۱۴۰۴ مهر ۱۹, شنبه

صلح و لبخند در غزه؛ شکست خوارکننده برای رژیم ولایت فقیهدر ایران!



                           صلح و لبخند در غزه؛  شکست خوارکننده برای رژیم ولایت فقیهدر  ایران!

با امضای توافق صلح در غزه، معادلات منطقه‌ای از عرصه نظامی به فضاهای سیاسی و دیپلماتیک تغییر جهت داده است؛ تحولی که برای رژیم ایران پیامدها و چالش‌های عمیقی به‌همراه دارد. استقبال گسترده کشورهای مختلف و بازیگرانی مانند محمود عباس، اتحادیه اروپا، چین، روسیه و شماری از دولت‌های منطقه‌ای، پای این توافق را به‌عنوان مسیری به‌سوی تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی و پایان جنگ گذاشته است. در مقابل، واکنش رسمی تهران، هرچند ظاهراً تأییدکننده آتش‌بس بود، حامل ناامیدی و تناقض آشکاری است که نشان می‌دهد صلح غزه به‌طرزی ملموس پایه‌های نفوذ و اهرم‌های منطقه‌ای رژیم را هدف گرفته است رژیم ایران که سالها داعیه دفاع از فلسطین و قدس را داشت و از قبل آن نان خورد در فرایند اخیر صلح به کلی کنار گذاشته شد و  نقش تاثیر گذار خود را از دست داد.

اولین پیام توافق، کاهش کارآمدی ابزارهای نیابتی تهران است. رژیم سال‌ها بخش مهمی از استراتژی سیاست خارجه خود را بر حمایت از گروه‌های نیابتی و تقویت نفوذ منطقه‌ای گذاشته بود. اکنون با عقب‌نشینی قدرت‌های محوری و پذیرش بین‌المللی راه‌حل‌های سیاسی برای مسأله فلسطین، فضای مانور آن شبکه‌های نیابتی کاهش یافته است؛ همان‌گونه که فروپاشی مؤثر نفوذ حزب‌الله و سقوط بشار اسد در سوریه پیش‌تر اهرم‌های تهران را تضعیف کرده بود. در چنین وضعیتی، امکان استفاده از بحران‌های منطقه‌ای برای تحکیم موقعیت داخلی یا بازسازی اهرم‌های بین‌المللی به‌طور معناداری افت می‌کند.

مواضع رسمی رژیم ایران در سردرگمی

در واکنش‌های رسمی رژیم، نشانه‌ای از دوگانگی آشکار دیده می‌شود: از یک‌سو سخنگویان و وزارت خارجه ایران از «حمایت از مردم فلسطین» و «پایان نسل‌کشی» سخن گفتند، اما از سوی دیگر لحنی مایوس و محافظ توأم با تلاش برای بازیگری در فرایندهای دیپلماتیک مشهود بود. این تناقض ریشه در دو واقعیت دارد؛ نخست اینکه صلح غزه خواست داخلی و بین‌المللی برای پایان دادن به محرک‌های نظامی را تقویت می‌کند و دوم اینکه تهران سرمایه‌گذاری کلانی روی ادامه بحران‌ها برای حفظ نقش منطقه‌ای و تروریستی خود انجام داده بود.. بنابراین برای رژیم، پذیرش کامل مسیر سیاسی یعنی عبور از یکی از پایه‌های بقا؛ و انکار آن نیز به معنای قبول بن‌بستی است که هزینه‌های سنگینی در داخل ایجاد می‌کند.

یک پیام کلیدیِ دیگر توافق غزه، تسهیل فشارهای سیاسی و تحریمی بر تهران است. در اوضاع گفتگو و آتش‌بس، کشورهای عضو جامعه بین‌الملل ابزارهای نظارتی و تحریمی را آسان‌تر به اجرا درمی‌آورند؛ چرا که جنگ و درگیری همواره مانع از اجرای منظم تحریم‌ها و اقدامات حقوقی می‌شود. به همین دلیل برقراری صلح می‌تواند امکان بازگشت یا تشدید محدودیت‌ها بر فعالیت‌های منطقه‌ای و برنامه هسته‌ای رژیم را فراهم آورد؛ امکانی که برای تهران به معنی تشدید فشار اقتصادی و سیاسی است. اگر تحریم‌ها در چارچوب بندهای ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد فعال شوند، فشارها نه تنها افزایش می‌یابد بلکه هزینه‌های داخلیِ پذیرش الزامات بین‌المللی برای رژیم بالا خواهد رفت.

محدود شدن تاثیرگذاری رژیم

در سطح دیپلماتیک، نقش‌آفرینی احتمالی آمریکا و بازیگران بین‌المللیِ دیگری چون دونالد ترامپ و تونی بلر در فرایند اداره یا نظارت بر غزه نیز راهِ بسته‌ای را برای مشارکت مؤثر تهران می‌سپارد. اگر اداره ی موقت یا مکانیزم‌های بین‌المللیِ مدیریتی بر غزه اعمال شود، امکان آن‌که رژیم بتواند به‌عنوان بازیگری تعیین‌کننده عمل کند نزدیک به صفر است؛ موضوعی که از نگاه تهران به‌معنای یک شکست راهبردی است، زیرا یکی از امیدهای آن برای رشد نفوذش تلاش برای جا انداختن خود به‌عنوان یک قدرت تأثیرگذار در پرونده فلسطین بود.

امکان وقوع جنگ

آتش‌بس پس از دوره‌ای از تنش بعد از جنگ ۱۲ روزه برقرار شد و هر لحظه امکان شعله‌ور شدن مجدد وجود دارد. این شکنندگی به رژیم اجازه می‌دهد همچنان در چارچوب «عملیات متوقف‌شده» باقی بماند و آنگاه که شرایط مناسب یابد، باز هم از نوعی ابزار نظامی یا نیابتی بهره جوید. اما برخلاف گذشته، فضای بین‌المللی امروز کمتر تابِ عبور از نقض‌های بزرگِ توافق‌ها را دارد؛ بنابراین هر حرکت تهاجمی جدید از سوی تهران یا نزدیکانش، با عکس‌العمل هماهنگ‌ترِ جهانی مواجه خواهد شد.

در داخل نیز پیامدها روشن است: اگر رژیم نتواند از طریق خارجی‌ها امتیازاتی کسب کند، ناگزیر به تقویت سرکوب و تنگ‌تر کردن فضاهای سیاسی خواهد بود. تداوم موج اعدام‌ها، سرکوب و افزایش فشارهای امنیتی می‌تواند واکنش‌های اجتماعی را تشدید کند و حلقه معیشت و آزادی را بر گردن حکومت محکم‌تر کند.

صلح در غزه می‌تواند آغازی باشد بر تغییرات ساختاری در وضع منطقه‌ای که به ضرر رژیم ایران تمام می‌شود: تضعیف نفوذ نیابتی، باز شدن عرصه برای تحریم‌ها و محدودسازی نقش تهران در روندهای بین‌المللی. تحمیل هزینه‌های داخلی برای هرگونه سازش یا سازگاری با جامعه بین‌الملل، در کنار افزایش انزوای دیپلماتیک، چشم‌اندازی کم‌امید برای حاکمان کنونی ایران ترسیم می‌کند. اما هم‌زمان خطر بازگشت به درگیری و استفاده از راهکارهای نظامی هر لحظه محتمل است؛ سناریویی که از منظر تهران شاید آخرین اهرم بازمانده باشد. در نتیجه، صلح غزه نه‌فقط پایان یک نبرد، که آغاز بازتنظیم نیروهای منطقه‌ای و آزمایشی جدی برای موقعیت و استراتژی رژیم ایران است.


🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7