۱۳۹۸ اسفند ۱۱, یکشنبه

چرا رژیم خامنه‌ای به نفس‌‌های واپسین خود رسیده است؟



چرا رژیم خامنه‌ای به نفس‌‌های واپسین خود رسیده است؟
به قلم عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی

سال گذشته در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، رژیم مفلوک آخوندی می‌خواست وضعیت لرزان خود را با ابراز خوشحالی از اینکه هنوز بر سر کار است و سرنگون نشده لاپوشانی بکند. امسال در همین سالگرد و بدتر از سال قبل آنچنان به وحشت از سرنگونی‌اش افتاده که حتی قادر به بسیج نیروهای تحت امر خودش برای قدرتنمایی‌‌های پوشالی و نمایش‌های آنچنانی(!) نیست.
تا قبل از قیام دی ماه ۹۶ علی خامنه‌ای و گماشتگانش در ارگانهای دولتی روی خط بی‌هزینگی، در زمینه «اسلام و مسلمانی» «آزادی و دمکراسی» و «حقوق بشر و انساندوستی» رژیم‌شان را عالی‌ترین مصداق آن وانمود می‌کرد  و بر سر آن پز می داد که با ثبات‌ترین و امن‌ترین رژیم در منطقه خاورمیانه است!
اما قیام سراسری مردم ایران در دی‌ماه ۱۳۹۶ آن چنان برق از کله ولی فقیه و آخوندها پراند و پنبه‌ها از «جسم ضعیف ولایت» رشته کرد که علی خامنه‌ای بلافاصله دهن به اعتراف گشود که «مجاهدین پشت قیام هستند!» از آن روز تا به امروز، روزی نیست که آخوندها خواب خوشی کرده باشند و در وحشت از کابوس سرنگونی دمی را به آسودگی سپری کرده باشد.
این وحشت وقتی فزونی گرفت و به اوج رفت که در قیام آبان‌ماه ۹۸ مردم به جان آمده به پیشتازی کانون‌های شورشی‌ مقاومت، شعله‌ها بر جسم ضعیف ولایت نشانده و تاروپود رژیمش را به آتش کشیدند. از آن روز به بعد، وضعیت رژیم دستخوش یک دگرگونی کیف گردید و تحولات منطقه به ضرر رژیم و به نفع مردم و مقاومت ایران چرخید.
علی خامنه‌ای فکر می‌کرد با قطع انترنت و کشتار وسیع قیام‌کنندگان خواهد توانست آتش خشم خلق را فرونشاند و بر بحران‌های لاعلاج رژیم سرپوش بگذارد. اما با این فراز از قیام در آبان‌ماه ۱۳۹۸ سرنوشت مردم و رژیم در دو جهت معکوس رقم خورد و به سرعت از هم دور شدند. یکی رو به زباله‌دان تاریخ و دیگری رو به آینده‌یی روشن.
دیگر از آن «اقتدارمداری» و «ترین درمانی»‌ها از جانب خبری نبوده و نیست. گویی علی خامنه‌یی نیز صدای پای مردم و مجاهدین را در تهران و سایر نقاط ایران به گوش شنیده و به چشم دیده که در بناگوش ولی فقیه به «خیز نهایی» نشسته‌اند تا به حاکمیت دیکتاتوری آخوندی پایان دهند.
لابد هم سن و سالهای این جانب خوب به یاد دارند که سلف خامنه‌ای، یعنی خمینی ملعون در همان سالهای نخست روی کار آمدنش گفته بود:‌ «دشمن ما نه امریکا، بلکه همین مجاهدین هستند که در بناگوش ما در تهران پایتخت حضور دارند». و اکنون خامنه‌ای صدای پای آنها را شنیده و می‌داند که «مجاهدین از بین رفتنی نیستند» و اکنون سر رسیده‌اند!
لابد خامنه‌ای خوب می‌داند که بر سر کار ماندن رژیمش تا به امروز، مدیون «امدادگر غربی!» (بخوانید غیبی)‌ بوده است. اما قیام مردم در پیوند با مقاومت سراسری، این «فریادرس چهل ساله رژیم» را با دریایی از رنج و شکنج و خون از رژیم گرفته و واقعیت انکارناپذیر صورت مسئله ایران را در مقابل چشم جهانیان قرارداده است. واقعیتی که اکنون دیگران در پرتوی آن، جرات می‌‌کنند بزرگترین تحریم‌های تاریخ علیه این رژیم را اعمال و «بزرگترین تروریست» و فرد شماره ۲ «بانکدار تروریسم جهان»، یعنی پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی را به هلاکت برسانند.
پس تا اینجا قیام مردم ایران در پرتوی نقش بی‌بدیل مقاومت ایران چند واقعیت را برای همگان نمایان می‌کند:
  • یکم. علی خامنه‌ای و رژیمش از «روند رو به قهر» قیام به شدت به وحشت افتاده و می‌دانند فراز بعدی قیام گونه بسیار متفاوتی خواهد داشت. مردم به طور سازمانیافته دست به سلاح خواهند برد.
  • دوم. قیام مردم و مقاومت سازمانیافته، که در شورای ملی مقاومت و سازمان محوری آن متجلی است، در پیوندی ارگانیک و ناگسستنی، یگانه پاسخ عملی و تنها آلترناتیو دمکراتیک در مقابل رژیم آخوندی است و از این طریق است که سرنگونی رژیم ولایی محقق خواهد شد و در پرتوی آن، جامعه بشریت و به‌ویژه مردمان منطقه خاورمیانه به رهایی دست خواهند یافت.
  • سوم. روند قیام و فازها و فرازهای آن یک امر کاملا قانونمند و علمی هستند و نه یک امر تصادفی و موقتی. آلترناتیو‌های دروغین و ادعاهای پر طمطراق و شعارهای پر زرق و برق مربوط به پس‌مانده‌های محمدرضاشاه مدفون یا برخی جریانات به اصطلاح چپ(!) همچون کف‌های بر روی آب هستند که محو خواهند شد. زیرا واقعیت‌های میدان مبارزه با رژیم آخوندی آنچنان سرسخت و پیچیده عمل می‌کنند که نیروهای بی‌ریشه را ظرفیت ماندن و توانستن در آن نخواهد بود.
  • چهارم. وضعیت در ایران هرگز به گذشته برنخواهد گشت. زیرا سیاست مماشات غرب و سیاست دروغ و فریب رژیم آخوندی دیگر از کارایی افتاده و حداقل به شکل سابق برای این رژیم تکرارشدنی نیستند.
در چنین بستری از تحولات است که رفتارها و کردارهای پهلوان پنبه ولایی حاکم بر ایران قابل تفسیر و در عین حال بسیار تماشایی می‌شود. زیرا بعداز قیام آبان ۹۸ همه چیز سمت و سوی واقعی خودش را گرفته است. مردمی پرخروش و خشمگین با کانون‌‌های شورشی‌اش علیه رژیم، و رژیمی پرکنده و ضعیف با نیروهای روحیه باخته و وارفته، و مماشاتگرانی شرمگین و شکست خورده‌اش در انظار جهانیان!

پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در   توئیتر @Bahar iran دنبال کنید
بر اندازیم
#ایران #کروناویروس
#coronavirus
#Iran
#سال_سرنگونی
 #قیام_تا_پیروزی
 #مجاهدین_خلق
#درود_بر_کانونهای_شورشی