگان چرا و چگونه خشک شد؟؛ روایتی از یک پروژه شکست خورده به اسم سازندگی!]
در همین زمینه:
مطالب مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange