۱۴۰۳ بهمن ۲, سه‌شنبه

یادداشت سیاسی نبرد خلق - مهدی سامع : کَل کَل میان قدرت حقیقی و قدرت حقوقی



    یادداشت سیاسی نبرد خلق - مهدی سامع : کَل کَل میان قدرت حقیقی و قدرت حقوقی

از روزی که قدرتی فراقانونی با عنوان ولایت فقیه در شاکِلِه نظامی که خمینی پایه گذاری کرد و در قانون اساسی جمهوری اسلامی، به ویژه پس از «بازنگری» این قانون به آن با اختیارهای بیشمار تاکید شد، چالشهای مداوم میان قدرت حقیقی (ولایت فقیه) و قدرت حقوقی (دولت و در راس آن رئیس جمهور) جریان داشته که در این جدالها نقش تعیین کننده ولایت فقیه را به ثبت رسانده است. یک نمونه تاریخی از این گونه چالشها که به یک حُکم بدون تغییر در نظام تبدیل شد، پرخاش خمینی در مقام ولی فقیه با خامنه ای در مسند ریاست جمهوری است.

خامنه ای در یک سخنرانی حرفهایی پیرامون «احکام ثانویه» بیان کرد که موجب برآشفتگی خمینی شد. پیرامون این سخنان خمینی روز ۱۶ دی ۱۳۶۶ در نامه علنی خطاب به خامنه ای می نویسد: «من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود» اما «از بیانات جنابعالی در نماز جمعه این طور ظاهر می ‏شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ‏ای که از جانب خدا به نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی‏ دانید. و تعبیر به آنکه این جانب گفته ‏ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی بر خلاف گفته‏ های این جانب بود.» و بالاخره حُکم می دهد که «حکومت، که شعبه ‏ای از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است.» (صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰)

خامنه ای با تاخیر پنج روزه به نامه ولی فقیه جواب داد و نوشت: «احکام مرقوم در نامه حضرت عالی جزو مسلمات است و بنده همه آنها را قبول دارم.» (صحیفه نور، ج۲۰، ص ۴۵۵)

پس از این جدال است که جمله  «حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است» به تکرار از جانب مدافعان رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه بیان می شود.

برخی از سخنان طرفداران دو آتشه ولی فقیه دوم به گونه ای است که کمتر از مقام خدایی نمی توان برای او تصور کرد. خود خامنه ای هم در جایی گفته است که نظر خدا از زبان من بیان شد. آخوند غلامرضا فیاضی از ذوب شدگان در ولایت خامنه ای، عضو مجلس خبرگان ولی فقیه، مدرس حوزه آخوندی در قم، عضو هیأت مدیره موسسه آموزشی خمینی وابسته به آخوند مصباح در مورد کسانی که با خامنه ای به میزانی زاویه یا مخالفت داشتند می گوید: «دکتر علی شریعتی لعنت الله علیه یقیناً کافر بود! خاتمی شیعه نیست و رفسنجانی هم ملعون است، اگر او ملعون نباشد کس دیگری ملعون نیست.» (خبر فوری، چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳)

چالش میان ولی فقیه و رئیس دولت در دوران ولی فقیه دوم با شدت بیشتری جریان داشته که همواره قدرت حقیقی باوجود شرایط نه چندان مناسب، سرانجام بَرنده جدال شده است.

در دوران ریاست هشت ساله روحانی در مسند قدرت اجرایی (حقوقی) بارها شاهد بودیم که روحانی به سخنان ولی فقیه به طور مستقیم و در مواردی با طَعنه جواب می داد. این «پینگ پُنگ زبانی» تا جایی پیش می رفت که «ذوب شدگان در ولایت» به نیابت از ولی فقیه خواستار اعدام روحانی می شدند.

و اکنون...

ماه عسل پزشکیان خیلی زود پایان یافت و چالش میان رئیس جمهور و ولی فقیه از «پینگ پُنگ زبانی» به «کَل کَل» تبدیل شده است. برخی از مسایل مورد جدال شامل حجاب، فیلترینگ، برگُماریها، اف ای تی اف، ارزیابی وفاق، مذاکره و رابطه با آمریکا و... است. اکنون این چالش به ویژه پس از سقوط بشار اسد تشدید شده است. خامنه ای می گوید: «حرف مفت می‌ زنند. بدبختها شما کجا پیروز شدید؟» و پزشکیان می گوید: «ما باید درس بگیریم که اگر با مردم دعوا کنیم، شبیه سوریه می‌شویم.»

مذاکره با آمریکا، به ویژه با ورود ترامپ به کاخ سفید، سقوط بشار اسد، منفرد شدن حزب الله و آتش بس در غزه، مهمترین موضوع مورد جدال است. روز چهارشنبه 26 دی،‌ مصاحبه پزشکیان با یک تلویزیون آمریکایی پخش شد. فرازهایی از پاسخهای پزشکیان به مجری مصاحبه چنین است:

سوال: شما می ‌گوييد هرگز توطئه ايران براي كشتن دونالد ترامپ وجود نداشته است؟  پاسخ: به هيچ وجه، هرگز!

سوال: آيا حاضريد قول بدهيد كه هيچ اقدامي عليه جان ترامپ صورت نگيرد؟

پاسخ: ما از ابتدا چنین تلاشی نکرده ‌ایم و هرگز نیز نخواهیم کرد.

سوال: آيا اكنون مايل به گفتگوهای مستقيم با واشنگتن و ترامپ هستيد؟

پاسخ: مشکل ما در گفتگو نیست، بلکه در تعهداتی است که از گفتگو و مذاکره ناشی می‌ شود و باید به آنها پایبند بود.

همین چند سوال و جواب با موجی از حمله به پزشکیان روبرو شد.

علی اصغر نخعی راد، از اشغالگران بهارستان در صفحه شخصی خود نوشت: «جناب آقای پزشکیان، گرفتن انتقام از آمرین و قاتلین حاج قاسم، تصمیم فرماندهی کل قواست که به موقع اعلام شده و نظر شما در این خصوص فاقد ارزش است.» (فرارو، پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳)

حسین شریعتمداری، در رسانه کیهان، وابسته به ولی فقیه پیرامون مصاحبه پزشکبان نوشت: «جناب پزشکیان شما صاحب ایران نیستید!... اظهارنظر حضرتعالی در مصاحبه با شبکه NBC آمریکا، اولاً؛ بیرون از حوزه اختیارات شماست، ثانیاً؛ در تضاد کامل با منافع ملی [بخوانید منافع نظام] کشورمان است و ثالثاً؛ پیام ذلت به دشمن قسم ‌خورده ایران اسلامی است.» (پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳)

مهم تر از همه موضع گیری مهدی فضائلی، عضو دفتر نشر آثار ولی فقیه است که در همان روز که مصاحبه پوشش رسانه ای داشت، نوشت: «مذاکره ایران با آمریکا خیانتی است به کل جهان. افول ابرقدرتی واشنگتن تقریبا مورد اجماع است. آیا اشتیاق نشان‌دادن به مذاکره در این شرایط، تقویت انگاره دولتمردان آمریکا مبنی بر داشتن دست‌ برتر نیست؟... مذاکره نه تنها ارزنی از مشکلات ما را حل نخواهد کرد بلکه همه داشته‌ های ما را نیز برباد خواهد داد.» (فارس)

چشم انداز

از هنگام برآمد پزشکیان کمتر کارگزار و رسانه حکومتی وجود دارد که به قابل تداوم نداشتن شرایط کنونی و ضرورت تغییر تاکید نکند. نگاه به تغییر از جانب حکومتیان به طور کامل با نگاه جامعه در تضاد است. اکنون که با رویدادهای خاورمیانه، به ویژه سقوط بشار اسد و منفرد شدن حزب الله، ولایت خامنه ای در ضعیف ترین موقعیت قرار دارد. ولی فقیه خواستار تبلیغ و ترویج امید شده اما برای اجرای آن کفگیرش به ته دیگ خورده است. پناه بردن او به مداحان به اندازه کافی گویاست.

صدای جامعه بسیار قوی تر و رساتر از آنانی است که کانون تغییر را در درون نظام ارزیابی می کردند. این تعادل قوای جدید به سود جامعه که نقطه عطف آن هفت سال پیش در قیامهای انقلابی دی ماه رقم خورد، تاثیر خود را بر کارگزاران نظام و پیرامون آن گذاشته و فاصله آنان را با ولایت خامنه ای بیشتر کرده است. بیانیه میرحسین موسوی، پانزده راهکار خاتمی برای عبور از بحران و آخرین مواضع تاجزاده از جمله نمونه های این فاصله گیری است. کسانی هم هستند که فاصله آنان با موسوی، خاتمی، تاجزاده بسیار بیشتر از فاصله با ولی فقیه است که دو نمونه آن قابل توجه است که اینان هم به بن بست، هرچند نه به طور شفاف، اعتراف می کنند.

علی ربیعی در شرق نوشت: «نسل جدید نوعی عصیان را تجربه می‌کند... آنهایی که امروز بر سر قانون عفاف و حجاب و مسائلی مثل فیلترینگ و FATF کماکان بر عقاید نادرست خود پافشاری می ‌کنند، مفهوم فرسودگی اجتماعی را نمی ‌دانند و حتی اگر هم ناگزیر از فهم آن شوند باز هم احاله به دشمن فرضی می‌ کنند و همه را به جز خود و سیاستهای خود مقصر می ‌دانند.» (شنبه ۸ دی ۱۴۰۳)

عباس عبدی در اعتماد نوشت: «در حقيقت برای دولت و حكومت ما هيچ فرصتی باقی نمانده است... مشكلات و ناترازیهای بر زمين مانده، ديگر قابل تحمل نيست... هر گونه برنامه ‌ريزی در ايران با وجود شكافهای عميق درون‌ ساختاری غيرممكن است. خودرو برنامه ‌ريزی ايران راننده ندارد يا اگر هم راننده ‌ای باشد، مهار اجزای آن در دست او نيست. مهم ‌تر از همه اين‌كه مقصد سفر نيز معلوم نيست، يا اتفاق ‌نظر نسبت به آن وجود ندارد. تعداد مسافران آن اضافه بر ظرفيت هستند. سوخت كافی هم ندارد. خلاصه با اين خودرو نمی ‌‌توان رانندگی كرد و سالم به جايی رفت.» (دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳)  

راست این است که جامعه نیز خواستار تغییر و این ضرورت اجتناب ناپذیر است. جامعه نقشه مسیر برای رهایی را در براندازی حکومت با همهِ دسته بندیها و باندهای درونی آن و استقرار یک جمهوری دمکراتیک با همه مشخصات و مختصات شکلی و محتوایی آن می داند. شعار «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمام ماجرا» که بر پرچم قیامهای سترگ ماه بهمن سال هزار و سیصد و نود شش با خون صدها تن از زنان و مردان ایران زمین نوشته شد، این گونه تغییر را رقم زد.

منبع: نبرد خلق شماره ۴۸۵، دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵

        https://t.me/nabard_khalgh



🌴براندازیم  #تيك_تاك_سرنگوني    #قیام_تنها_جوابه  

🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران  #  کانونهای شورشی

🌳# MaryamRajavi  # IranRegimeChange   

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7