۱۴۰۴ دی ۱۰, چهارشنبه

دکتر قصی الدمیسی: نمایندهٔ سابق پارلمان اردن: ایران با فریب بزرگ! وجنگ افروزی در منطقه از خون عربها به‌عنوان ابزاری برای باج‌گیری‌های بین‌المللی استفاده کرد



دکتر قصی الدمیسی: نمایندهٔ سابق پارلمان اردن: ایران با  فریب بزرگ!  از خون عرب‌ها به‌عنوان ابزاری برای باج‌گیری‌های بین‌المللی استفاده کرد

ایران هرگز متحد صادق عرب‌ها نبوده است؛ بلکه از ابتدای پروژهٔ منطقه‌ای خود، فریب بزرگ را به کار گرفت و از خون عرب‌ها به‌عنوان ابزاری برای باج‌گیری‌های بین‌المللی استفاده کرد و جغرافیای عربی را به‌عنوان ورق‌های فشار روی میز مذاکره با غرب تبدیل نمود.

هر جا که بحران‌ها رخ داده‌اند، ایران به‌عنوان بازیگری پنهان پشت شعارهای مقاومت ظاهر شده است، در حالی که ماهیت پروژهٔ آن فراتر از واقع‌گرایی سرد نیست.

در یمن، ایران حوثی‌ها را به صحنه آورد و سپس مردم یمن را در جنگی بی‌پایان رها کرد، در گرسنگی و ویرانی و پراکندگی. تنها برای آنکه برای خود موقعیت مذاکره‌ای در برابر خلیج فارس تضمین کند. در لبنان، حزب‌الله از مقاومت ملی به بازوی ایران تبدیل شد که دولت را مقید کرد، استقلال آن را گرفت و کشور را وارد گرداب بحران‌های سیاسی و اقتصادی نمود تا لبنان در گرو قدرت‌های خارجی باقی بماند.

در سوریه، ایران شعار حمایت از نظام را سر داد؛ اما در حقیقت، خود سوری‌ها را قربانی کرد و سرزمینشان را به میدان حساب‌کشی‌های بین‌المللی و منطقه‌ای تبدیل نمود، تا جایی که کشور به نقشه‌ای قطعه‌قطعه بین قدرت‌های بزرگ بدل شد. در عراق، ایران فرصت یافت تا با بهره‌گیری از آسیب‌پذیری داخلی، بافت اجتماعی و سیاسی کشور را بازسازی کند تا نفوذ خود را تحکیم کند و بغداد را به گروگان معادلات خود با واشنگتن تبدیل نماید.

اما خطرناک‌ترین سقوط در غزه رخ داد؛ حماس ایران را به‌عنوان پناهگاه یافت، در حالی که گزینه‌هایش محدود به آن نبود، اما در دام فریب بزرگ افتاد و بخشی از بازی منطقه‌ای بزرگ‌تر از مرزهای فلسطین شد.

رویدادهای هفتم اکتبر و گزارش‌های بعدی نشان داد که اسرائیل از قبل از حمله آگاه بوده است! این امر ثابت کرد آنچه رخ داد چیزی جز تله‌ای دقیق نبود. چه این با سوءنیت یا حسن نیت رهبری حماس بوده باشد، نتیجه فاجعه‌آمیز یکسان بود: ویرانی غزه، قتل فرزندانش و آواره و گرسنه شدن مردمش.

حماس آخرین سنگر مخالفت با نقشه‌های اشغال بود؛ اما در دام نظام ملاها افتاد که خود را متدین می‌خواند، در حالی که در اصل پروژه‌ای واقع‌گرایانه است که دین را برای تثبیت نفوذ به کار می‌گیرد. بدین ترتیب آخرین پردهٔ فریب بزرگ نیز کنار رفت.

آنچه در منطقه رخ داده و می‌دهد، مدرک قطعی است که هر جایی که ایران وارد شده، به ویرانی و تفرقه انجامیده است، در حالی که تهران بر خون دیگران سود برده و نقش پیمانکار سیاسی را بازی کرده است که با شعارها خودنمایی می‌کند و توهم به نام اصول می‌فروشد.

حقیقت غیرقابل انکار این است که ایران نه حامی مقاومت است و نه متحد عرب‌ها، بلکه شریک ضمنی در حفظ اشغال از طریق تداوم هرج و مرج است و منطقه را درگیر منازعات فرقه‌ای و خونین نگه می‌دارد تا موقعیت مذاکره‌ای پیشرفته‌ای کسب کند. پروژهٔ آن بر اصول دین نبوده بلکه بر پایهٔ باج‌گیری، معامله و چانه‌زنی ساخته شده است.

درس مهم فریب بزرگ این است که هر قدرت یا گروهی که سرنوشت خود را به ایران پیوند دهد، در حقیقت خود سند پایانش را امضا می‌کند، چه زود و چه دیر. امروز لازم است نه تنها این فریب افشا شود، بلکه پروژه‌ای عربی، متحد و مستقل طراحی گردد تا راه بر هر کس که با خون عرب تجارت می‌کند، بسته شود. تنها در این صورت است که امت می‌تواند از چرخهٔ وابستگی‌ها به افق تصمیم آزاد برسد و مسائل خود را از دست کسانی که آن را به ورق‌های معامله تبدیل کرده‌اند، آزاد کند.


تهیه‌کننده: احمد الرمح



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7