🌹🌹🌹زنده یاد غلامحسین -ساعدی هنرمند ی در آسمان ادبیات وپیشگام در ادبیات انقلابی ایران🌹🌹🌹
غلامحسین ساعدی پیشگام ادبیات انقلابی. وقتی به تاریخ ادبیات ۵۰ سال اخیر ایران نگاه میکنیم. از برجستهترین نویسندگانی که به چشم میخورند، قبل از همه نام غلامحسین ساعدی میدرخشد که با نام مستعار « گوهرمراد» خود را معرفی کرد. ساعدی از جمله نویسندگان مردمی و توانایی بود که تحولی جدی در نثر فارسی بوجود آورد. او توانست با «ادبیات روشن» و صریح خود، تضاد طبقاتی موجود در جامعه را برجسته نموده و با جهل، خرافه و اختناق در بیفتد.
نویسندگی از دوران دبیرستان
غلامحسین ساعدی در۲۴دی ماه ۱۳۱۴ در تبریز بدنیا آمد. نویسندگی را از دوران دبیرستان آغاز کرد و در تابستان سال ۱۳۳۲، زمانی که ۱۸ سال داشت. به اتهام فعالیت سیاسی، مدتی در زندان شهربانی تبریز در حبس بود. او پس از گرفتن دیپلم، در رشته روانپزشکی دانشگاه تبریز ادامه تحصیل داد. پس از فارغالتحصیلی، در بیمارستان روزبه تهران مشغول بکار شد. اما همچنان رابطهاش را با دانشگاه حفظ نموده بود. از آنجا که این پزشک جوان برخی از بیماران آسیب دیده خود را به دانشگاه برده و نشان میداد که علت بیماری آنها عوامل بیرونی است، پای او را از دانشگاه قطع کردند. خود را هم در سال ۱۳۵۳ دستگیر کرده و به زندان انداختند.
ساعدی نویسنده، پزشک درمندی شده بود که وقتی پی برد ریشه مشکلات جامعه ناشی از دردهای اجتماعی است، به نوشتن روی آورد. او به قدرت قلم ایمان داشت و بر این باور بود که در یک جامعه دیکتاتور زده، باید که برای درمان جسمی و روحی مردم راه نشان داد. باید که با هر نوشتهای بازتاب همین دردها، دربدریها، گرسنگیها و سایر معضلات جامعه بود.
بیشتر بخوانید
قدرت قلم غلامحسین ساعدی
شیوایی نوشتههای ساعدی چنان بود که کلیه منتقدین آثار ادبی روی آن بروشنی دست گذاشتهاند. علت آنست که علاوه بر توانایی قلمی او، آثارش واقعیتهای جامعه را بهصورت کاملا رئالیک روی کاغذ میآورد. او با شیوایی تمام بازتاب دهنده دردها و ریشه مشکلات مردم بود. در هر قصه و نمایشنامهای که نوشت، برای هرکدام آنها ساعتهای طولانی به مردم نشست و به حرفشان گوش داد. با آنها زیست و با غم آنها گریست. از این رو بود که آنچه از قلمش جاری میشد، عصاره دردهای مردمی بود که از عمق جانش بیرون میآمد. آثاری مانند «عزاداران بیل» و «چوب بدستهای ورزیل» نمونه چنین آثاری از ساعدی است. دیگر آثار او مانند: «لالبازی»، «غمباد»، «بهترین بابای دنیا»، «دندیل»، «آی با کلاه، آی بیکلاه» نیز معرف همین شیوایی قلم و بیان ساعدی و از جمله آثار ماندگار رئالیستی ادبیات ایران زمین هستند.
ساعدی و کینه ساواک علیه او
به علت روشنگریهایی که در نوشتههای غلامحسین ساعدی بود، خیلی زود مورد کینه ساواک شاه قرار گرفت. به همین دلیل، با اینکه فردی دانشگاهی و دارای مدرک پزشکی بود، در دوران خدمت سربازی به او هیچ درجهای ندادند. او در پادگان سلطنت آباد تهران خدمت میکرد و همین موقعیت سبب شد که بیشتر با محافل ادبی و هنری در تهران آشنا شود. ساعدی از جمله هنرمندان متعهدی بود که توانست با خلق ایماژهای به یادماندنی برای تئاتر و نمایشنامههایش، از چهرههای ماندنی ادبیات ایران گردد.
ساعدی در دوران دیکتاتوری خمینی
غلامحسین ساعدی پس از انقلاب سال ۵۷ خیلی زود به اقدامات ضد فرهنگی خمینی پیبرد. در تنها دیداری که اعضای کانون نویسندگان ایران با خمینی داشتند، ساعدی نیز حضور داشت. او در مطلبی تحت عنوان «دیدار با کروکودیل» از این دیدار چنین یاد میکند:
«من جزو هیاتی از کانون نویسندگان بودم که به دیدار خمینی رفتیم. علت دیدارمان این بود که دوباره سانسور پاگرفته بود و خواستیم به خمینی بگوییم که- دایی ما هستیما- وقتی پیش خمینی رفتیم، خمینی شروع به صحبت کرد: بسمالله! من متشکرم. این انقلاب فایدهاش این بودکه ما طلبهها با شما نویسندگان و اینها نزدیک شدیم! آخرش هم گفت که شما مجبورید فقط راجع به اسلام بنویسید. اسلام مهم است! آن چیزی که مهم است اسلام است. یعنی ما را کاملا سنگ روی یخ کرد.»
ساعدی وهمراهی با مقاومت ایران و تبعید
گوهر مراد که بسرعت زهر دیکتاتوری را مزه کرد و مواضع مجاهدین ومقاومت ایران در برابر ارتجاع خمینی شناخت، با مجاهدین همراه شد. برخی از کتابهای خود را به مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران تقدیم کرد. با فروتنی و صفای خود میگفت: من مخلص کسی هستم که با خمینی میجنگد.
این نزدیکی ساعدی به مجاهدین، از سوی خمینی بیپاسخ نماند. خمینی و اعوانش از ابراز محبتی که ساعدی نسبت به رهبری مجاهدین و سازمان مجاهدین داشت،کینه بدل گرفت. پاسدارانش را برای دستگیری او اعزام کرد. به همین دلیل نیز ساعدی مجبور به ترک ایران شد و به فرانسه مهاجرت نمود و در فرانسه ساکن شد. در همین دوران بود که نمایشنامه «اتلو در سرزمین عجایب» را نوشت. ساعدی در این نمایشنامه حاکمیت ولایت فقیه را به سخره گرفت و دجالگریهای آخوندی را افشا نمود.
درگذشت غلامحسین ساعدی
دکتر غلامحسین ساعدی بدلیل خونریزی داخلی، در بیمارستان «سنآنتوان» پاریس بستری شد. درمان او مؤثر واقع نشد و در روز ۲ آذر سال ۱۳۶۴ دیده از جهان فروبست. پیکر او در میان بدرقه هزاران ایرانی که در گورستان پرلاشز پاریس گردآمده بودند بخاک سپرده شد.
❣️❣️❣️ شورش زندانیان #تيك_تاك_سرنگوني # شهرهای شورشی 🌳🍒
❤️🌳#مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی ️❣️❣️❣️
️❣️❣️❣️ #ایرج_مصداقی_اسقاطی # مزدور _نفوذی_مصداقی❤️🌳🌹
❤️🌳💧#coronavirus #COVID2019 #IranRegimeChange❤️🌳💧
❤ ️🌳💧#انحلال_سپاه_پاسداران #ما بر اندازیم #شهادت_ميدهم #اعدام نکنید❤️🌳💧
🍒🌳🌹تگ ما را در توئیتر با حساب توئیتری 7 @Bahar iran دنبال کنید ️❣️❣️❣