روایت یکی از شاهدان قتل عام۶۷ از جنایت بزرگ
۳۶ سال از قتل عام ۶۷ گذشته است. اما این جنایت تاریخی بارش را هنوز بر زمین نگذاشته است. چرا که هنوز قتل عام کنندگان بر اریکه قدرت هستند و قتل عام شدگان در معرض انکار و قتلعامهای بیشتر. آن چه می خوانید قسمت دوم مشاهدات یکی از شاهدان قتل عام ۶۷ در زندان گوهر دشت است. زندانی سیاسی سابق حسن اشرفیان قسمت دوم مشاهداتش از قتل عام زندانیان در زندان گوهردشت را چنین ادامه میدهد.
حقایقی باورنکردنی از قتل عام ۶۷ در زندان گوهردشت (قسمت اول)
قتل عام ۶۷؛ حمل شبانه جسدها به کجا؟
پاسداری كه بالای كاميون بود، كلاه نظامی پارچهیی بر سرگذاشته بود، چادر آن را كشيد. راننده كاميون هم كه يك پاسدار ديگر بود سوار شد. خودرو رو به شمال ايستاده بود و برای خارجشدن از زندان پاسدار سومی كه ريش انبوه و كلاهی به سر داشت از پشت به راننده فرمان ميداد كه عقب، عقب بيايد و دور بزند.
كاميون بعد از دور زدن ابتدا كمی به سمت جنوب رفت و در خيابان آسفالت به سوی درب خروجی ضلع غربی زندان از ديد ما خارج شد.
بعد از رفتن كاميون اول، راننده كاميون دوم خودرو را روشن كرده و به سمت سولهیی حركت كرد كه هفته پيش از همين نقطه ديده بوديم طنابهای كلفت را با فرغون به داخل آن بردند. همانجا منتظر مانديم، و به طور نوبتی از پنجره بيرون را نگاه میكرديم.
كمتر از يك ساعت بعد، كاميونی كه به سمت سوله رفته بود، به جای قبلیاش برگشت. راننده و همراهش بعد از كشيدن چادر خودرو كه پر از كيسههای پلاستيكي بود از همان مسير خودرو قبلی به سمت درب خروجی زندان رفتند.
اصغرمحمدی خبازان ۲۴ساله، ۱۰سال، حسين سيدسبحانی ۲۵ساله اهل ساوه. رامين قاسمی ۲۶ساله، ۱۰سال، غلامحسين اسكندری، ۳۰ساله، دانشجو، اصغر مسجدی،۱۰سال، منصورقهرمانی، ۳۳ساله، ۱۰سال، رضازند، ۱۰سال. آنها برخی از کسانی بودند که آن روز اعدام شدند، در حالی که حکم زندانشان در حال تمام شدن بود.
قتل عام ۶۷؛ اعدام ملی کشها در قتل عام ۶۷
روز شنبه ۸مرداد از زندانيان معروف به ”ملیكش” كه مدتها از پايان محكوميتشان ميگذشت و ۳۰نفرشان از سال ۵۹ در زندان بودند و از مجموع ۷۴نفر آنها حدود ۷۰ نفرشان را به دار آويختند.
اعدام آنها در حالی صورت گرفت كه يكماه قبل به خانوادههايشان قول آزادي آنها را داده بودند.
اسامي برخی از آنها، عليرضا امينيان، سعيد ابوتراب، مرتضي پهلواننشان، محمود(حامد) رضا بزرگانفر (بزرگيان) و…
جمعه ۱۴مرداد. به اتفاق ابوالحسن و يك زندانی ديگر از همان ابتدای صبح كنار پنجره بودیم و محل برگزاری دادگاه هيأت مرگ را كه زندانيان را تك تك و با چشمبند به آنجا میبردند زیر نظر داشتیم.
در تماس مورسی با بندها و فرعیهای دیگر متوجه شدیم که بطور روزانه تعدادی از زندانیان را برای اعدام بردهاند. احتمال میداديم، روز بعد تعداد ديگری از ما را صدا بزنند….
حدود ساعت۳۰/۸ پاسداری در بند را باز كرد. ما در داخل بند در انتظار خوانده شدن اسامی خودمان بوديم و از هم سئوال میكرديم، امروز نوبت چه كسانی است؟
پاسدار از روي برگه كاغذی كه در دستش بود اسامی چند نفر از جمله، محمدرضا عبدالله بهرنگی، مجيد پوررمضان، مهرداد فنایی و…. را خواند. گفت: هرچه سريعتر لباس بپوشند بيايند بيرون!. باز هم صحنه غمانگيز ديگری خلق شده بود، تا جلو درب بند بدرقهشان كرديم.
هیأت مرگ در زندان گوهر دشت
از طریق مورس و تماس با بچه هایی که پیش هیأت مرگ رفته بودند اسامیشان را در آوردیم؛
قتل عام ۶۷؛ اعدام در حسینیه زندان!
محل اجرای اعدام ها در زندان گوهردشت که به صورت حلق آویز انجام میشد در حسينيه زندان گوهردشت (آمفی تئاتر ساخته شده در زمان شاه) بود. این محل در زيرزمين واقع است و ضلع جنوبي آن مستقيم به حياط منتهي ميشد و ابعاد آن حدود ۶۰ متر در ۳۰متر بود و يك سن نسبتا بزرگ داشت.
روز ۲۱ مرداد از طریق مورس اسامي تعداد ديگري كه روز ۱۸مرداد حلق آویز شده بودند را دریافت کردیم . اصغر رضاخاني، هادي صابري، كيومرث ميرهادي، محسن وزين و…
تعداد زندانیان بند ۳ (سالن ۱۹) قبل از شروع قتل عام بیش از ۱۹۰ نفر بود و حال به ۵۲- ۵۳ نفر رسيده بود و ميبايست باز هم در بند بمانيم .
همه پاسداران مستقر در زندان گوهردشت به دستور هيئت مرگ، ميبايست حداقل يك بار در صحنه اعدام حاضر میشدند و پس از انداختن طناب دار به گردن زندانيان با زدن مشت و لگد به سر و صورت و سينه آنان زنداني را به دار بكشند. این گونه هر زندانبان با مشارکت در قتل عام وفاداری و عبودیتش به ولایت فقیه را اثبات میکرد![رئیسی؛ اسرار به خون آغشته (قسمت آخر)]
قتل عام ۶۷؛ داستان زندانی فلجی که اعدام شد
ناصر منصوری یک زندانی قطع نخاعی بود که در زندان قطع نخاع شده بود.
پاسداران، ناصر را درحاليكه نيمهجان بود به بهداري زندان ميبرند. ناصر نخاعش قطع شده بود و هيچ كنترلي بر اعمالش نداشت. زندانبانان از خانواده ناصر ۶۰ هزار تومان ميگيرند و يك تشك برقي، كه در آن آب گرم و المنت گرمكننده وجود داشت تهيه ميكنند! تا از عفونت سرزخم كمر او به دليل قطعشدن نخاعش جلوگيري شود.
ولی با حکم هیات مرگ و اصرار ابراهیم رئیسی حتي با همين وضعيت جسمي ناصر را در روز ۱۵مرداد۶۷ با برانكارد از بهداري زندان به دادگاه برده بودند. هیات مرگ ضدبشري خميني که رئیسی از اعضای آن بود، حكم اعدام ناصر منصوری را صادر ميكنند و ناصر را همان روز با برانكارد به محل اجراي اعدامها در حسينيه گوهردشت بردند و حلقآويز كرده بودند…
حسن اشرفیان روایتش از قتل عام را با حلق آویز شدن ناصر منصوری به پایان میبرد. در حالی که معتقد است قتل عام ۶۷ هنوز ادامه دارد…
مقالات مرتبط :
ابراهیم رئیسی از راهروی مرگ تا راهروی پاستور
رئیسی؛ اسرار به خون آغشته (قسمت آخر)
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7