۱۴۰۴ آبان ۱, پنجشنبه

سایت کوالیس - مراکش- استاد سامی خاطر : مشروعیت سیاسی و سرنوشت رژیم ولایت فقیه در ایران

                   سایت کوالیس - مراکش- استاد سامی خاطر :مشروعیت سیاسی و سرنوشت رژیم ولایت فقیه در ایران


مشروعیت سیاسی و سرنوشت رژیم ولایت فقیه در ایران

ایران امروز در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز از تاریخ سیاسی و اجتماعی خود قرار دارد؛ لحظه‌ای که پیامدهای بحران اقتصادی با شکاف فزاینده در مشروعیت سیاسی نظام ولایت فقیه تلاقی پیدا کرده است. این نظام که پس از انقلاب ملی سال ۱۹۷۹ با ادعای نمایندگی اراده مردم و بهره‌مندی از مشروعیت دینی شکل گرفت، اکنون با آزمونی دشوارتر از هر زمان دیگری روبروست: آزمون مشروعیت در برابر مردم خود و در برابر تاریخی که با دقت اعمال کسانی را که در برابر ستم ایستادگی کردند یا به تماشای خاموش آن اکتفا نمودند، ثبت می‌کند.

مشروعیت سیاسی، آن‌گونه که در اندیشه سیاسی مدرن تعریف می‌شود، صرفاً یک امتیاز نهادی یا قانون اساسی مکتوب نیست، بلکه توانایی نظام در جلب رضایت و احترام مردم، تحقق عدالت و حفاظت از منافع ملت است. در مورد ایران، پرسش درباره مشروعیت به سال‌های طولانی تجربه‌های سیاسی پی‌درپی گسترش می‌یابد: دوران شاه که با استبداد و سیطره امنیتی همراه بود، و دوران ملاها که با شعار انقلاب اسلامی جعلی به قدرت رسیدند، اما به‌سرعت قدرت را به ابزاری برای سرکوب مخالفان تبدیل کردند. اینجا پرسشی کلیدی مطرح می‌شود: آیا نظامی که مشروعیت خود را تنها از شعار دین به‌دست می‌آورد – شعاری تهی از حقیقت و فاقد هرگونه اعتبار اجتماعی، دینی، مذهبی یا اقتصادی – می‌تواند مشروعیت سیاسی داشته باشد؟

پاسخ به این پرسش نیازمند نگاه به کسانی است که خود را در راه دفاع از میهن و کرامت مردمشان فدا کردند. مقاومت در برابر نظام استبدادی در ایران با انقلاب آغاز نشد، بلکه ریشه‌هایی عمیق در جنبش ملی و اپوزیسیون دموکراتیک دارد. برای مثال، سازمان مجاهدین خلق ایران نه‌تنها به سخن گفتن یا وعده دادن اکتفا نکرد، بلکه از همان آغاز، اعضا و نسل‌های پی‌درپی آن، از جوانی تا پیری، مبارزه‌ای بی‌وقفه را علیه استبداد شاه و سپس سرکوب ملاها انتخاب کردند. این مبارزه چندین دهه با روحیه‌ای کاملاً ملی‌گرایانه و فداکاری‌های بزرگ ادامه یافته است. این مردان و زنان که عمر خود را در رویارویی با استبداد گذراندند، معنای واقعی مشروعیت مردمی را نمایندگی می‌کنند: مشروعیتی که از طریق تعهد صادقانه، عمل و مبارزه به‌دست می‌آید، نه از طریق وراثت، ادعاهای دینی یا مناصب به‌دست‌آمده با زور.

در مقابل، بازماندگان دوران شاه که در آن زمان هیچ کمکی به مردم نکردند و امروز خود را در صحنه سیاسی کنونی مطرح می‌کنند، گمان می‌برند حضور یا حمایتشان می‌تواند با مبارزان دیروز برابری کند. این افراد فاقد بُعد اخلاقی و تاریخی مشروعیت هستند؛ زیرا نه ظلم را تجربه کردند، نه فداکاری نمودند و نه با خطر زندان یا مرگ روبرو شدند. بنابراین، از نظر عملی و فکری، کسی که در برابر استبداد برای دفاع از کرامت میهنش ایستادگی کرده، با کسی که تنها نظاره‌گر رنج‌ها بوده، برابر نیست. مشروعیت از ایستادگی در برابر ستم و به خطر انداختن خود برای مردم به‌دست می‌آید و نمی‌توان آن را با مشروعیت ظاهری یا جعلی فرصت‌طلبان و بازماندگان دوران گذشته مقایسه کرد.

رژیم کنونی ولایت فقیه برای مشروعیت‌بخشی به خود به ادعاهای دینی متکی است و عناصر اصلی مشروعیت – آزادی، عدالت، کارآمدی و احترام به حقوق بشر – را کاملاً نادیده می‌گیرد. در سال‌های اخیر، با افزایش اعتراضات مردمی، شکنندگی این نوع مشروعیت آشکار شده است. مردم ایران، به‌ویژه جوانان و طبقات فقیر و محروم، دیگر نمایش‌های دینی فریبنده‌ای را که با وعده‌ها و ظاهرسازی به دنبال جلب منافع آنهاست، نمی‌پذیرند. آنها حقوقی واقعی می‌خواهند که بازتاب‌دهنده اراده و منافع ملت باشد. این موضوع توضیح‌دهنده رشد جنبش مردمی مخالف، از جمله فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق است که صدایی زنده برای مشروعیتی مبتنی بر تاریخ و مبارزه واقعی به‌شمار می‌رود.

از منظری دیگر، می‌توان مسئله مشروعیت سیاسی را از دیدگاه بین‌المللی بررسی کرد. نظامی که فاقد مشروعیت داخلی واقعی است، نمی‌تواند در روابط بین‌المللی از اعتبار برخوردار باشد. کشورهایی که روی ثبات سیاسی ایران شرط‌بندی می‌کنند، با خطر انفجار اجتماعی و اعتراضات مردمی مواجه‌اند؛ زیرا فقدان مشروعیت داخلی به معنای ناتوانی در اتخاذ تصمیمات پایدار یا اجرای سیاست‌های بلندمدت است. اینجا سرنوشت نظام به‌وضوح نمایان می‌شود: هرچه در ایجاد اعتماد مردمی ناکام‌تر باشد، شانس بقای بلندمدت آن، صرف‌نظر از توان امنیتی یا نفوذ خارجی‌اش، کاهش می‌یابد.

تاریخ سیاسی ایران پر از نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد نظام‌هایی که تنها از سرکوب و ترس نیرو می‌گیرند و از ایجاد پایه‌ای مشروع غفلت می‌کنند، در برابر آزمون زمان دوام نمی‌آورند. تجربه‌های دوران شاه پیش از انقلاب و ملاها پس از آن تأیید می‌کند که سرکوب به‌تنهایی برای حفظ قدرت کافی نیست. مشروعیت واقعی از فداکاری افرادی سرچشمه می‌گیرد که برای آزادی و کرامت از خود می‌گذرند و از توانایی پاسخگویی به خواسته‌های مردم در زمینه امنیت، عدالت و کرامت.

با این اوصاف، می‌توان گفت که سرنوشت رژیم ولایت فقیه در ایران تضمین‌شده نیست، بلکه به توانایی آن در ایجاد مشروعیتی واقعی وابسته است که بر سیاست‌ورزی پاک، احترام به حقوق بشر، گشایش به روی جامعه و کنار گذاشتن ابزارهای سرکوب افراطی استوار باشد. مشروعیتی که بر پایه فداکاری و مبارزه، همانند آنچه مجاهدین خلق انجام داده‌اند، ساخته شده، تنها مشروعیتی است که می‌تواند پایه‌ای پایدار برای بقای دولت فراهم کند. اما مشروعیت جعلی مبتنی بر ترس و ظاهر دینی، مشروعیتی شکننده است که در برابر هر جنبش مردمی آگاه و فعال فرو می‌ریزد.

در پایان، پرسش پیش روی هر شهروند ایرانی و هر ناظر وضعیت ایران این است: آیا دولت به تکیه بر قدرت سرکوب ادامه خواهد داد یا مشروعیت واقعی را که بازتاب‌دهنده اراده مردم و فداکاری مبارزانش است، بازمی‌گرداند؟ تاریخ تنها پاسخ‌گوی این پرسش است؛ اما نشانه‌های کنونی، که در اعتراضات مردمی و فعالیت مستمر اپوزیسیون نمایان است، نشان می‌دهد که مشروعیت سیاسی نظام ولایت فقیه به‌تدریج در حال فرسایش است. آینده ایران و ثبات منطقه به براندازی نظام ملاها و تحقق عدالت و آزادی، و به رسمیت شناختن کسانی که برای میهن و مردمشان در برابر استبداد ایستادند، وابسته است. در مقابل، کسانی که در دهه‌های گذشته هیچ اقدامی نکردند، ممکن است روزی بیایند و مانند ملاها و امثالشان بر انقلاب ملی ایران سوار شوند.

دکتر سامی خاطر، آکادمیسین و استاد دانشگاه



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7