۱۴۰۳ تیر ۹, شنبه

چرا انتخابات به یک شکست مضاعف برای خامنه ای تبدیل شد؟


روز جمعه۸ تیرماه ۱۴۰۳ انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد. این انتخابات به دنبال مرگ رییسی یک انتخابات زودگذر و تحمیلی برای حکومت محسوب می شد. امری که اصلا خوشایند خامنه ای نبود. گزارشات سراسری و مشاهدات مردمی حاکی از آن است که این نمایش با تحریم گسترده مردم همراه بوده است. براساس آنچه که در اطلاعیه مقاومت ایران آمده است حداکثر رای دهندگان کمتر از ۷.۴میلیون نفر یعنی معادل ۱۲ درصد بوده است. مقاومت ایران این آمار را براساس مانیتور ۱۴هزار شعبه اخذ رای در سراسر کشور اعلام کرده است.

ستاد انتخابات رژیم بعد از گذشت ۱۲ ساعت از پایان نمایش انتخابات نتیجه آن را اعلام کرد. براساس اعلام وزارت کشور ، سعید جلیلی و پزشکیان به دور دوم این نمایش راه یافتند.

آن چه که نمایش انتخابات روز جمعه را ویژه کرده بود رقم خوردن چند شکست دیگر برای خامنه ای بعد از کلان ضربه از دست دادن ابراهیم رییسی بود:

ضربات کمرشکن به خامنه ای در این نمایش انتخاباتی را می توان چنین خلاصه کرد:

۱. تحریم گسترده انتخابات: مشاهدات مردمی، خبر خبرگزاریها و رصد گسترده انتخابات توسط مقاومت ایران نشان داد که این نمایش به صورت گسترده با بی‌توجهی و تحریم از طرف مردم مواجه شده است. از آمار سازی‌های نجومی حکومتی و تقلب در نمایش که بگذریم واقعیات در صحنه نشان میداد که اساسا مردم خود را درگیر این بازی نکردند.

آوردن پزشکیان که با هدف کشاندن بخشی از باند مغلوب به انتخابات و ایجاد هیجان انتخاباتی صورت گرفت دردی از خامنه‌ای دوا نکرد و خود به یک دردسر مضاعف تبدیل شد. بیداری سیاسی مردم ایران که با خشم و نفرت از هر دو باند حکومتی تجلی می‌یابد عمیقتر از آن است که دستخوش این بازی های سیاسی شود. چون مردم فهم کردند که اساس و مبنای این حاکمیت بر دروغ و جعل و غارت استوار است و تقاوت ماهوی بین باندهای قدرت وجود ندارد.

۲. شکست خامنه ای در مهندسی انتخابات:

خامنه ای در چند سخنرانی و دیدار به صورت آشکاری چهره مطلوب خود برای ورود به کاخ ریاست جمهوری را تشریح کرده بود. او جانشینی برای ابراهیم رییسی می خواست. یعنی پادویی که اراده ای از خود نداشته باشد و مطیع و منقاد ولی فقیه باشد. از همین رو میان قبول شدگان شورای نگهبان مطلوبترین چهره‌ها برای خامنه ای پورمحمدی و در درجه دوم جلیلی بودند. تلاش او برای کنار گذاشتن قالیباف و یا اعلام انصراف به جایی نرسید. نفس ورود سه نفر از باند خودش به عرصه رقابت و کوتاه نیامدن هیچ کدام بیانگر ضعف درونی خامنه ای در کشاکش قدرت است.

دردور دوم این نمایش اگر خامنه ای به آمدن پزشکیان تن بدهد که یک شکست بزرگ برای اوست و به شکاف در قدرت منجر می شود. اگر جلیلی را بیرون بکشد، بازهم خامنه ای شکست دیگری را باید در دفترش ثبت کند. چون بعد از چند سال خانه نشینی باند مغلوب حالا آنان با عده و عده بیشتری مدعی خامنه ای خواهند شد و ولی فقیه در پایان عمرش ناچار است این پارامتر را هم به معادلات پیچیده بقای خود اضافه نماید.

۳. موضوع جانشینی خامنه ای: این دور انتخابات از حساسیت دیگری هم برخوردار بود. خامنه‌ای به نقطه ای رسیده است که ممکن است هر لحظه غزل خداحافظی را بخواند. پس مهم‌ترین موضوع روی میز حکومت بحث جانشینی اوست. وجود رییسی در کاخ ریاست جمهوری برای خامنه ای این خاطر جمعی را ایجاد می‌کرد که موضوع جانشینی او با کمترین تنش پیش برود.

اما در وضعیت کنونی و به فرض راهیابی جلیلی و باندش به پاستور وضعیت متفاوت است. نه جلیلی وزن سیاسی رییسی را دارد و نه به اندازه رییسی در پیشبرد منویات خامنه ای بدون شکاف است. از همین رو می توان این وضعیت را شکستی در موضوع جانشینی فرض کرد.

۴. آن چه که در کف خیابان‌های ایران جریان دارد متفاوت از معادلات سیاسی باندهای قدرت است. مردم و جوانان شورشی تنها به فنای حکومت و سرنگونی این رژیم می اندیشند. برای مردم ایران هر ضربه به کلیت حکومت و شخص ولایت فقیه یک فرصت برای شروع جرقه ای دیگر است.

مطلوب برای مردم شقه شدن بیشتر رژیم و تقسیم قدرت خامنه ای با باند مغلوب است که فرصت بروز و ظهور جنبش مردمی را بیشتر فراهم می سازد . اما اگر همین سیاست سرکوب و انقباض بیشتر هم پیش برود بازهم مسیر رادیکالیزم جنبش و ضرورت سرنگونی را قهر انقلابی بیشتر می‌شود. خامنه ای از یکی از این دو راه گریزی ندارد.


🌴براندازیم  #تيك_تاك_سرنگوني    #قیام_تنها_جوابه  

🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران  #  کانونهای شورشی

🌳# MaryamRajavi  # IranRegimeChange   

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7