چندیپیش برخی از خانوادههای وزارتی در یک تجمع خامنهایپسند به مجیزگویی از فیلم سفارشی «سرهنگ ثریا» پرداختند تا دستهای پاسداران نظام را که تا مرفق آغشته به خون جوانان ایران است، شستشو دهند! «ناخواهری» اینجانب نیز عکس مرا بلند کرده و به نشخوار دعاوی وزارت اطلاعات پرداخته است. معلوم است جیره و مواجب حاصل از مزدوری برای وزارت اطلاعات، خیلی به او چسبیده است.
لازم به یادآوری است که مدتهاست ناخواهری من در همکاری با شعبه وزارت بدنام اطلاعات در نجات استان زنجان در همکاری با نوچههای اطلاعاتی فتح الله و صمد اسکندری قرار دارد. صمد اسکندری همان مزدور بیسوادی است که اخیراً عنوان مضحک «نماینده حقوقی انجمن نجات در ایران» را یدک میکشد.
هر چند که من بارها با سرِ بلند اعلام کردهام با کسی که مأمور وزارت اطلاعات و انجمن اطلاعاتی نجات رژیم است، هیچ نسبتی ندارم. گفته بودم و تکرار میکنم که خواهران واقعی من شیردختران ایرانند که در کسوت کانون شورشی به رزم با این رژیم پرداختهاند؛ خواهران من یا در زندان هستند یا کشته در میدان، مثل صبا هفتبرادران و حدیث و سارینا و آیلار و صف بیشماری از شهدای راه آزادی.
این نمایشها و اقداماتی از قبیل ساختن فیلم «کودکان کمپ اشرف» و برگزاری دادگاه نمایشی برای محاکمهٔ سران مجاهدین، تلاشهای مذبوحانه دیگری است که وزارت اطلاعات و ولیفقیه فرتوت هدایت و برنامهریزی میکنند. چون دیگر دستشان به مجاهدین نمیرسد که همچون اشرف و لیبرتی حمام خون راه بیندازد، حالا جنون برشان داشته و در مقابل گسترش فعالیت کانونهایشورشی و حمایتهای بین المللی از مقاومت ایران، مدام سرشان را به دیوار میکوبند.
خواهر مریم در ۱۱اسفند ۱۴۰۲ در سخنرانی خود در کنفرانسی با عنوان «مقاومت علیه استبداد دینی، قضاییه جلادان و نبرد با تروریسم دولتی»، با اشاره به محاکمه غیابی بیش از ۱۰۰تن از اعضای مجاهدین گفت، «این محاکمه در ماهیت، ناقض اعلامیه جهانی حقوقبشر و استانداردهای قضایی بینالمللی است و از نظر سیاسی توطئهگرانه و زمینهساز اقدامات تروریستی در اروپا و محدودسازی مقاومت در خارج بهویژه در آلبانی است»
ای کاش همزمان با اینکه این نوچه وزارتی عکس مرا در این برنامه مشمئزکننده بالا میبرد، اسم مرا هم در لیست محاکمه شوندگان این بیدادگاه میخواندند تا به لیست افتخاراتم اضافه کنم. چه افتخاری بالاتر از این؟ رژیمی که بارها و بارها بهخاطر قتلعام و نقض حقوقبشر در مراجع بینالمللی محکوم شده، مرا دشمن خود میبیند، عکس مرا بالا میبرد و بخواهد مرا دادگاهی هم بکند.
البته که در این رژیم، نه عدالت وجود دارد و نه دادگاه. قضاییهٔ مستقل هم در یک نظام دیکتاتوری بهطور عام، و بهطور خاص در کشوری که شخص ولیفقیه اختیارات مطلق بر جان و مال مردم دارد، یک خواب و خیال است. درست به همین دلیل است که مجاهدین و شورای ملی مقاومت در قیام سراسری سال۱۴۰۱ با ایستادگی بر سر اصول و آرمان آزادی مردم ایران و استراتژی سرنگونی تام و تمام نظام فاشیسم مذهبی ولایت فقیه، با جلوداری کانونهایشورشی قهرمان، خط بطلان تاریخی بر شیخ و شاه کشیدهاند. خلق قهرمان ایران با خونهایی که هنوز گرمای آنها بر تنِ کوچههاست، بر دیکتاتوری ولایت خط بطلان کشیدهاند. البته که دیکتاتوری سلطنتی را نیز بینصیب نگذاشتهاند و با شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» مرزبندی قاطع خود با هر دو دیکتاتوری را ترسیم کردهاند. به این ترتیب آلترناتیو ساختگی و باسمهای سوخت و بار دیگر آلترناتیو حقیقی، یعنی شورای ملی مقاومت اوج گرفت.
مگر میشود مجاهدین و مقاومت ایران را به همین سادگی از بین برد؟! آخر پشتوانهای به بزرگی ۱۲۰هزار شهید دارند. شهدایی که از بهترین فرزندان ایرانزمیناند. پشتوانهای به بزرگی رنج و رزم اسیران و حمایت اشرفنشانان و حامیان بینالمللی که این روزها در برابر رهبری و راهگشایی این مقاومت سر تعظیم فرود میآورند. پس شکی نیست که با این پشتوانه، کشتی نجات مردم ایران، هنرمندانه، از میان سهمگینترین طوفانها و بلایا عبور خواهد کرد و به ساحل نجات و آزادی مردم ایران خواهد رسید.
البته که خامنهای برای حفظ نظام پا به گورش به هر خس و خاشاکی چنگ میزند بلکه چند صباحی به عمر نظامش بیفزاید. از سرکوب و کشتار در داخل کشور تا جنگافروزی توسط عوامل نیابتیاش در سایر کشورها و بهویژه به راهانداختن جنگ در غزه که جاری شدن سیلاب خون هزاران انسان بیگناه را در پی داشت. اما اکنون ادامهدار شدن این جنگ، ابتکارعمل را از دست این جنایتکاران خارج کرده و همه طرفها به این اذعان میکنند که «سرِ مار در تهران است».
حال بگذار این سفلگان تاریخ هر چه شایستهٴ خودشان و نظامشان است، علیه ما و استواری و ثبات قدممان در مبارزه، بگویند. ما در برابر طوفان ابتلائات، مبارزه بیامانمان را به سوی سرمنزل آزادی خلق قهرمان ایران به پیش میبریم و به دژخیمان و مزدوران و همپالکیهایشان، در هر جنگی بیا بیا میگوییم. سرنوشت محتوم خامنهای و رژیم فاسدش سرنگونی است. گواه این مدعا تاریخ است و سرنوشت دیکتاتورهای پیشین، و صد البته که گواه دیگرش عزم جزم مجاهدین و ایمان و جنگاوری کانونهایش شورشی برای سرنگونی و محقق کردن آن در ۱۴۰۳ است. پس همراه و همصدا با کانونهایشورشی و خلق قهرمان ایران در داخل و خارج ایران میگویم: خامنهای جنایتکار! سرنوشت محتوم تو سرنگونی است و از این گریزی نخواهی داشت.
مجاهد خلق حبیب الله قاسمی
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7