🌹🌹🌹 مریم رجوی کیست؟- همراه با دیدگاهها 🌹🌹🌹
متن کامل در سایت مجاهدین خلق ایران کلیک کنید
وقتی به سرگذشت مقاومت ایران و نیروی محوری آن، سازمان مجاهدین خلق ایران، طی ۴دهه پیکار مداوم با نظام ولایت فقیه نگاهی ولو کلی و گذرا میافکنیم، بهخوبی درمییابیم که جنبش مقاومت در برابر استبداد مذهبی و به تعبیر مجاهدین « انقلاب نوین ایران» از فراز و نشیبهای مختلفی عبور کرده است؛ فراز و نشیبهایی که هر کدام از آنان میتوانست، یک نیروی سیاسی را از پا بیندازد اما مجاهدین و مقاومت الهام گرفته از آنان ماند. نه تنها ماند بلکه قد کشید و به یک نیروی تعیینکننده و برانداز و به یک جایگزین جدی برای این حکومت تبدیل گشت. طی کردن این مسیر دشوار و این تماماً محال و بیرون کشیدن پیروزی از دل آن، چگونه محقق شده است. مجاهدین بنا به سنت دیرینه خود عادت ندارند چندان از خود سخن بگویند اما هرگاه سخن بگویند یک نام بهصورتی انکارناپذیر بر زبان آنان جاری است: مریم رجوی.
مریم رجوی کیست؟
زندگی و مبارزه مریم رجوی، مبارزه یک نسل است. چون او نماد یک نسل است. در شناسنامه او، مشخصات یک وجود تاریخی را باید خواند. به بیان مشروحتر، شناخت مریم رجوی با شرح توانمندیها و استعدادهای فردی میسر نمیشود و خطا هم هست که او را بهعنوان زنی با توانمندیهای خارقعادت، معرفی کنیم. مریم رجوی نمادی از یک حضور تاریخی زنان در میهن ماست.
مریم رجوی امروز نامی نیست که فقط متعلق به مجاهدین و مقاومت ایران باشد، این نام به یک رمز پایداری در برابر بنیادگرایی مذهبی حاکم بر میهنمان تبدیل شده است. حتی آنان که به هر دلیل، گرایش عقیدتی و ایدئولوژی مجاهدین را نمیپسندند آنگاه که سخن به سرنگونی این رژیم میرسد، در نقش مریم رجوی با مجاهدین و مقاومت ایران اشتراک نظر دارند.
شخصیتهای سیاسی و برجسته بسیاری درباره مریم رجوی سخن گفتهاند. عمامهداران حاکم بر ایران آنچنان از نام مریم رجوی وحشت دارند که وقتی در سال ۱۳۸۲یک روزنامه اقتصادی دولتی به نام «آسیا» اقدام به درج عکسی از او در صفحه اول نمود، مدیر روزنامه را زندانی کرده و امتیاز آن را لغو نمودند.

توقیف روزنامه آسیا بهخاطر درج تصویری از مریم رجوی
مریم رجوی کیست؟
از مریم رجوی چه میدانیم؟ با ما در این مقاله همراه باشید.
مریم رجوی ـ تولد و جوانی
مریم رجوی ۱۳آذرماه۱۳۳۲در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. خانه پدریاش شماره ۱۸کوچه شهاب الدوله، در محله وزیر نظام تهران بود. دبستان دخترانه طوبی درس خواند. در دبیرستان هدف ادامه داد. برای تحصیلات دانشگاهی، به دانشگاه صنعتی شریف رفت و در رشته مهندسی متالورژی فارغالتحصیل شد. یکی از برادران مریم رجوی، به نام محمود عضدانلو از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین خلق ایران است. محمود در دوران شاه یک زندانی سیاسی بود. خواهر بزرگتر مریم رجوی به نام نرگس در سال ۱۳۵۴، در زمان شاه بهدست مأموران ساواک تیرباران شد، خواهر دیگر وی، معصومه، دانشجوی مهندسی صنایع بود و در سال ۱۳۶۱بهدست رژیم ملایان دستگیر، و در حالی که باردار بود، بعد از شکنجههای فراوان، اعدام گردید.

معصومه عضدانلو خواهر مریم رجوی
مریم رجوی ـ نخستین جرقه، نخستین الهام
مریم رجوی چگونه به مبارزه علیه شاه پیوست؟ همه چیز به نخستین خاطره تلخ او برمیگردد؛ هنگامی که دخترکی ۱۰ساله بیش نبود، برای اولین بار از پنجرهٔ خانه پدری، شاهد آتش گشودن نیروهای گارد شاهنشاهی به روی مردم معترض و سرکوب تظاهرات ۱۵خرداد سال ۴۲بود. تجربه عملکرد استبداد از نزدیک باعث شد که مبارزه در ذهن او نقش ببندد. مریم رجوی ۷سال بعد از این نخستین جرقه، با اینکه نوجوانی بیش نبود، راه مبارزه خود را یافت و در آن گام نهاد.
مریم رجوی و آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران
مریم رجوی در سال۴۹از طریق برادرش، محمود با سازمان مجاهدین آشنا شد. او در این زمان دانشآموز کلاس چهارم دبیرستان بود. با گام نهادن به دانشگاه صنعتی شریف، فعالیت خود را گسترش داد و با دختران مبارز یک گروه تشکیل داد. کار این گروه جمعآوری اخبار رادیوهای حامی انقلاب خلق ایران و انتشار آنها بود. مریم رجوی در این ایام رهنمودهای سازمان را در زمینه کوهنوردی، شهرگردی، کارگری در کارخانجات که بخشی از پروسه ورود به مبارزه حرفهیی بود به کار میبست و همزمان با بهرهگیری از کتابهای ایدئولوژیک ـ سیاسی سازمان اعتقاد او به راه مجاهدین بیشتر میشد. بعد از دستگیری برادرش، محمود، از طریق دیگری با سازمان در ارتباط قرار گرفت و از آن تاریخ بهعنوان یک کانال ارتباطی فعال بین داخل و خارج زندان به فعالیت خود ادامه داد. او در این ایام از هیچ کمک مادی و معنوی به خانوادههای زندانیان سیاسی ـ که آسیبهای فراوانی از دیکتاتوری شاه دیده بودند ـ دریغ نمیکرد.

چاپ عکس مریم رجوی در این ویژهنامه، باعث تعطیلی انجمن و گردآوری تمام نشریات آن شد
موضع قاطع مریم رجوی در برابر جریان اپورتو نیستی
در سال ۵۴سازمان مجاهدین خلق ایران باضربهی اپورتونیستهای چپنما مواجه شد.
اپورتونیستهای چپنما تلاش زیادی کردند تا مریم رجوی را جذب کنند اما به دامشان نیفتاد در مواضع اصولی خود پایدار ماند. او جزو آن دسته از افراد بود که در اثر ضربه جریان اپورتونیستی به مواضع انحرافی یا ارتجاعی دچار نشدند.
در این دوران مریم رجوی در سازماندهی دختران دانشجو، کمک فکری به هواداران سازمان برای نغلطیدن به دام جریانهای انحرافی چپنما و جریان راست ارتجاعی نقشی شایسته ایفا کرد.
مریم رجوی در این سالها، با مجاهدین شهید علیرضا الفت و حسن نصیر زاده رابطه فعال داشت علاوه بر این در جریان ملاقات با برادرش توانسته بود ارتباط نزدیکی با خانوادههای شهدای مجاهدین و سایر زندانیان سیاسی برقرار کند. آشنایی او با مجاهد شهید بهجت تیفتکچی نیز در همین دوران بود
عضویت مریم رجوی در سازمان مجاهدین خلق
مریم رجوی در سال ۵۶به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد. سازمان مجاهدین در این دوران درصدد خنثی کردن آثار ضربه اپورتونیستی چپنما بود. به همین دلیل آموزشهای سیاسی ـ ایدئولوژیک در داخل سازمان جریان داشت. در آن شرایط وحشتناک پلیسی ـ نظامی آثار ضربه اپورتونیستی به میزان قابل ملاحظهیی از تحرک نیروهای انقلابی کاسته بود. کمبود امکانات از قبیل خانه، ماشین و نیز تور گسترده پلیس، مشکلات را مضاعف میکرد. مریم در چنین شرایط یأسآوری سازمان را یاری میداد، امکانات مادی برای آن فراهم میکرد و با اجرای قرارهای پیچیده به فرار نیروهای انقلابی از چنگال پلیس یاری میرساند. او بهدلیل ارتباطات فعالی که با دانشجویان داشت، در زمینه پیاده کردن خطوط سازمان در دانشگاه نقش مؤثری ایفا میکرد.
ماموریت سازمانی دیگر مریم رجوی در سال ۵۶ارتباط با گروههایی بود که بعد از ضربه ۵۴شکل گرفته بودند ارتباط با این گروهها برای از بین بردن فضای بیاعتمادی پس از ضربه اپورتونیستی و خنثی کردن سمپاشیهایی که از یک سو توسط رژیم و ساواک شاه و از سوی دیگر به وسیله جریان راست ارتجاعی علیه سازمان صورت میگرفت بسیار ضروری بود. بسیار مشکل مینمود اما مریم رجوی موفق به حل مشکلات این مسئولیت و انجام آن شد.
مریم رجوی و انقلاب ضدسلطنتی
مریم رجوی در جریان انقلاب ضدسلطنتی توانست، طیف وسیعی از دانشجویان را وارد مبارزه علیه دیکتاتوری سلطنتی نماید و آنها را در جریان انقلاب ضدسلطنتی نیز سازمان دهد. در آستانه قیام ۲۲بهمن او همراه با شماری دیگر از اعضای سازمان نخستین سازمان تشکل دانشجویی مجاهدین، به نام «انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه صنعتی شریف» را تأسیس نمود تا در مدار جدیدی مبارزات دانشجویی را به پیش ببرد.
مریم رجوی، یکی از مسئولان بخش اجتماعی مجاهدین
بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، در دوران مبارزات سیاسی و علنی از مسئولان بخش اجتماعی سازمان بود. او همچنین از مسئولان اولیهٔ شاخه دانشآموزی و از سازمان دهندگان دختران میلیشیای دانشآموزی بود و سرپرستی اردوهای آموزش و سازندگی آنان در روستا را به عهده داشت.
فاطمه رمضانی از زنان مجاهد خلق درباره این دوران میگوید:
«در دوران مبارزه افشاگرانه سیاسی علیه اقدامات ارتجاعی، مریم رجوی الگوی ما در کار و تلاش و انگیزه دادن و شکل دادن شخصیت مبارزاتی میلیشیاهایی بود که مثل سیل خروشان به سوی سازمان سرازیر شده بودند. او مثل آموزگاری مهربان و دلسوز با برقراری روابطی عمیقاً انسانی و انقلابی آنها را مجذوب سازمان و مناسبات آن میکرد».
مریم رجوی کاندیدای مجاهدین برای مجلس از تهران
در سال ۱۳۵۸مریم رجوی از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران بهعنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین در تهران برای اولین انتخابات مجلس معرفی شد. طی این انتخابات رژیم آخوندی با تقلبهای گسترده مانع از ورود حتی یک مجاهد خلق به مجلس شد. با این همه، مریم رجوی بیش از ۲۲۰هزار رأی را بهخود اختصاص داد. با وجود تقلبات انبوه رژیم آخوندی ناگزیر شد که اعتراف کند مجاهدین در جریان انتخابات مجلس بیشتری رأی را بعد از حزب حاکم که تمامی اهرمهای قدرت را در دست داشت بالاترین آرا را داشتند.

مریم رجوی کاندیدای سازمان مجاهدین خلق برای مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸
آخرین مسئولیت مریم رجوی در بخش اجتماعی، آموزش و سازماندهی نیروهای انجمنهای محلات تهران بود. او در تظاهرات مادران (اردیبهشت۶۰) مسئولیت سازماندهی هستهٔ مرکزی این تظاهرات (مادران تهران) را به عهده داشت. در تظاهرات باشکوه ۵۰۰هزار نفری مردم تهران در ۳۰خرداد ۶۰نیز سازماندهی بخش عمده نیروهای محلات تهران با مریم رجوی بود.
(متن زندگینامه مریم رجوی در تاریخ ۱۴اسفند ۵۸در شماره ۲۶نشریه مجاهد منتشر شده است)
فعالیتهای سیاسی مریم رجوی بعد از ۳۰خرداد
نزدیک به دو سال و اندی پس از سقوط نظام سلطنتی، بهار زودگذر آزادی روزهای آخر خود را سپری میکرد. خمینی به سرعت در حال حذف مخالفان خود و یکپارچه کردن نظامش بود. تا ۳۰خرداد۶۰تهاجم چماقداران به همراه تیراندازیهای پاسداران، منجر بهشهادت بیش از ۵۰تن از مجاهدین شده بود و این علاوه بر هزاران مجروح و زندانی در سراسر ایران بود. پس از آن بود که خمینی بنا به فرهنگ دجالگرانه خودش منافقین را بدتر از کفار نامید و گفت: خطر نه آمریکا و نه شوروی و نه هیچکس و هیچ جای دیگر بلکه در همین تهران و بیخ گوش ما است و در پی آن، روز ۲۵آبان، حکم احضار و تعقیب رهبری مجاهدین را از طریق دادستانش صادر کرد.
پس از آن در تاریخ ۷اردیبهشت۱۳۶۰شاهد تظاهرات ۲۰۰هزار نفری مردم تهران علیه سرکوبی مجاهدین بهدعوت مادران مسلمان بودیم. تظاهراتی که به بزرگترین راهپیمایی بعد از انقلاب ضدسلطنتی معروف شد.
خمینی که فضا را این چنین در حال چرخش میدید بلافاصله به صحنه آمد و در روز ۱۰اردیبهشت مجاهدین را به تعیین «تکلیف نهایی» تهدید کرد و گفت:
«اسلحه را زمین بگذارید و از این شیطنتها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید» والا «یک روز است که پشیمانی دیگر سودی ندارد و آن روزی است که به ملت تکلیف شود، تکلیف شرعی الهی به مقابله با اینها و تکلیف آخری، نسبت به اینها تعیین شود».
دو روز بعد مجاهدین هم آخرین اتمامحجت را بهعمل آوردند و در ۱۲اردیبهشت در یک نامه سرگشاده خطاب به خمینی نوشتند: ما حاضریم سلاحهایمان را تحویل بدهیم، اما اجازه بدهید همراه با خانوادههایمان خدمت برسیم و حضوری حرفهای خود را بزنیم. اما خمینی که میدانست اجازه دادن به مجاهدین برای یک راهپیمایی تا جماران همان و جارو شدن رژیمش همان، یک هفته سکوت کرد و بعد از یک هفته با لحنی معنیدار گفت لازم نیست شما بیایید، من خدمت شما میرسم
به این ترتیب دیگر برخورد قهرآمیز که مجاهدین به مدت بیش از دو سال تمام تلاش خود را کرده بودند که از وقوع آن جلوگیری کنند یا لااقل آن را به تأخیر بیندازند، اجتنابناپذیر مینمود.
ساعت ۴بعد ازظهر روز شنبه ۳۰خرداد یک راهپیمایی عظیم که بهطور علنی اعلام نشده بود، در تهران شکل گرفت. جمعیت که طی مدت کوتاهی شمار آن به نیم میلیون نفر رسید از از هر سو به سمت تقاطع مصدق و انقلاب سرازیر شد.
به فاصله کمتر از نیم ساعت حوالی میدان ولیعصر چماقداران به جمعیت حمله کردند. اما سیل خروشان مردم هر لحظه متراکمتر و گستردهتر میشد و دیگر کاری از دست گلههای چماقدار ساخته نبود. و خمینی با فرمان شلیک مستقیم و کشتار مردم آخرین نقابش را از چهرهاش برداشت.
این چنین بود که تظاهرات مسالمتآمیز نیممیلیون نفری مردم تهران به دستور شخص خمینی به خاک و خون کشیده شد و در پی آن، بیسابقهترین موج اعدامها از همان شامگاه ۳۰خرداد آغاز شد؛ و به این ترتیب ۳۰خرداد برای همیشه بر دفتر مسالمت با خمینی خط پایان کشید. از فردای ۳۰خرداد، مقاومت انقلابی برای سرنگونی این رژیم ضدبشری، مشروع و ضروری گردید.

تظاهرات ۳۰خرداد ۱۳۶۰
با آتش گشودن پاسداران بر روی تظاهرات مسالمتآمیز هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در ۳۰خرداد۱۳۶۰فصل جدیدی از استبداد حاکم شد. نیروهای اپوزیسیون و در رأس آنها مجاهدین خلق، در معرض شدیدترین سرکوب قرار گرفتند. مبارزه که تا این تاریخ بهصورت نیمه مخفی بود، شکل مخفی و زیرزمینی به خود گرفت. مریم رجوی نیز مانند بقیهٔ کادرها و مسئولان مجاهدین به زندگی مخفی روی آورد و در خانههای تیمی مستقر شد.
مریم رجوی هم پایگاه شهید اشرف رجوی در سال ۶۰
خمینی تصمیم گرفته بود، یک تن از مجاهدین را زنده نگذارد. گزمگان تا دندان مسلح، لهله زنان در جستجوی خانههای تیمی به هر سو پوزه میچرخاندند. مریم رجوی در این دوران دشوار و در عینحال حماسی، تا چند روز قبل از شهادت اشرف رجوی با او در یک پایگاه زندگی میکرد. در روز ۱۹بهمن۶۰ بهدنبال شهادت موسی و اشرف، محل استقرار او نیز مورد تهاجم دشمن قرار گرفت و تمامی همرزمانش پس از نبردی قهرمانانه بهشهادت رسیدند مریم رجوی در آن زمان در حال انجام مأموریت دیگری بود و در آن پایگاه حضور نداشت. او در سخنرانی خود به تاریخ ۱۹بهمن۱۳۹۵در این باره میگوید:
«در روز ۱۹بهمن من در پایگاهی در یکی از خیابانهای تهران بودم. در آن موقع، ۲۴ساعته بهوسیله صامت پیامهای بیسیمی مراکز سپاه و کمیته را گوش میکردیم که از تحرکات آنها با خبر بشویم و حملاتشان را خنثی کنیم، ولی از چند ساعت قبل از حمله، سکوت بیسیمی برقرار کرده بودند. معلوم بود که دستاندرکار حملهیی هستند که تمام دستگاهشان پشت آن است.
حمله را از شب قبل، با ایجاد چند حلقه محاصره در اطراف پایگاه موسی و اشرف تدارک دیده بودند و در نیمههای شب حمله رژیم شروع شد. بهفاصله کمی پایگاههای مختلف مطلع شدند که خانه موسی زیر ضربه قرار گرفته است. بلافاصله نقل و انتقالها را شروع کردیم. باید خانهها و پایگاههایی که احتمال میرفت رژیم از آنها سرنخی داشته باشد، تخلیه میشد تا ضربه گسترده نشود.
بههر حال تا حوالی ظهر بخش زیادی از بدنه تشکیلات ما در تهران از شهادت موسی و اشرف با خبر شده بودند، ولی بیرون از ما هنوز کسی اطلاع نداشت. تا اینکه شب رادیو و تلویزیون رژیم خبر را پخش کردند».
بعد از شهادت اشرف، مریم رجوی در شرایط خفقانبار پلیسی ـ نظامی سالهای ۶۰و ۶۱در بخشهای مختلفی از سازمان به وظایف انقلابی خود ادامه داد و در سال ۶۱برای به عهده گرفتن مسئولیتهای جدید به پاریس، مقر شورای ملی مقاومت اعزام گردید.
انقلاب ایدئولوژیک
روز ۱۹اسفند ۱۳۶۳، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، طی اطلاعیهیی تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین، مسعود و مریم، و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی نمود. این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری بهمنظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده میشود.
در کتاب اسلام زنان و برابـری درباره این تحول آمده است:
«از هنگامی که مبارزه برای سرنگونی رژیم آخوندی شروع شد، زنان پیشتاز ایران در آن وسیعاً حضور یافتند. شرکت فعال آنها در همه عرصههای مبارزه و فداکاری بینظیرشان، هم در پیشروی مقاومت و هم در ارتقاء موقعیت زن ایرانی تأثیر شگرفی بر جای گذاشت. در این دوره دهها هزار زن مجاهد و مبارز(حدود یکسوم از صد و بیست هزار شهید مقاومت مردم ایران) در رویارویی با دیکتاتوری مذهبی جان باختند.آنها بهخصوص در شکنجهگاههای رژیم خمینی،حماسههای بزرگی آفریدند که در تاریخ جنبش ایران بینظیر است.
بعد از شهادت اشرف، که مریم رجوی او را مادر عقیدتی خود و دیگر زنان مجاهد مینامد، سازمان مجاهدین خلق ایران در جمعبندی چهارمین سالگرد مقاومت انقلابی،با این سؤال کلیدی روبهرو شد که «چرا در سازمان مجاهدین خلق ایران (بهعنوان سازمان محوری مقاومت)، سطح مسئولیت زنان سه مدار پایینتر از مردان باقی مانده است؟ یعنی در حالی که زنان بهطور گسترده در تمامی صحنههای مقاومت حضور دارند و همچنین با توجه به اینکه مجاهدین به برابری زن و مرد بهعنوان یک ارزش آرمانی معتقدند و در عمل هم به ظاهر هیچ مانع و محدودیتی برای ارتقای زنان وجود ندارد، پس چرا زنان ما در چنین حدی متوقف شدهاند؟».
مریم رجوی در همین رابطه میگوید:
«این سؤال بسیار قابل توجهی بود و به همین خاطر بحث و بررسی زیادی روی آن شد. در بررسی این مسأله و در پی یافتن راهحلی برای آن به یک راهحل جدید رسیدیم. ما نمیتوانستیم فقط روی یک پا حرکت کنیم. ما نیاز به تحولی داشتیم که این ذهنیتها را بشکند و باور تازهیی را در زنان جاری کند. مسعود، راهحل را از بالا و به صورت شرکت زن در رهبری میدانست و عدهیی با او همعقیده بودند. برخی هم همچنان راهحل را از پایین و در شرکت بیشتر زنان در امور اجرایی میجستند. این مسأله ذهن مرا زیاد مشغول کرده بود. از سالها قبل، شاید از زمانی که مبارزه سیاسی را شروع کردم، به اینکه چگونه راه رهایی زنان گشوده خواهد شد، میاندیشیدم. بهنظر من این موضوع خواه ناخواه به مسأله ذهنی هر زنی تبدیل میشود، هر چند که بهخاطر سنگینی و پیچیدگیاش، دیر یا زود از آن روبگرداند. به هرحال، اکنون مسأله بهصورت یک بحث جمعی در سطح یک جنبش بزرگ مقاومت مطرح شده بود و من ضرورتهای آن را از جهات مختلف احساس میکردم. راهحلی که در برابر ما قرار داشت، در یک کلام، راهگشایی بهصورت جهش کیفی از طریق شرکت زن در رهبری بود. بلافاصله این سؤال مطرح شد که آیا زنی که چنین مسئولیتی را به عهده بگیرد، وجود دارد یا نه؟ وقتی مرا کاندیدای بهعهدهگرفتن این مسئولیت کردند، سنگینی مسئولیت و تصمیمگیری در مورد آن برایم بسیار سخت و طاقتفرسا بود. آنهم سازمانی که چنگ در چنگ با مهیبترین استبداد مذهبی حاکم بود. ولی یک چیز تردیدهایم را از بین میبرد: اینکه بهطور واقعی میدیدم که خارج از ذهن خودم و بهخاطر الزامات جنبش مقاومت، میبایست این قدم برداشته شود. یعنی برای پیش رفتن، باید به این ضرورت پاسخ میدادیم. انگیزش حرکت بر اساس ضرورت خارج از خود فرد، در آن زمان جرقه اندیشه جدیدی را در ذهن من مشتعل کرد. اینکه اگر من از خودم شروع کنم جواب سخت است ولی اگر از واقعیت بیرون و مسئولیتی که هست شروع کنم دیگر باید بهرغم همه سختی آن جواب، مثبت داد. بعدها در طول تجربه رویارویی با اندیشه مبتنی بر تبعیض جنسی و مردسالار بهعنوان ایدئولوژی حاکم در طول تاریخ، به ما ثابت شد که رهایی از اسارت چه برای زنان و چه برای مردان جز با دینامیسم خارج از خود و انگیزشهای نوین انسانی میسر نیست. علاوه براین، در جریان نشستهای چندماهه، حس کرده بودم که رهایی زنان و آزاد شدن انرژیشان و رهایی خودم در گرو پذیرش همین مسئولیت است. در عمل چیزی اتفاق افتاد که هیچکدام از ما نمیتوانستیم آن را حدس بزنیم». «اسلام زنان برابری»
مریم رجوی در کنفرانس بینالمللی روز جهان زن در سال ۱۳۹۱ضمن توضیحی درباره انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین گفت:
انقلاب درونی مجاهدین تحول و انقلاب، شورشی است علیه یک دیکتاتوری قرون وسطایی که بر زنستیزی و صدور تروریسم و بنیادگرایی متکی است.
یک زمان اسپارتاکوس علیه بردهداری، شورش و قیام کرد، یک زمان در همین فرانسه تودههای انقلابی زنجیرهای فئودالیته را درهم شکستند و در این زمانه ما علیه بنیادگرایی اسلامی، بهمثابه بزرگترین تهدید صلح و دموکراسی در جهان امروزبهپاخاستهایم. همان بلیه شومی که معضل ملتهای خاورمیانه و شمال آفریقا و حتی جوامع غربی است و همه جنبههای ستم و سرکوب علیه زنان را در افراطیترین صورت در خود فشرده کرده است.
مریم رجوی در بخش دیگری از همین سخنرانی با اشاره به ایدئولوژی زنستیز خمینی گفت:
در این ایدئولوژی، همچنین زنان، تحت سلطه بودن و اتکا به مردان و درجه دو بودن خود را منطقی و طبیعی میدانند. در نتیجه زن خصلتی جدا از انسانیتش مییابد. خصلت شیئی که با فایده کالاییاش برای دیگران سنجیده میشود. به عبارت دیگر، زن نیز در اسارت همین نگرشی است که به خودش دارد. آنچنان که سیمون دوبوار گفته است: «زنان، زن زاده نمیشوند، بلکه به زن تبدیل میشوند». در حقیقت، رابطه زن و مرد از طبیعت انسانی آنها اکیداً فاصله میگیرد.یعنی نه زن خود را انسانی برابر میبیند، نه مرد زن را انسانی برابر میداند.
(برای آگاهی بیشتر مراجعه کنید به توضیحاتی پیرامون این موضوع از سخنرانی خانم مریم رجوی در مراسم ۸مارس ـ اسفند ۱۳۹۱)
مریم سرچشمه شکوفایی در سازمان مجاهدین خلق ایران
مریم رجوی پاسخ حقیقی به ضرورت مبارزه با ارتجاعی بود که زنستیزی از ویژگیهای ماهیت آن بود. حاکمیت چنین رژیمی بهطور قانونمند زنان را در مقیاسی گسترده به صفوف مقاومت انقلابی و سازمان پیشتاز آن یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران جلب نمود. با مریم این حضور گسترده نقش خود را در بالاترین مدار رهبری مقاومت نیز برعهده گرفت و سازمان مجاهدین و تمامی مقاومت ایران را وارد دوران نوینی از شکوفایی نمود.
مریم رجوی از سال ۱۳۶۴تا ۱۳۶۸در موضع همردیف مسئول اول قرار داشت. تولد ارتش آزادیبخش ملی ایران، مقابله با ماشین جنگی و جنگ خانمانسوز خمینی، تصویب طرح صلح شورای ملی مقاومت، عملیات آفتاب، چلچراغ و سرانجام عملیات فروغ جاویدان، مرهون این دوران از حیات مبارزاتی سازمان مجاهدین است.
مریم رجوی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
قرار گرفتن مریم رجوی در موضع همردیف رهبری، اثبات کرد که این تصمیم درستی بوده است. آثار رهاییبخش این تصمیمگیری به امری بدیهی و خارج از ذهن تبدیل شده بود.
مریم رجوی در ۲۶مهر۱۳۶۸از سوی مسعود رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران معرفی گردید. هنگام معرفی مسئول اول جدید سازمان، مسعود رجوی گفت:
«با قرار گرفتن مریم در موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان به اوج بلوغ و کمال شایسته خود میرسد و سرچشمه خیرات و برکات بسا عظیمتری برای مجاهدین و خلق محبوبشان میگردد. بگذار قید و بندهای استثماری تماماً در هم بشکند و نسیم جامعه بیطبقه توحیدی که در دل و بر مزار هر مجاهد خلق حک شده به هر سو بوزد و فضای عطرآگین رهایی را بشارت دهد».
مریم رجوی در سال ۱۳۶۶با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، جانشینی فرمانده کل ارتش آزادیبخش را عهدهدار شد و ظرف ۲سال ارتش آزادیبخش ملی را از یک نیروی پیادهنظام به یک ارتش زبده زرهی ـ مکانیزه تغییر داد. مسئولیتپذیری شگفت او مسعود رجوی را قادر ساخت تا در موضع مسئول شورای ملی مقاومت و فرمانده کل ارتش آزادیبخش، مسئولیتهای خطیر مقاومت را به پیش ببرد.
مریم رجوی و ارتش آزادیبخش ملی ایران
مریم رجوی بهعنوان جانشین فرماندهی کل ارتش آزادیبخش، بعد از جمعبندی عملیات فروغ جاویدان، ارتش آزادیبخش را در معرض یک تحول کیفی و ساختاری قرار داد. این تحول را در محورهای زیر میتوان خلاصه کرد:
ـ دگرگونی در جنگافزارهای یکانهای رزمی و تبدیل ارتش آزادیبخش از یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی.
ـ تکامل و ارتقا سیستم فرماندهی.
ـ ارتقا کیفی سطح آموزش و مهارت رزمندگان و تکامل مناسبات جمعی.
مهوش سپهری (از مسئولان پیشین سازمان مجاهدین) در توصیف این دوران چنین میگوید:
«ارتش آزادیبخش بعد از فروغ جاویدان زیر نظر مریم رجوی ـکه در آن زمان جانشین فرمانده کل بودندـ وارد تجدید سازمان یکانها و دگرگونی جنگافزار آنها شد. باید ارتش از یک ارتش پیاده بهیک ارتش زرهی تبدیل میشد. این کار در ارتشهای کلاسیک، با صرف هزینههای کلان همراه است و معمولاً حدود ۱۵سال طول میکشد، ولی ما نمیتوانستیم از چنین طرحهایی استفاده کنیم و باید روند این تحول کیفی را با سرعت بسیار بیشتر طی میکردیم. بنا بر این طی یک برنامهٔ فشرده، کلیه رزمندگان و فرماندهان آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی را در تمام سطوح فرا گرفتند و برنامهریزی دقیقی برای تمرین و کنترل آموزشها صورت گرفت. چون بهخوبی میدانستیم که اگر بهای آموزش جنگافزار پیچیده را نپردازیم، خود آنها تبدیل به عوامل دستوپاگیر خواهند شد.
مهارت و کیفیت یکانهای زرهی باید بهحدی ارتقا مییافت که پاسخگوی سرعت و ضربت مورد نیاز در عملیات سرنگونی تا عمق خاک میهن اسیرمان میبود.
در یکانهای پشتیبانی رزمی شامل توپخانه، پدافند هوایی، مهندسی رزمی و مخابرات نیز تحول اساسی بهوجود آمد تا بتوانند یکانهای زرهی را در رزم به بهترین شکل پشتیبانی کنند. همچنین یکانهای پشتیبانی خدماتی مثل یکانهای آماد و ترابری، تعمیر و نگهداری و خدمات پزشکی شکل گرفتند تا یکانهای ارتش آزادیبخش در عملیات نهایی بهلحاظ پشتیبانی از خودکفایی کامل برخوردار باشند.

تبدیل ارتش آزادیبخش از ارتش پیاده به زرهی توسط مریم رجوی
تمام آموزشهای تکنیکی، سرویس و نگهداری و تعمیرات و همچنین کلیه آموزشهای تاکتیکی در تمامی سطوح فرماندهی پیاده شدند؛ همچنان که رستههای توپخانه و پدافند هوایی، مهندسی رزمی، مخابرات و پشتیبانی خدماتی کلیه آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی مربوط بهخودشان را گذراندند و مانند یکانهای زرهی به آمادگی مطلوب رسیدند. ارگانهای ستادی همزمان با تکمیل آموزشها برای ادارهٔ عملیات سرنگونی تکمیل شدند.
علاوه بر اینها، واحدهای هوانیروز تشکیل شدند و دورههای آموزشی و تمرینات آمادگی را گذراندند. همه اینها، اضافه بر ارتقا سیستم فرماندهی که اشاره کردم، بر اساس تجربه فروغ جاویدان و بر پایهٔ دانش نظامی کلاسیک شکل گرفت و در تمرینها و مانورهای نظامی متعدد آزمایش شد».
در دومین سالگرد معرفی مریم رجوی بهعنوان مسئول اول، وی فهیمه اروانی را بهعنوان جانشین مسئول اول معرفی کرد. انتخاب فهیمه اروانی به این سمت پیشتر در نشست شورای مرکزی مجاهدین، نظرخواهی و به اتفاق آراء تصویب شده بود. فهیمه اروانی علاوه بر سمت جانشینی مسئول اول، مسئولیت شورای مرکزی مجاهدین را نیز به عهده گرفت.
فهیمه اروانی دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۷۲بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین معرفی گردید.

سال ۱۳۷۲ ـ معرفی فهیمه اروانی از سوی مریم رجوی بهعنوان مسئول اول
معرفی فهیمه اروانی مقارن بود با پایان گرفتن عملیات تدافعی مروارید و رژه ارتش آزادیبخش ملی ایران؛ این رژه ۵ساعته، با شرکت یکانهای نمونه اعم از پیاده، زرهی، سوارزرهی، توپخانه، مهندسی، پشتیبانی، واحدهای دفاع ضدهوایی و نیز یکان نمونه هوایی انجام شد. رژه ارتشی که مریم رجوی ساختارش را دگرگون کرده بود بهقول خبرگزاری رویتر، «در مقایسه با استانداردهای گروههای مقاومت در جهان، یک نمایش خیره کننده قدرت بود».
کشف مهم مریم رجوی برای آزادسازی انرژیهای انسانی
مریم رجوی تا سال ۱۳۷۲که در موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران و جانشین فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران انجام وظیفه کرد انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین را به مدارهای نوینی بالغ نمود. رشد جهشآسای کادرهای مجاهدین اعم از زن و مرد، و افزایش تصاعدی مسئولیتپذیری آنان از دستاوردهای مریم رجوی در این دوران میباشد.
امروز ۵۲درصد از اعضای پارلمان مقاومت که بیش از ۵۰۰عضو دارد زنان هستند. اکثر فرماندهان ارشد ارتش آزادیبخش ملی، از زنان ذیصلاحند. در سازمان محوری مقاومت، شورای مرکزی، تماماً از زنان ذیصلاح مجاهد تشکیل شده و آنها هژمونی یکدست و تمامعیار را در سازمانی که جدیترین مسئولیتهای مقاومت را عهدهدار است به شایستگی اعمال میکنند و یک تجربه طولانی پشت سردارند.
این امر در سازمان مجاهدین چگونه اتفاق افتاد؟
پیشتر به ضرورت قرار گرفتن یک زن در موضع رهبری اشاره کردیم حال میخواهیم ببینیم مریم رجوی چگونه و با اتکا به کدام تئوری به این ضرورت پاسخ گفت و یک انقلاب فراگیر در اندیشه و عملکرد مجاهدین ایجاد کرد.
مریم رجوی در یکی از کتابهای خود به نام «زنان، نیروی تغییر» این انقلاب فراگیر را «آرمان پیشرو» مینامد و در توصیف آن میگوید:
«ما از یک رهبری صحبت میکنیم که محصول عنصر شکوفاشده انسانی است و خودش نیز بر روابط انسانی متمرکز است. این شورش بزرگی است علیه مردسالاری و فرهنگ عقبماندهیی که باید نفی شود. به همین دلیل وقتی در جنبش مقاومت، زنان مواضع رهبریکننده را برعهده گرفتند، این تغییر برای ما فقط یک جابهجایی مدیریتی نبود، بلکه فراتر از آن هدف، نفی ساز و کار مبتنی بر تبعیض جنسی بود. چنین نبود که مردان پستهایشان را ترک کنند تا زنان در همان پستها جایگزین شوند و همان مناسبات را با همان شیوهها اداره کنند. چنین نبود که زنان پا در جای پای مردان بگذارند یا در کلوپ مردان پذیرفته شوند. خیر، اصل موضوع این بوده و هست که روابط کهنه مبتنی بر بینش مردسالاری کنار زده شود و جای خود را به روابط انسانی بدهد. حضور زنان در رهبری، مردان را حذف نکرد و سبب انفعال یا افت آنها نشد. به عکس، آنها را از بندهای فرهنگ مردسالار که بر ذهنها، ارادهها و عاطفههایشان پیچیده شده بود، رها کرد. آنها تجربههای خود را به زنان منتقل کردند و از آنان که افقهای تازهیی را گشوده بودند، بسیاری چیزها را آموختند. پس ما به رهبری زنان اینگونه نگاه میکنیم: یک آرمان پیشرو انسانی.
مجاهدین به این کشف مهم رسیدند که اگر بخواهند در مقابل استبداد مذهبی بایستند باید با تمامی آثار ایدئولوژیک و فرهنگی بنیادگرایی مبارزه کنند. در یک کلام، ما دیدیم که زدودن اندیشه جنسیتگرایی انرژی عظیمی از درون این مقاومت آزاد میکند و دینامیسم شگفتی برای جهش به جلو فراهم میکند که سرچشمه تواناییهاست. این دگرگونی، اشاره میکنم: اولین تغییر، حضور فعال زنان در رهبری جنبش مقاومت و مواضع تصمیمگیری در سطوح مختلف بود. پروسه طولانی مبارزات زنان، زمینهساز این تحول بود. اما نقطه عزیمت آن ضرورت سرنگونی ملایان بود. جان باختن هزاران زن مجاهد خلق در مبارزه با این رژیم در دهة۱۳۶۰گواهی داد که همین زنان شایسته رهبری هستند و بدون نقش آنها، جنبش مقاومت راه به جلو باز نخواهد کرد».

مریم رجوی در بین برخی از زنان ارشد شورای مرکزی مجاهدین ـ مراسم روز جهانی زن در آلبانی
مریم رجوی ـ «جهش» تنها با «تعهد» امکانپذیر است!
مریم رجوی خود با پایبندی مطلقش به آموزههایی که از دل دهها سال مقاومت و نبرد انقلابی بهدست آمده توانسته است سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش ملی را گام بهگام و سانتیمتر به سانتیمتر بسازد و پیش ببرد و آن را بهسلاح و ابزاری مقتدر و کارا در نبرد انقلابی برای سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم که بیرحمترین و غدارترین دیکتاتوری ضدبشری تاریخ معاصر است تبدیل کند که از باد و باران و توفان حوادث سهمگین گزندی نیابد. راز عبور سرفرازانه این مقاومت از گذرگاههای هولناک این ۱۵سال اخیر، پایبندی و ایمان اعضای این مقاوت به آموزههای مریم رجوی و بهکار بستن این آموزهها بوده است.
جا دارد کلامی از مریم رجوی درباره معنای ژرف تعهد را یادآوری کنیم که گفته است:
«نقطه آغاز جهشهای عظیم، تعهد است. در زمانهیی که جهان اسیر بیتعهدی است، در زمانهیی که کرامت انسان را به مسلخ میبرند، در دوران تلاشی اخلاقی و اجتماعی کشورمان ایران، در دوران فروپاشی ارزشها، تعهد ما بهآزادی، به انسانیت و بهمجاهدت، سرمایه ماست. تعهدات ما، رمز استحکام، پویایی و رویان بودن این جنبش و حافظ ارزشهایی است که برای آن جنگیدهایم».
راستی اگر «تعهد» بهمعنای مریمی آن راهنمای عمل مجاهدین نبود، جهشهای عظیم مجاهدین و مقاومت ایران طی همین سالهای اخیر که هر کدام در زمان خود ناممکن مینمود، هرگز محقق نمیشد. ناممکنهایی همچون:
- خروج از لیست تروریستی آمریکا و اروپا
- اجتماعی کردن و جهانی کردن جنبش دادخواهی و مطرح شدن قتلعام۶۷در بالاترین مراجع و ارگانهای بینالمللی
- حفظ موجودیت فیزیکی و سیاسی و یکپارچگی تشکیلاتی سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش در زیر خردکنندهترین فشارهای نظامی و سیاسی و تروریستی، از مهیبترین بمبارانها، بیرحمانهترین محاصره غذایی و دارویی و پزشکی و جنایتکارانهترین تهاجمات زمینی و حملات موشکی و اقدامات تروریستی، طی ۱۴سال با حداقل خسارات انسانی.
- خروج سازمانیافته، جمعی و پیروزمندانه مجاهدین اشرفی با حفظ ساختار تشکیلاتی از زندان «لیبرتی» به آلبانی، در میان آتش و خون و انواع مخاطرات و توطئهها در زیر دید و سیطره رژیم،
- و... تلاش برای هدایت، سمت و سو دادن تحرکات و اعتراضات و قیام مردم ایران برای نیل به آزادی.
تحقق این ناممکنها، این سخن مریم رجوی را به ایمان تبدیل میکند که: «میتوان و باید رژیم ولایت فقیه را سرنگون کرد و میتوان و باید آزادی ایرانزمین را بهدست آورد و یک جمهوری آزاد و برابر برپا کرد.»
مریم رجوی، تربیت نسلی از زنان برای به دست گرفتن مسئولیتهای کلیدی
مریم رجوی بر اساس اعتقاد عمیق خود به جنبش برابری زن و مرد و قرار گرفتن زنان در نقشهای کلیدی، از همان ابتدا خود را وقف این آرمان کرد. بر اساس دیدگاه روشن او شکستن طلسم نابرابری، بدون یک جهش ممکن نبود. بنابراین او در یک تحول ساختارشکن، برای زنان راه مسئولیتپذیری و کسب تخصصها و توانمندیها در همه زمینهها را باز کرد. زیرا ایمان داشت حضور زنان در رهبری، عامل ماندگاری و هم دینامیسم شکوفایی سیاسی و فرهنگی جنبش مقاومت است. او اعتقاد دارد وقتی زنان در مواضع تصمیمگیرنده قرار گیرند، یک بستر واقعی برای مبارزه عمیق با بقایای فرهنگ مردسالار در افکار و مناسبات تمام جنبش، اعم از زن و مرد فراهم میشود و صفوف مقاومت از این افکار ارتجاعی و بهرهکشانه پالایش میگردد.
همچنین پس از قرار گرفتن فهیمه اروانی در موضع مسئول اول سازمان، انتخاب مسئول اول به یک سنت ترقیخواهانه تبدیل شد و هر دو سال یک بار، مسئول اول جدیدی انتخاب و معرفی گردید. این مسئولین اول عبارت هستند از:
- شهرزاد صدر سال ۱۳۷۴
- مهوش سپهری سال ۱۳۷۶
- بهشته شادرو سال ۱۳۷۸
- مژگان پارسایی سال ۱۳۸۰
- صدیقه حسینی سال ۱۳۸۴
- زهره اخیانی سال ۱۳۹۰
ـ زهرا مریخی سال ۱۳۹۶
مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت
در ادامهٔ روند شکوفایی صلاحیتها در پرتو انقلاب ایدئولوژیک، زنان و مردان مجاهد سقفهای نوینی درنوردیدند.
در سال۱۳۷۲شورای ملی مقاومت ایران که متشکل از سازمانها و شخصیتهای برجسته اپوزیسیون ایران است در اجلاس سالانه خود، مریم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور برگزیده شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران برگزید. مصوبه شورای ملی مقاومت ایران، توسط مسئول شورا (مسعود رجوی) در اجلاسیه آن قرائت شد:
مصوبه ۶شهریور۱۳۷۲شورای ملی مقاومت ایران:
ماده ۷اصلاحی، منضم، به فصل اول برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران.
مصوبه به اتفاق آراء اعضاء حاضر در اجلاسیه شورا، تصویب شد. مقام ریاستجمهوری دموکراتیک اسلامی ایران برعهده خانم مریم رجوی خواهد بود.
۱ـ تعیین زمان مناسب اعلام این مصوبه برعهده مسئول شوراست.
۲ـ بهمحض تصدی ریاستجمهوری در ایران خانم مریم رجوی از کلیه مسئولیتهای سازمانی خود، استعفا خواهد کرد.
۳ـ دوره ریاستجمهوری ایشان، پس از تصویب ریاستجمهوری جدید، در مجلس مؤسسان، و قانونگذاری ملی و انتخاب رئیسجمهوری جدید ایران پایان مییابد.
عبارت «رییس جمهور برگزیدة مقاومت» برگرفته از این مصوبه شوراست.

مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران
در اطلاعیهٔ مسئول شورا پیرامون انتخاب رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت چنین آمده بود:
«بنام خدا
بنام ایران و بنام آزادی
ملت بزرگ ایران
در کمال شعف و افتخار،مصوبه شورای ملی مقاومت درباره انتخاب خانم مریم رجوی بهعنوان رئیسجمهور آینده کشور را به استحضار میرسانم. این یک انتخاب اصلح تاریخی از سوی مقاومت کبیر ملی و میهنی برای سعادت ملت ایران است. انتخابی ظفرنمون و بس خجسته و پر میمنت که سرنگونی دشمن ضدبشری را تسریع، ارواح طیبه شهیدان را شاد،چشمها و دلهای رزمآوران را روشن و آزادی و آبادی ایران فردا را تضمین میکند. بر مردم و تاریخ ایران، بر سرزمین شیر و خورشید، بر مقاومت ایران و بر ارتش آزادی گرامی و فرخنده و مبارک باد.
مسعود رجوی
مسئول شورای ملی مقاومت
۳۰مهر ۱۳۷۲»
مریم رجوی، زنی مسلمان رو در روی بنیادگرایی
مریم رجوی در سال ۱۳۷۳طی یک سخنرانی در شهرداری اسلو، نسبت به خطر اختاپوس استبداد مذهبی و بنیادگرایی اسلامی که قلبش در تهران میتپد، هشدار داد و گفت: «بنیادگرایی به نخستین تهدید صلح در منطقه و جهان تبدیل شده است» و «آخوندهای حاکم بر ایران با سوءاستفاده از باورهای مذهبی بیش از یکمیلیارد مسلمان، به توسعهطلبی و صدور بحران و تنش میپردازند».
وی در تیرماه۱۳۷۵ در کنفرانس زنان، صدای سرکوبشدگان در ارلزکورت لندن گفت: «مسأله زنان و جنبش برابری، با مبارزه علیه ارتجاع و بنیادگرایی پیوند میخورد، چرا که زنان نه فقط پیشتاز جنبش برابری، بلکه همچنین نیروی اصلی توسعه، صلح و عدالت اجتماعیاند...
بهنظر من، بشریت تنها در صورتی از شر پدیده شوم ارتجاع و بنیادگرایی خلاص میشود که زنان نقش پیشتاز خود را در این کارزار جهانی بهعهده بگیرند و با استفاده از تمامی اشکال مبارزه دموکراتیک، راه را بر هرگونه مماشات و سازش با آخوندهای زنستیز و ضدبشر ببندند».
مریم رجوی در مقاله رژیم ایران، داعش- انحراف از اسلام که در روزنامه ورلد پالیسی به تاریخ ۲۵آذر۱۳۹۴ درج شده ـ مینویسد:
«این نوع از افراطیگری که ما امروز با آن مواجه هستیم، ترکیبی از بربریت قرونوسطایی و فاشیسم مدرن امروزی است. این یک جهان بینی است که از تحمل سیاسی اجتناب میورزد و زنستیزی و خشونت را ترویج مینماید و البته خشونت را پرستش میکند. این دیدگاه خاص، سعی در جاری نمودن شریعت و مجازاتهای فوقالعاده سخت و شدید آن مینماید. این دیدگاه، هرگز و هیچگونه ربطی به اسلام نداشته و بهروشنی در جهان مدرن امروز، جایی برای یک چنین جهان بینی وجود ندارد».
❤️🌳💧 #شورش زندانیان #تيك_تاك_سرنگوني # شهرهای شورشی❤️🌳🍒
❤️🌳💧#مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی❤️🌳🌹🌹🌹
❤️🌳💧#coronavirus #COVID2019 #IranRegimeChange❤️🌳💧
❤️🌳💧#انحلال_سپاه_پاسداران #ما بر اندازیم #شهادت_ميدهم #اعدام نکنید❤️🌳💧
🍒🌳🌹 ما را در توئیتر با حساب توئیتری 7 @Bahar iran دنبال کنید❤️🌳💧
