چرا پیام مسعود رجوی زلزله سیاسی ایجاد کرد؟!
آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران روز۳۰تیرماه در باره پیشنهاد میرحسین موسوی برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان پیامی منتشر کرد. این پیام انعکاسات گستردهای در جامعه سیاسی ایران داشت. سوال این است که چرا این پیام چنین واکنش گستردهای داشت و چرا به یک زلزله سیاسی منجر شد؟موقعیت کنونی رژیم حاکم بر ایران، موقعیت یک حکومت در آستانه سرنگونی است. این موقعیت نه فقط برای مردم ایران، بلکه برای ناظران در سطح بینالمللی نیز کاملاً آشکار شده است.
همین احساس خطر از سرنگونی بود که خامنهای را طی یکی دو سال گذشته به سمت جنگافروزی در منطقه کشاند. تمام تحرکات اخیر رژیم در خاورمیانه، بهویژه جنگ ۱۲ روزه، در واقع پاسخی به همین تهدید وجودی بود. پس از پایان آن جنگ و پذیرش آتشبس توسط خامنهای، او تلاش کرد با نمایش وحدت و قدرت، از این وضعیت شکستخورده خارج شود. اما درست در همین مقطع، پیشنهاد میرحسین موسوی منتشر شد – نخستوزیر دوران خمینی که اکنون با فراخوان به عبور از قانون اساسی رژیم، یک شکاف سیاسی بزرگ را در ساختار قدرت علنی کرد و آن را شدت بخشید.
پیشنهاد موسوی که قانون اساسی را زیر سؤال برد، عملاً تزویر وحدت ادعایی خامنهای را بر باد داد. مردم و ناظران دریافتند که نهتنها وحدتی در کار نیست، بلکه شکافها در درون رژیم بهمراتب عمیقتر و شدید تر از آن چیزی است که خامنهای وانمود میکند.
این موضعگیری موسوی ضربه سنگینی به رژیم و شخص خامنهای وارد کرد. حتی اصلاحطلبانی که تا دیروز در خورجین ولیفقیه جا داشتند، مانند محمد خاتمی که پیشتر گفته بود «سرنگونی نه مطلوب است و نه ممکن»، حالا دیگر نمیتوانند همان مواضع گذشته را حفظ کنند.
مسعود رجوی چگونه زلزله سیاسی ایجاد کرد؟
در همین فضا، عدهای هم به انتقاد از موسوی برخاستند و ناخواسته یا عامدانه، در زمین خامنهای بازی کردند. اینجا بود که پیام مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ایران منتشر شد؛ پیامی که به تعبیر بسیاری، زلزلهای سیاسی ایجاد کرد.
این پیام نهتنها بسیار دقیق و اصولی داده شد ، بلکه از جسارت و صداقتی برخاسته از تعهدی عمیق به مردم و آرمان آزادی و دموکراسی برای مردم ایران برخوردار بود؛ چنین موضعگیریای فقط از کسی برمیآید که منافع شخصی و گروهی را کنار گذاشته و فقط به آینده ایران و نابودی دشمن اصلی- یعنی خامنهای و تمامیت رژیم ولایت فقیه- فکر میکند.
در واقع، مسعود رجوی با این پیام، مسیر را برای جبهه خلق در مقابل جبهه ضد خلق روشن کرد. او هشدار داد که نباید تمرکز از روی خامنهای برداشته شود. صرفنظر از هر انتقادی که ممکن است به موسوی وارد باشد، اکنون زمان تمرکز کامل و قاطع بر دشمن اصلی است. این پیام، فلش بردار و قطببندی سیاسی را بار دیگر روی اصل موضوع -یعنی سرنگونی رژیم – متمرکز کرد.
واکنش هراسزده رژیم به این پیام، گویای همین مسئله است. رسانههای حکومتی مانند رجانیوز که از محتوای پیام سخت سوخته بودند، نوشتند که موضعگیری مسعود رجوی، «یک نقطه عطف» و «اتمام حجت» است. حتی آنها نیز اذعان کردند که این بیانیه نشان داد «مرزها کاملاً شفاف شدهاند»- و این، حقیقتی است که نمیتوان پنهان کرد.
واکنش باندهای حکومتی
پیام مسعود رجوی مرزهای سیاسی را بازتعریف کرد؛ جبهه خلق را در مقابل جبهه ضد خلق منسجمتر، و شکاف در درون رژیم را عمیقتر کرد. در شرایطی که بسیاری ممکن بود با مواضع مبهم و انحرافی، افکار عمومی را منحرف کنند، این پیام بر اصل داستان متمرکز ماند: خامنهای، سرنگونی و وحدت حول محور براندازی.
شاخص روشن آن هم، همان جیغهای بنفشیست که از باندهای مختلف حکومتی شنیده شد: چه از داخل رژیم، چه از عوامل نیابتی آن همچون پهلویچیها و شاهپرستان ، و چه از سوی اصلاحطلبانی چون سعید حجاریان، عطالله مهاجرانی و زیدآبادی که از هرگونه تحول بنیادین و تغییر در اصل نظام ولایت فقیه در وحشتاند.
این افراد که در واقع، مدافعان واقعی وضعیت موجود هستند، حالا صدایشان بلند شده چون پیام مسعود رجوی فرش را از زیر پای آنها نیز کشیده و تضاد اصلی – مردم در برابر رژیم- را شفافتر از همیشه به صحنه آورده است.
در نتیجه، پیام مسعود رجوی نهتنها پرده از توهم وحدت خامنهای برداشت، بلکه یک گام مهم و تعیینکننده در مسیر تغییر این رژیم در تمامیت آن و شکلگیری یک جبهه واقعی برای سرنگونی بود.
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7