مذاکره رژیم با غرب؛ تاکتیک یا استراتژی؟ - اینکار نمایش قدرت است یا پوشاندن ضعف؟
مذاکره رژیم با غرب؛ تاکتیک یا استراتژی؟
در هفتههای اخیر، بار دیگر موضوع مذاکرات هستهای ایران با غرب به تیتر اول رسانهها بازگشته است. تماس وزرای خارجه فرانسه، بریتانیا و آلمان با مقامات رژیم ایران، پیامی روشن در خود داشت: یا مذاکرهای واقعی و ثمربخش، یا بازگشت تحریمهای بینالمللی از مسیر «مکانیسم ماشه». در چنین شرایطی، این پرسش بار دیگر مطرح میشود که آیا مذاکره برای رژیم ایران یک استراتژی پایدار است یا صرفاً تاکتیکی موقتی برای خرید زمان؟
سیاست مذاکره؛ نمایش قدرت یا پوشاندن ضعف؟
نگاهی به مواضع علنی مقامات رژیم، بهویژه اظهارات خامنهای و عراقچی، نشان میدهد که آنها تمایل دارند مذاکره را بهگونهای نمایش دهند که گویی ایران در موضع قدرت است. تأکید بر لزوم پرداخت خسارت از سوی آمریکا، تضمین عدم حمله نظامی، و خواستههای یکجانبه دیگر، در ظاهر نشانگر اقتدار دیپلماتیکاند، اما در عمل اغلب تنها ابزارهایی برای تعلل و وقتکشی هستند. این روش مسبوق به سابقه است؛ بارها مشاهده شده که رژیم، با اعلام آمادگی برای مذاکره، تنشها را بهطور مقطعی کاهش داده اما در عمل هیچ گامی برای توافق برنداشته است.
اکنون که ضربالاجل تعیینشده از سوی اروپا تا پایان تابستان تعیین شده، فشار بر تهران به اوج خود رسیده است. احیای تحریمهای سازمان ملل میتواند ضربهای بسیار سنگینتر از وضع موجود باشد؛ زیرا در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، تحریمها از مجاری شورای امنیت اجرا شده و فضای بینالمللی برای اعمال فشار بر ایران یکدستتر خواهد شد. این امر میتواند حتی راه را برای اقدامات نظامی یا تحریمهای فراقانونی هموار کند و اقتصاد ایران را بیش از پیش در تنگنا قرار دهد.
ضعف ساختاری رژیم در مواجهه با فشار بینالمللی
در حال حاضر، رژیم ایران در ضعیفترین وضعیت خود در سطح بینالمللی قرار دارد. با از دست دادن بخش عمدهای از نیروهای نیابتی منطقهای، کاهش توان لابیگری در اروپا، و آشفتگیهای اقتصادی گسترده داخلی، رژیم دیگر توان چانهزنی مؤثری را ندارد. برخلاف سالهای گذشته، امروز حتی متحدانی مانند چین و کره شمالی نیز در مواجهه با تحریمهای احتمالی محتاطتر عمل میکنند و حاضر به ریسک نیستند. توقیف داراییها، انسداد مبادلات بانکی و کاهش سطح تجارت بینالمللی تنها بخشی از تبعات بازگشت تحریمهای شورای امنیت خواهد بود.
از سوی دیگر، نباید نقش ایرانیان آزاده و فعالیت دیپلماتیک ایرانیان خارج از کشور را نادیده گرفت. لابیهای فعال، آگاهسازی جامعه سیاسی اروپا، و ارتباطگیری مستمر با نهادهای حقوق بشری، فشار بر رژیم را به سطحی بیسابقه رساندهاند. همین امر نیز باعث چرخش سیاستهای اروپا از مماشات به مقابله و اتخاذ مواضع سختگیرانهتر شده است.
هستهای؛ تضمین بقای نظام یا ابزار انتحاری؟
با وجود فشارها، خامنهای همچنان بر حق مسلم ایران برای دستیابی به سلاح هستهای تأکید میکند. وی این تسلیحات را ضامن بقاء و قدرت نظامی خود میداند؛ ابزاری که به اعتقاد او میتواند مانع از حمله نظامی احتمالی شده و نقش بازدارنده داشته باشد. اما تجربه تاریخی نشان داده است که این راهبرد نه تنها ضامن بقاء نیست، بلکه میتواند به تسریع در قیام منجر شود.
برآوردهای اقتصادی نشان میدهد که پروژههای هستهای رژیم ایران تا کنون میلیاردها دلار هزینه در بر داشتهاند، در حالیکه هیچ عایدی برای مردم نداشتهاند. این سیاستها تنها موجب فقر روزافزون، تورم افسارگسیخته و بحران معیشتی بیسابقهای شدهاند که فشار اصلی آن بر دوش مردم ایران است.
سرکوب داخلی؛ حلقه مکمل سیاست خارجی
همزمان با فشارهای بینالمللی، رژیم در داخل نیز سیاست سرکوب را تشدید کرده است. افزایش تعداد اعدامها، انتقال و تبعید زندانیان سیاسی، و تهدید مستقیم فعالان مدنی، همه نشاندهنده واهمه شدید حاکمیت از بروز دوباره خیزشهای مردمی است. قوه قضاییه با چهرههایی چون محسنی اژهای در رأس، مأمور سرکوب و ارعاب شده تا با ایجاد فضای رعب و وحشت، مانع از انفجار اجتماعی شود.
با این حال، جامعه امروز ایران همان جامعه دهه ۶۰ نیست. آگاهی سیاسی، قدرت رسانههای اجتماعی، و همبستگی بین نسلهای مختلف، ساختار متفاوتی از مقاومت را ایجاد کرده که رژیم توان کنترل آن را ندارد. بر خلاف دهه ۶۰، امروز مردم میدانند که اعدامها ابزار سرکوب هستند و نه عدالت. این آگاهی، پتانسیل عظیمی برای تحول و تغییر بنیادی در ساختار سیاسی کشور ایجاد کرده است.
نتیجهگیری؛ تاکتیک فرسوده در برابر اجماع جهانی
در نهایت، باید گفت که مذاکره برای رژیم ایران بیش از آنکه یک استراتژی منسجم باشد، ابزاری تاکتیکی برای خرید زمان، کاهش فشار، و بقای موقت است. اما امروز، هم فضای داخلی و هم تحولات بینالمللی به سمتی پیش میروند که این تاکتیک دیگر کارایی گذشته را ندارد. اروپا مجبور است سیاست مماشات را کنار بگذارد، آمریکا خواهان تضمینهای مشخص است، و مردم ایران نیز هزینههای این بازیهای دیپلماتیک را با جان و معیشت خود میپردازند. یک مقاومت سازمانیافته با هزاران کانون شورشی در صحنه اجتماعی حضور پررنگ دارد.
اگرچه رژیم ممکن است بار دیگر به پای میز مذاکره بازگردد، اما آنچه مسلم است، اینبار میز مذاکره تنها برای امتیاز گرفتن نخواهد بود، بلکه عرصهای خواهد بود برای مشخص شدن آیندهای که یا به عقبنشینی کامل رژیم میانجامد یا به برخوردی بیسابقه در سطح بینالمللی و داخلی. در چنین شرایطی، هرگونه تعلل، برای رژیم نه خرید زمان، بلکه نزدیک شدن به پایان خواهد بود.
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7