۱۳۹۷ اسفند ۹, پنجشنبه

گزیده ای از اخبار سایت مجاهدین خلق ایران




گزیده ای از اخبار سایت مجاهدین خلق ایران 

گزیده ای از اخبار سایت مجاهدین خلق ایران 

پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید

سایت سازمان مجاهدین خلق ایران - سخن روز قضیه ظریف، تعمیق بحران



سایت سازمان مجاهدین خلق ایران - سخن روز قضیه ظریف، تعمیق بحران

روحانی روز چهارشنبه ۸اسفند ۹۷ با استعفای ظریف مخالفت کرد. ظریف هم گفت: «هیچ دغدغه‌ای جز اعتلای سیاست خارجی ندارم»!
معنی این حرف‌ها مشخصاً برگشت ظریف و ختم غائله ۲روزه آخوندها است.
ضمن این‌که حضور ظریف در مراسم استقبال از نخست‌وزیر ارمنستان هم مهر تاییدی بر بازگشت وی می‌باشد.
اما اگر یک پله به عمق برویم، همین صریح و روشن صحبت نکردن و موضع نگرفتن معنای مشخصی دارد.
چرا روز چهارشنبه روحانی با استعفای ظریف مخالف کرد، اما روز سه‌شنبه که صحبت مفصلی هم داشت، مخالفت خودش را اعلام نکرد؟
چرا ظریف از ابتدا هم واژه «استعفا» را بکار نبرد؟
چرا اکنون هم به‌روشنی نمی‌گوید استعفا را منتفی کردم یا این‌که به صراحت بگوید: برگشتم؟
این مواضع مبهم، می‌تواند معانی و اهداف مختلفی داشته باشد. اما به‌طور مشخص اگر به کنه موضوع دقت شود، تمامی این واقعیتها نمودی از یک واقعیت هست.
و آن این‌که: گرچه اکنون رژیم درگیر بحرانهای بسیار زیادی است، اما افتضاح اخیر نشان‌دهنده عمق بحران درونی رژیم است. بحرانی که عمق آن در نظر اول آشکار نیست!

 

بحران «بی‌راه‌حلی»

اکنون روشن است که بحران «بی‌راه‌حلی» در مورد FATF به‌طور خاص عاجل‌ترین بحرانی است که رژیم با آن درگیر است.
رژیم پس از ۲سال هنور نتوانسته هیچ تصمیم مشخصی در مورد این میثاق بین‌المللی بگیرد تا جایی‌که در بیانیه هفته گذشته FATF ضمن تأکید بر این‌که ۴ماه آینده آخرین فرصت رژیم است و بدون پذیرش هیچ‌کدام از استثناهای رژیم تأکید کرد: «اگر رژیم به تمامی شروط هفت‌گانه FATF تن ندهد، به‌طور خودکار وارد لیست سیاه خواهد شد».
اما وقتی گفته می‌شود بحران عمیق، اشاره به این نکته است که چرا خامنه‌ای درباره برجام یا FATF تصمیم نهایی را نمی‌گیرد؟
و این بحرانی است که حتی با بود و نبود ظریف هم تعیین‌تکلیف نمی‌گردد. چرا که:
حل بحران یا تخفیف آن در دنیای سیاست معنی و الزامات مشخص دارد.
از جمله این‌که:
رژیم سرانجام در مورد دوراهی‌هایی که در برابرش قرار دارند، تصمیم قاطع بگیرد. نه این‌که در یک درجا زدن به‌شدت فرسایشی، حتی توان تصمیم‌گیریهای حداقلی‌ خود را هم از دست بدهد!

مثال FATF 

اکنون درست ۲سال است که این موضوع روی میز رژیم قرار دارد.
در نهایت هم رژیم بیشتر از ۲راه در پیش‌رو ندارد:
  • اول: پذیرش تمامی شروط FATF و تصویب لوایح چهارگانه
البته خروجی این مسیر را شریعتمداری نشان داد و گفت: «دیگر نمی‌توانیم به سپاه پاسدارن و نیروی قدس و وزارت دفاع و ارشاد حتی پول بدهیم»!(۲۸بهمن)
  • دوم: رد لوایح FATF
خروجی این وضعیت را هم روز سه‌شنبه ۷اسفند آخوند روحانی توضیح داد و گفت: «اگر ارتباط ما با گروه اقدام مالی قطع شود تمام ارتباطات بانکی ما مشکل می‌شود». بعد هم گفت اگر تن به FATF ندهیم یعنی باید پولمان را با چمدان جابه‌جا کنیم، با چمدان هم می‌توان یک قطعه را خرید، اما خرید مجموعه‌ای کالا محال است. حتی توضیح داد که این یک «خودتحریمی»‌ علاوه بر تحریم‌های سخت آمریکا علیه رژیم است.

راه سومی نیست! 

واضح است که راه سومی نیست. اما چرا خامنه‌ای و رژیمش بالاخره تصمیم نهایی خود را نمی‌گیرند؟
در حالی‌که می‌دانند هر چه زمان می‌گذرد، هزینه هر تصمیمی در این دوراهی هم بالاتر می‌رود.
برای نمونه فرض کنید همان ۲سال پیش خامنه‌ای قاطعانه تصمیم می‌گرفت به FATF تن ندهد. خروجی‌اش می‌شد افزایش جدی فشارهای جهانی، قطع رابطه بانکی و...
اما دست‌کم باعث می‌شد از نظر داخلی، یک غده سرطانی در بدن رژیم نباشد که پیاپی عامل تشدید جنگ باندی، جنگ میان مجلس و شورای نگهبان و کشیده شدن پای مجمع تشخیص به این جنگ و دعوا درون همین مجمع گردد و خروجی همه اینها بشود تشدید ریزش در بدنه نظام!
از طرف دیگر، در نهایت هم که آمریکا با خروج از برجام و اعمال تحریم‌ها رابطه بانکی رژیم را هم قطع کرد. خامنه‌ای اینها را دقیقاً می‌فهمد. اما چرا نمی‌تواند تصمیم نهایی را بگیرد؟
تصمیمات استراتژیک و مقابله‌جویی نیاز به یک تکیه محکم دارد!
اگر رژیم بمب اتمی داشت، حتماً می‌توانست. از اول هم با در نظر داشتن همین اهداف مقابله‌جویانه با جامعه جهانی بود که با صرف هزینه‌های هنگفت از کیسه مردم ایران به دنبال بمب اتمی بود. پروژه‌ای که با افشاگریهای مجاهدین میزش واژگون شد و زیر پای رژیم آخوندها ناگهان خالی شد.

عمق بحران

از این‌رو هنگامی‌ که گفته می‌شود بحران عمیق‌تر از این حرفهاست، یعنی همین وضعیت!
برای همین چهارشنبه ۸اسفند روزنامه ابتکار نوشت: «بنابراین وضعیت کنونی ایران چهارراه تلاقی تحولات و تغییرات متفاوت گریزناپذیری است که آینده ایران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد»!
اگه خوانندگان به یاد داشته باشند، خامنه‌ای روز ۱۹بهمن ۹۷ به «دولتی‌ها» و «مسئولان» هشدار داد که «وحشت نکنید» از دشمن نترسید! در سخنرانی اخیرش در روز ۶اسفند هم گفت: « توصیه‌ٔ من به همه‌ٔ کسانی که مدیریتی دارند، مسئولیتی دارند، چه در قوه‌ مجریه، چه در قوه قضاییه، چه در مدیریتهای گوناگون، این است که افسردگی و ملالت را و بی‌حوصلگی را از خودشان دور کنند، ناامیدی را از خودشان دور کنند».
این اعتراف خامنه‌ای مبنی بر این‌که مسئولان نظام در هر سه قوه، ترسیده‌اند، ناامید و افسرده هستد، خیلی قابل تأمل است. یعنی ترس و وحشت که ناشی از اشراف به عمق بحرانهای رژیم و بی‌راه‌حلی و بن‌بست مطلق توسط سران رژیم است، باعث شده در بالاترین سطوح رژیم چنین وضعیتی پیش بیاید.
داستان استعفا و عدم صریح صحبت کردن ظریف هم در همین دستگاه است؛ نگرانی و وحشتی که از عمق بن‌بست رژیم دارند و این وضعیت روزبه‌روز هم بدتر می‌شود.

رژیم قبل و بعد از استعفا

به همین علت می‌توان گفت که بازگشت ظریف هم مسأله‌ای از رژیم حل نمی‌کند زیرا باید ببینیم که:
آیا با این استعفا و پس گرفتن آن مسأله‌ای در رژیم حل شد؟
یا گره دیگری بر گره‌ها و بحرانهای رژیم اضافه شد؟
اگر نگاهی به انبوه مطالب و موضع‌گیریهای ایادی و رسانه‌های هر دو باند رژیم شود مشاهده می‌گردد که:
رژیم خیلی متشتت‌تر و بحران‌زده‌تر از این قضیه بیرون آمد و بحران عمیق‌تر شد و ذخیره شد.
یک قلم این‌که سفر بشار اسد که رژیم می‌خواست از آن در این موقعیت به‌عنوان برگ برندهٔ ‌خودش استفاده بکند، به کامش زهر شد. واکنش‌های رسانه‌های رژیم در این مورد کاملاً صراحت دارند.
روزنامهٔ وطن امروز(۸اسفند) با غیظ و غضب از این‌که استعفای ظریف همزمان با سفر بشار اسد آن را خراب کرد و تحت‌الشعاع قرار داد می‌نویسد:
«آقای ظریف! از این باد در قفس کردن چه سود؟! با ما شوخی دارید؟ فکر می‌کنید اکنون زمان خوبی برای این شوخی‌هاست؟ یا این‌که می‌خواهید ما را دست بیاندازید دم عیدی؟!».
و اضافه می‌کند:‌ «نسبت استعفای آقای ظریف با منافع ملی مشخص است. در بلندمدت طبعاً اتفاق خاصی نخواهد افتاد و وزارت امور خارجه با همان دست‌فرمان گذشته هدایت خواهد شد. در کوتاه‌مدت اما استعفای ظریف این مزیت را دارد که توجه جهان از سفر پیروزمندانه اسد را به خبر قهری بچگانه توسط دیپلماتی حرفه‌ای(!) بدل کرده است...».
قضاوتها در باند خود روحانی از این هم سخت‌تر است:
صادق ملکی، یک کارشناس باند روحانی، با اشاره به سفر دیکتاتور سوریه به ایران نوشت: «خبر استعفای ظریف نه تنها این سفر را به حاشیه برد بلکه سبب شد اختلاف عمیق در حاکمیت دوگانه در ایران، علنی شده و ابعاد آن به عرصه عمومی کشیده شود». این کارشناس حکومتی در ادامه ضمن حمله به ظریف به‌علت استعفایش افزوده است: «عمل ظریف با توجه به شرایط کشور و حاشیه‌های این استعفا قابل تأیید نیست. ظریف چه برود، که رفت، نقطه ضعف عمیقی را در ساختار نظام به رخ جهانیان کشید که مهندسی ترمیم آن بسیار سخت خواهد بود».
و مطهرنیا، از کارشناسان این باند، با طرح این سؤال که آیا باید انتظار تغییرات گسترده در روند سیاست خارجی ایران را داشت؟ نوشت: «سیاست خارجی ایران در دست دولت نیست که با رفتن وزیر خارجه و یا حتی رئیس‌جمهوری، تغییر کند».(منظورش این است که در سیاست خارجی تنها خامنه‌ای تصمیم‌گیرنده است) و در ادامه خاطرنشان می‌کند که مسألهٔ اصلی سیاست خارجی رژیم هم ارتباط با آمریکاست که حداکثر طی ۶ماه آینده باید در مورد آن تصمیم‌گیری شود.

پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید

اوج‌گیری بحران استعفا وپیامدهای آن




    اوج‌گیری بحران استعفا وپیامدهای آن 


ظریف به کار برگشت اما بحران تشدید شد 
ظریف به کار برگشت در حالی‌که استعفایش بحرانهای درونی و بیرونی رژیم را عمیق‌تر کرد.
بی اعتباری دستگاه سیاسی آخوندها در انظار جهان کم‌ترین پیآمد آن استعفا است.
حرکتی که باندهای حاکم را به‌شدت به جان یکدیگر انداخته‌ است.
رسانه‌های هر دو باند هر یک به بیانی، ظریف، روحانی و خامنه‌ای را بازندگان اصلی ماجرا می‌دانند.
محمد مهاجر، از باند خامنه‌ای، نوشت: «آنچه به چالش کشیده شد نه فقط ظریف که سیاست خارجی(نظام)... بود».
کیهان خامنه‌ای سؤال‌کرد: «هزینه استعفا از جیب روحانی پرداخت می‌شود یا مردم و نظام؟!... این مسأله موجب گستاخی... دشمن برای فشار بیشتر می‌شود».
متقابلاً سایت حکومتی فرارو نزدیک به باند روحانی نوشت: «این استعفا نشان می‌دهد نقش دولت در تنظیم سیاست خارجی زیاد نیست».
مهدی مطهرنیا، کارشناس باند روحانی نیز گفت: «استعفای ظریف نقطه پایانی بر جایگاه دولت... در حوزه نظام بین‌الملل خواهد بود».
پاسدار شریعتمداری نماینده خامنه‌ای در کیهان گفت: «دشمنان بیرونی استعفای ظریف را... نشانه نا‌کارآمدی نظام معرفی می‌کنند»!
جوان روزنامهٔ وابسته به سپاه پاسداران هم نوشت: «استعفای (ظریف) می‌تواند حاوی پالس‌های معناداری برای غرب باشد... که علاوه بر بحرانی شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، وضعیت سیاسی به‌ویژه در رأس حاکمیت-دولت (نیز) دچار حالت بحرانی است».
به این ترتیب روشن می‌شود که دستگاه سیاسی آخوندها زیر فشار انزوای جهانی و فشار سیاسی مقاومت در عرصه بین‌المللی از یک‌سو و از سوی دیگر بر اثر قیام و فعالیت کانون‌های شورشی به نقطه صفر خود نزدیک می‌شود. وضعیت کنونی تنها، نشانی از سحر است.


پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید

مروری بر رسانه‌های حکومتی –پنجشنبه ۹اسفند ۹۷



مروری بر رسانه‌های حکومتی –پنجشنبه ۹اسفند ۹۷



در روزنامه‌های حکومتی روز پنجشنبه نهم اسفند ماه مهم‌ترین مطالب به داستان استعفای ظریف و پس گرفتن استعفا اختصاص پیدا کرده. در واکنش‌های روزنامه‌های دو باند حاکم آنچه دیده می‌شود تعمیق بحران درونی نظام است. کشمکش بر سر اف.ای.تی.اف و بستهٔ اروپا از جمله مسائلی است که در روزنامه‌های پنجشنبه دیده می‌شود. در کنار اینها برخی از خبرهای انزوای رژیم و دزدی و غارت و بحرانهای اجتماعی – اقتصادی هم دیده می‌شود.
ابرار: در نشست شرم الشیخ، مرکل ایران را به «خصومت علیه کشورهای دیگر» متهم کرد
ابرار اقتصادی: هنوز ۸۰درصد روستاها با تانکر آبرسانی می‌شود
اسکناس: چاق‌تر شدن قاچاق با ارز دولتی
رسالت:‌ مجتهد شبستری: مسئولان رانت‌باز تهدیدی برای نظام هستند

واکنش‌ها به استعفا و بازگشت ظریف در روزنامه‌های باند ولی‌فقیه ارتجاع نشان تعمیق بحران در درون نظام دارد.
کیهان خامنه‌ای نوشته است:« باید پرسید آیا هزینه عدم هماهنگی رئیس‌جمهور با وزیران مختلف (و نه فقط ظریف)، از جیب روحانی پرداخت می‌شود یا نظام؟!؛ استعفای ظریف با استقبال و ذوق‌زدگی رسانه‌های ضد انقلاب مواجه شد. متأسفأنه اقدام غیرمتعارف و عجولانه ظریف، سفر بسیار مهم «بشار اسد» به تهران را تحت‌الشعاع قرار داد...، ظریف برگشت اما هزینه‌ها ماند. در حقیقت اقدام غیرمتعارف و عجولانه ظریف، خسارتهایی را در پی داشت».
سیاست روز ظریف را چینی بند زده خوانده و نوشته است: « هر چند همگان اعتقاد داشته و دارند که استعفای ظریف در جایگاهی که قرار دارد اشتباه بود. ما نیز چنین اعتقادی داریم و آن را یک اشتباه محاسباتی در زمانی حساس می‌دانیم» و سپس افزوده است: « بودن یا نبودن ظریف در وزارت‌خارجه با استعفایی که کرده است، «علی‌السویه» است. ظریف خود را شکست اما «چینی بند زن» اگر هم چینی شکسته خوب را بند زده باشد، آیا کارآیی سابق خود را خواهد داشت؟».
سیاست روز هم نوشته است:« در روزهایی که مردم به‌خاطر نبود تدابیر مدیریتی شاهد لجام‌گسیختگی در افزایش قیمت کالاها و به نوعی انفجار قیمت اقلام معیشتی هستند، حاشیه‌سازی‌هایی مانند استعفای ظریف، آن هم به‌خاطر عدم دعوت از او برای حضور در یک دیدار غیررسمی و غیردیپلماتیک، می‌تواند ناامیدی مردم از اتخاذ تدابیر دستگاه اجرایی نسبت به مدیریت وضعیت اقتصادی و معیشتی را منجر شود».
جوان هم نوشته است: « برخی در داخل و بیشتر خارجی‌ها این استعفای به واقع آبکی را نشانه وخامت اوضاع نظام اسلامی تعبیر کردند و حتی از رئیس‌جمهور ایران هم خواستند شجاعانه و با مهابت به پیروی از وزیر خود، استعفا دهد؟!».

در روزنامه‌های هم‌سو با روحانی نیز به گوشه‌هایی از تعمیق بحران در اثر استعفای ظریف اذعان شده است.
آرمان نوشته است: « تعدد و تنوع تصمیم‌گیریهای خارج از دولت، برای دستگاه اجرایی مشکلاتی به‌وجود آورده است که تبعاًت منفی زیادی در پی داشته و خواهد داشت. حتی طرف‌های خارجی از این تعدد نظرات و سیاست‌ها، دچار سردرگمی شده‌اند و نسبت به دستگاه رسمی سیاست خارجی حس بی‌اعتمادی پیدا کرده‌اند... دولتهای خارجی استعفای آقای ظریف را می‌توانند نشان‌دهنده ضعف دیپلماتیک در ایران تلقی کنند که به‌لحاظ منافع ملی و اعتبار سیاسی بین‌المللی، برای کشور هزینه خواهد داشت».

FATF موضوع موضوع فشار روزنامه‌های باند روحانی به مجمع تشخیص و باند رقیب است:
ایران ارگان دولت روحانی نوشته است:« انتظار می‌رود اعضای مجمع بی‌توجه به اعمال فشارها و گاهی تهدیدها، واقعیت‌های کشور و مناسبات موجود حاکم بر ارتباطات بین‌المللی اعم از سیاسی و اقتصادی و بانکی را مدنظر قرار دهند و به‌خصوص توجه داشته باشند در صورت رد این لوایح آیا راه‌کارها و جایگزین‌هایی وجود دارد که به کشور آسیبی وارد نشود؟».

بحرانهای اقتصادی اجتماعی و وحشت از شرایط انفجاری موضوع حمله به باند روحانی از طرف روزنامه‌های باند خامنه‌ای است.
وطن امروز نوشته است:« صف‌های گوشت، صف خرید ارز، افزایش نجومی قیمت ارز و کاهش شدید ارزش پول ملی، افزایش قیمت روزانه خودرو، گرانی نفسگیر مسکن، تأخیر در پرداخت حقوق کارگران شرکت‌های متعدد، تعطیلی‌های متعدد بنگاههای اقتصادی، تعطیلی سریالی دامداریها و مرغداریها و افزایش لحظه‌ای نقدینگی و متورم شدن حجم پول، تورم غیرقابل انکار حتی با آمارهای خنده‌دار دولتی و... وضعیت آشفته‌ای در کشور به وجود آورده و خوراک رسانه‌یی برای دشمنان ایران فراهم کرده است اما مسئولان دولتی یا سکوت کرده‌اند یا با حاشیه‌سازی درباره چیزهایی صحبت می‌کنند که رعایت قواعد «زمان و مکان مناسب» در آن دیده نمی‌شود».

پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید

انتشار گزارش جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران



انتشار گزارش جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران 
جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، روز چهارشنبه ۸ اسفند ۹۷ گزارش خود را در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر کرد.
این گزارش شامل بخش‌هایی از جمله، وضعیت زندانیان سیاسی، زندانیان دو تابعیتی و اتباع خارجی، اعدام و اعدام کودک-مجرمان، اعتراف تحت شکنجه، عدم آزادی بیان و اطلاع رسانی آزاد در ایران و نبود حق آزادی تشکل‌های صنفی است. در این گزارش به طور ویژه بر اعدام کودک-مجرمان در ایران تاکید شده و از آن به عنوان یکی از بارزترین مصادیق متضاد با قوانین و عرف‌های بین‌المللی نام برده شده است.
جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران در گزارش خود  از جمله نوشته است: «در سال ۲۰۱۸ شورای حقوق بشر ۱۴ بار درخواست کرده است با مقامات ایرانی ارتباط برقرار کند که تنها سه بار از سوی مقامات ایرانی پاسخ دریافت کرده است.
گزارش شده که در اعتراضات دیماه ۹۶ تعداد زیادی از فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران، فعالان مدنی و کارگری بازداشت شده‌اند و از حق دسترسی به محاکمه عادلانه محروم شده‌اند. قوه قضاییه ایران عموما این اعتراضات را فتنه و افراد معترض را فتنه‌گر خوانده است.
آمار افراد اعدام شده در ده ماه سال ۲۰۱۸، ۲۰۷ نفر اعلام شده که نسب به همین آمار در مدت زمان مشابه سال گذشته (۴۳۷ نفر) کاهش داشته است. این امر به دلیل اصلاح قانون مجازات متهمان مرتبط با مواد مخدر بوده است.
در اکتبر ۲۰۱۸، ۱۵ هزار نفر محکوم به اعدام در ایران وجود داشته است که در مورد روند رسیدگی و تجدیدنظر در حکم‌های این افراد نگرانی‌هایی وجود دارد.
حکومت ایران در مورد مردان و زنان و همچنین یک فرد مسلمان و یک فرد غیرمسلمان در این خصوص تبعیض قائل می‌شود. گزارش‌ها نشان می‌دهد که بخش زیادی از افراد اعدامی را اقلیت‌های مذهبی و قومی تشکیل می‌دهند؛ از جمله‌ی آنها می‌توان به هدایت عبدالله پور، زندانی کرد محکوم به اعدام اشاره کرد.
گزارش شده است که وی تحت شکنجه‌های شدیدی قرار گرفته است. به علاوه دیگر اقلیت‌ها مانند ترک‌های (آذربایجانی)، بلوچ‌ها، بهایی‌ها و … در ایران تحت فشار هستند.
گزارشگر حقوق بشر به ۸۳ شهروند بهایی محبوس در زندان‌های ایران اشاره کرده است و بر تبعیض در مورد آنها و نقض آشکار حقوقشان در دادگاه‌ها و زندان‌ها تاکید کرده است.
اتباع خارجی و شهروندان دو تابعیتی محبوس در زندان‌های ایران با تبعیض‌ها و رفتارهای خودسرانه مواجه هستند. برخی از آنها احمدرضا جلالی، کامران قادری، رابرت لوینسون، سعید ملک پور، سیامک و باقر نمازی، زیو وانگ، نازنین زغری راتکلیف و نزار زکا هستند که از میانشان احمدرضا جلالی به اعدام محکوم شده است. این افراد از حق دسترسی به محاکمات عادلانه محروم هستند و در شرایط سختی در زندان‌های ایران بسر می‌برند.
گروه‌ها و تشکل‌های صنفی معلمان، دانشجویان و کارگران از آزادی بیان محروم هستند و همچنین از محرومیت زنان و اقلیت‌های جنسیتی از آزادی‌های ابتدایی سخن به میان آمده است.
از طرفی به اعتراضات کارگران هفت‌تپه و بازداشت خودسرانه بیشتر از ۲۰ تن از این کارگران و اعتراضات و اعتصابات کارگران فولاد اهواز و کامیون‌داران و معلمان اشاره شده است.
شهروندان ایرانی از حق آزادی بیان و اطلاع رسانی آزاد محروم هستند.
رسانه‌های اجتماعی همچون تلگرام فیلتر هستند.
اعدام کودک-مجرمان به عنوان امری در تضاد با قوانین و عرف‌های بین‌المللی است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل عمیقا نسبت به این مساله ابراز تاسف کرده است و اعلام کرده است که در سال ۲۰۰۸، ۶۱ کودک-مجرم در ایران اعدام شده‌اند، همچنین در سال ۲۰۱۸ حداقل ۶ کودک مجرم اعدام شده‌اند که در زمان ارتکاب جرم ۱۴ تا ۱۷ سال سن داشته‌اند.
کودک-مجرمان محکوم به اعدام اغلب در شرایط اقتصادی بدی هستند.
از طرفی ازدواج اجباری یکی دیگر از معضلات جامعه ایران است که در مواردی به قتل و صدور حکم اعدام برای کودکان منجر شده است. در سال ۲۰۱۸ حداقل دو نفر که به این شکل ازدواج و در پی آن مرتکب قتل شده بودند اعدام شدند.
همچنین درخواست تجدیدنظرخواهی برخی از این کودک-مجرمان از جمله زینب سکانوند پس از صدور حکم اعدام و تایید از جانب دیوان عالی کشور رد شده است.
این در حالی است که حتی زمانی که درخواست تجدید نظرخواهی این کودک-مجرمان پذیرفته شده است، باز هم حکم اعدام آنها تایید شده است و این مساله یکی از نگرانی‌های جدی گزارشگر سازمان ملل در امور ایران از سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ نیز بوده است

پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید

صنعت خودروسازی آب می‌رود؛ نگاهی به سرنوشت دومین صنعت کشور



صنعت خودروسازی آب می‌رود؛ نگاهی به سرنوشت دومین صنعت کشور



صنعت خودروسازی در حال آب رفتن است. این صنعت که روزگاری از جمله اسبابی بود که نمای «شهری شدن» و شاید «مدرن شدن» را از جامعه ایران به جهان عرضه می‌کرد؛ اکنون به نظر می‌رسد به تدریج رمق خود را از دست می‌دهد.
تا آنجایی که به بقای این صنعت تا این مرحله باز می‌گردد، رانت حکومتی و برخورداری از انحصار فروش در یک کشور ۸۰ میلیونی آنرا سرپا نگه‌داشته است وگرنه با نگاهی به کیفیت خودروها، و رکورددار شدن جاده‌های کشور در مرگ و میر ناشی از حوادث رانندگی، بعید است، خریداری که قدرت انتخاب بین انواع خودرو را داشته باشد به سمت تولیدات بی‌کیفیتی برود که به اسم وطنی، به واقع تامین کننده بخشی از منافع مافیای قدرت و ثروت حاکم بر ایران است.
براساس سومین گزارش تحقیق و تفحص از صنعت خودرو کشور که به تاریخ ۲۹ تیر ۹۳ به مجلس ارائه شد، «خودروسازی کشور» به‌عنوان «دومین شاخه مهم اقتصاد ملی، بعد از صنعت نفت و گاز» محسوب شده بود.
در همان گزارش ذکر شده بود که «صنعت خودرو کشور با گردش مالی سالانه حدود ۲۰۰ هزار میلیارد ریال و ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم برای حدود ۵۰۰هزار نفر یکی از کانون‌های توجه سیاست‌گذاران کشور» می‌باشد.
همچنین گزارش ارائه شده به مجلس تایید می‌کرد که صنعت خودروسازی در کشور تنها یک مقوله اقتصادی نیست، بلکه هم به لحاظ مالکیت و هم به لحاظ عزل و نصب‌های صورت گرفته در آن، «تشکلی سیاسی-اقتصادی» به‌شمار می‌رود، که نخستین قربانی آن اهداف اقتصادیی است که باید از طرف یک بنگاه اقتصادی دنبال شود. [دنیای اقتصاد ۳۰ تیر ۹۷]
بسیار منطقی و طبیعی بود که تشکل سیاسی-اقتصادی خودروسازی در ایران نمی‌توانست به حیات خود به این صورت ادامه دهد. سیاست‌های نظام حاکم، زیان‌دهی محتوایی خودروسازی موجود در کشور، و کشمکش‌های باندهای قدرت بر سر تصاحب حداکثر رانت، خودروسازی موجود را به سمت زوال حرکت داده است.
در این میان قربانیان اصلی، کارگرانی هستند که از طریق اشتغال در این صنعت و صنایع پیرامونی آن امرار معاش می‌کنند. براساس گزارش‌های منتشر شده، از ابتدای سال ۹۷ تا دی‌ماه ۲۸۰ هزار نفر از کارگران شاغل در صنعت قطعه سازی، شغل خود را از دست داده‌اند. آنها تنها بخشی از جمعیت ۸۰۰ هزار نفری کارگران این رشته محسوب می‌شوند که ممکن است در صورت ورشکستگی و تعطیلی کامل قطعه‌سازی، بیکار شوند. [اقتصاد و سیاست در سپاه گره خورده است؛ از خودروسازی تا قاچاق کالا]
اما برای درکی کامل‌تر از آنچه صنعت خودروسازی به سمت آن حرکت می‌کند، می‌توان به آمارهای ارائه شده در رابطه با میزان تولید انواع خودرو مراجعه کرد. براساس آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت، در آذر ۹۷، تولید خودرو ۷۱.۲ درصد نسبت به مدت مشابه سال ۹۶ کاهش یافته است. به‌عبارت دیگر تولید انواع خودرو از ۱۴۶ هزار و ۳۸۲ دستگاه در آذرماه سال گذشته به ۴۲ هزار و ۱۴۵ دستگاه در آذر امسال رسیده است.
اما برای به دست آوردن تصویری دقیق از افول صنعت خودروسازی یا به تعبیر گزارش ارائه شده به مجلس در سال ۹۳؛ «تشکلی سیاسی-اقتصادی»، نباید فقط به مقایسه آذر ۹۶ با آذر ۹۷ نشست؛ با مقایسه تولید صورت گرفته در ۹ ماهه‌ی نخست سال ۹۶، با مدت مشابه در سال ۹۷ هم، کاهش تولید کاملا جلب توجه می‌کند.
براساس آمار تجمیعی تولید خودرو در ۹ ماه نخست سال ۹۷، شاهد کاهش ۳۱ درصدی تولید نسبت به مدت مشابه سال قبل هستیم. میزان تولید از یک میلیون و ۱۰۶ هزار و ۳۸۵ دستگاه در ۹ ماه اول سال ۱۳۹۶ به ۷۶۳ هزار و ۵۱۹ دستگاه رسیده است. [اتاق تهران ۸ اسفند ۹۷]
تشکل سیاسی-اقتصادی خودروسازی در ایران، به لحاظ اقتصادی در حال آب شدن است، اما مهمتر از آن از دست رفتن بخشی از منافع و منابع درآمدیِ مافیایی‌ست که بر آن مسلط است. این نتیجه منطقی روندی‌ست که سلطنت ولایت مطلقه فقیه بر سیاست و اقتصاد در ایران حاکم کرده است.


پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید

وجدان تاریخوجدان تاریخ قسمت ۲۵





وجدان تاریخ قسمت ۲۵

پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید