دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران در اطلاعيه خود بهتاريخ 26شهريور 1391 (16سپتامبر2012) فاش كرد كه مأموران نيروي تروريستي قدس به همراه دو افسر شكنجهگر عراقي به 10تن از مجاهدان اشرف كه در اكيپ هفتم از اشرف به ليبرتي منتقل ميشدند، حمله كرده و قصد ربودن آنها را داشتند. در قسمتي از اين اطلاعيه آمده است:
”ساعت 1 و 15 دقيقه بامداد امروز (يكشنبه 26شهريور) در جريان حركت هفتمين ستون مجاهدان اشرف به ليبرتي، دو افسر جنايتكار و شكنجه گر عراقي، سرگرد احمد خضير و سروان حيدر عذاب از عاملان قتل عامهاي مرداد88 و فروردين 90 در اشرف، همراه با مأموران نيروي تروريستي قدس و مزدوران اطلاعات آخوندي، از جمله محمد اكبرزاده و محمد كريم فنودي، به نفرات همراه در آخرين تريليهاي بار، حمله كردند. هدف آنها بيرون كشيدن مجاهدان از داخل تريلي و ربودن آنها بود. به همين خاطر جنايتكاران و مزدوران مزبور، با ضربات سنگ و چوب و ميله هاي آهني تلاش مي كردند اعضاي مجاهدين را از داخل تريلي بيرون كشيده و آنها را با خود ببرند.”
محمد اكبرزاده و محمدكريم فنودي از مزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات هستند كه پيش از اين از سوي مقاومت ايران افشا شدهاند. خلاصهاي از پرونده خيانت و مزدوري محمد اكبرزاده جهت اطلاع آن دسته از هموطناني كه به سوابق وي دسترسي نداشتهاند را در اينجا ملاحظه كنيد.
محمد اكبرزاده؛ مزدوري خود را در زماني كه دانشآموز بود، با عضويت در بسيج قزوين شروع كرد. وي در تمام سالهاي دانشآموزي و پس از آن، بعنوان يك مهره خودفروخته تمام همّ و غمّ خود را براي شناسايي مخالفين رژيم و شركت در سركوب و آزار و اذيت آنها، بكار برد.
پس از قيام قهرمانانه مردم قزوين در سال74، بسياري از تظاهركنندگان توسط مامورين اطلاعاتي و سپاه و بسيج دستگير شدند. يكي از دستگيرشدگان عيسي اكبرزاده، برادر همين مزدور بود. محمد اكبرزاده براي اثبات سرسپردگي خود، به شكنجه برادرش عيسي پرداخت و براي بالا بردن فشار بر او، پدر و مادرش را نيز دستگير كرده و مورد اذيت و آزار قرار داد.
عيسي اكبرزاده در اينرابطه ميگويد:
” مزدور محمد اكبرزاده عضو بسيج دانش آموزي تو قزوين بود، مدتي كه خودم اطلاع دارم از سن 14سالگي عضو بسيج شد كه بسيجش هم در خيابان خيام قزوين بود و اسمش هم پايگاه مهدي بود. كارش هم در بسيج اين بود، در اصل فعاليتش براي سركوب مردم قزوين بود، به ويژه كه خودم سال74 خودم تو زندان بودم به خاطر فعاليتم در قيام قزوين دستگير شده بودم، خودش در اصل مسئوليت شكنجه مرا داشت. در اصل در اونجا خودش مستقيم من رو شكنجه ميكرد بعدش در اين شكنجه ها كه خيلي چيزهاش برايم سنگينه و هنوز خاطراتش در من هست و تصوير منفي هم براي من گذاشته، شكنجه پدر و مادرم بود كه جلوي من كرد كه برام خيلي سخت بود، در آن لحظه برام خيلي تكان دهنده بود. چنين تصوري تو ذهنم نمي كردم كه يك روزي روبرو بشم كه مادرم جلو چشمم شكنجه بشه يا پدرم رو جلو چشمم شكنجه كنن. همين فرد مزدور نقطه اي رسيدش كه مادرم رو به صندلي بسته بود و آن لحظه برام خيلي سنگين بود خيلي سخت بود كه ببينم مثلا” مادرم به خاطر من چنين بلايي سرش بياد. يا پدرم را در اتاق ديگر گرفته بودند زير شلاق و تازيانه وقتي با صحنه خون آلودش برخورد كردم برام خيلي سنگين بود، نميتونستم طاقت بيارم آن صحنه را ببينم. خوب اين مزدور حالا ادعاي برادري مي كنه حالا آمده جلو درب اشرف براي من دلسوزي ميكنه! مثلا” توي دوره اي كه زندان بودم خيلي موقعها كه شكنجه مي شدم، طرف مقابل از جزئيات زندگيم مي گفت من خودم ميگفتم خداي من اين چيه از همه چيز من با اطلاع است. ميگفتم خدايا چيه خدايا كيه، تا يك روز فهيمدم خودشه. رودرو شد با من گفت يادت رفته شكنجه هات؟ تهديدم كرد.
تازه فهميدم آره خودشه… ”
فعاليتهاي مزدور اكبرزاده در سالهاي اخير عليه اشرف و اشرفيان
بدنبال تحويلگيري حفاظت اشرف توسط نيروهاي عراقي و بالا بردن فشار بر روي اشرف و مجاهدان اشرفي، وزارت اطلاعات و نيروي قدس اقدام به اعزام گلهوار مزدوران خود به اشرف نمودند تا اين بار با ريختن اشك تمساح و تحت عنوان خانواده به شكنجه رواني مجاهدين اقدام كنند
از 19بهمن88 عوامل رژيم با حمايت همه جانبه و امكانات لجستيكي كميته سركوب اشرف در نخست وزيري اين كشور، در مقابل اشرف جمع شده و با 330بلندگو به تهديد ساكنان اشرف به قتل و كشتار و آتش زدن و شكنجه رواني ساكنان اشرف مبادرت ورزيدند.
اين ماموران توسط ارگانهاي پوششي وزارت اطلاعات ايران از جمله ”انجمن نجات” به عراق اعزام شده و مستقيما تحت كنترل و رسيدگي هاي ويژه سفارت رژيم در بغداد قرار گرفتند.
محمد اكبرزاده يكي از اين آنها بود كه نقش هدايت و برنامهريزي براي سايرين را نيز برعهده داشت. وي كه در سال74 برادرش را به تخت شكنجه بسته و به مادر و پدر پير خود نيز رحم نكرده بود، اينبار آمده بود تا مهر و عطوفت و رافت جمهوري اسلامي!! را با عربدهكشي و فحاشي و يقهچاك دادن از بيمهري مجاهدين! به نمايش بگذارد.
نزديك به سه سال، مزدور اكبرزاده مستمرا در رفت و آمد بين ايران و عراق بوده و ماموريتهاي محوله از سوي وزارت اطلاعات در اين رابطه را پيگيري ميكرد. مزدور اكبرزاده كه در زمره اصليترين گردانندگان اين نمايش نفرتانگيز بود، با ساير عوامل رژيم از جمله حاج نويدي (در سفارت رژيم در بغداد) در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد. وي از جمله در درگيريهاي آبان و آذر89- 27آبان90 در ضلع شرق اشرف و … نيز حضور داشته است.
او همچنين در جلسات تشكيل شده سفارت رژيم در بغداد عليه اشرف شركت كرده و چندين مصاحبه با رسانههاي عراقي وابسته به رژيم (العالم و…) انجام داده است.
وي از جمله كساني است كه تحت عنوان خانواده اعضاي مجاهدين طومارهايي خطاب به ارگانهاي بينالمللي به خصوص صليب سرخ عليه اشرف امضا كرده است.
لازم به ذكر است كه دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران در تاريخ 26 فروردين 1391 (14 آوريل 2012) طرح رژيم براي استقرار مزدوران اطلاعات آخوندي در ليبرتي جهت شكنجه رواني ساكنان را افشا كرد كه براساس آن، مزدور محمد اكبرزاده و مزدور احمد هاجري (دو تن از گردانندگان كارزار شكنجه رواني كه در 26 ماه گذشته به طور عمده در اشرف حضور داشتهاند) در ارتباط با علي رشادتمند، مأمور شناخته شده اطلاعات آخوندي در سفارت، مسئول راهاندازي اين محل معرفي شدند.
برخي از فعاليتهاي محمد اكبرزاده مامور وزارت اطلاعات بر عليه اشرف در تصاوير زير بخوبي بازر است:
او از مسئولين تجمعات وزارت اطلاعات در سال83 در مقابل صليب سرخ و سفارت عراق و سفارت فرانسه در تهران بود. تصاوير زير او را در حال كنترل در مقابل سفارت فرانسه در تهران نشان مي دهد:
مزدوران و عوامل رژيم در سال1389 و در اعتراض به خارج شدن نام سازمان مجاهدين از ليست تروريستي انگلستان، تظاهراتي در مقابل سفارت انگليس در تهران بهراه انداختند. مزدور محمد اكبرزاده مسئول اين تظاهرات بود. عكس زير وي را در جلوي صف نشان ميدهد:
- از زمستان سال88 تاكنون، مزدور اكبرزاده علاوه بر فحاشيها و تهديدات ساكنين اشرف چندين مصاحبه با رسانههاي عربي وابسته به رژيم در تجمعات عليه اشرف داشته و در جلسات رژيم و سفارت در بغداد و …شركت داشت كه چند تصوير زير گويا است:
- وي طي دو سال اخير در سيرك مزدوران در پشت درب اشرف، به فعاليتهاي جاسوسي و همكاري با ارتش عراق عليه مجاهدين مشغول بوده است:
در عكس زير، مزدور اكبرزاده با خودروي پليس عراقي تردد ميكند:
عكس زير نيز مربوط به 14مرداد91 است كهاكبرزاده به همراه يك مزدور عراقي و دو پليس به ضلع غرب اشرف آمده و به فحاشي پرداخته است:
”ساعت 1 و 15 دقيقه بامداد امروز (يكشنبه 26شهريور) در جريان حركت هفتمين ستون مجاهدان اشرف به ليبرتي، دو افسر جنايتكار و شكنجه گر عراقي، سرگرد احمد خضير و سروان حيدر عذاب از عاملان قتل عامهاي مرداد88 و فروردين 90 در اشرف، همراه با مأموران نيروي تروريستي قدس و مزدوران اطلاعات آخوندي، از جمله محمد اكبرزاده و محمد كريم فنودي، به نفرات همراه در آخرين تريليهاي بار، حمله كردند. هدف آنها بيرون كشيدن مجاهدان از داخل تريلي و ربودن آنها بود. به همين خاطر جنايتكاران و مزدوران مزبور، با ضربات سنگ و چوب و ميله هاي آهني تلاش مي كردند اعضاي مجاهدين را از داخل تريلي بيرون كشيده و آنها را با خود ببرند.”
محمد اكبرزاده و محمدكريم فنودي از مزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات هستند كه پيش از اين از سوي مقاومت ايران افشا شدهاند. خلاصهاي از پرونده خيانت و مزدوري محمد اكبرزاده جهت اطلاع آن دسته از هموطناني كه به سوابق وي دسترسي نداشتهاند را در اينجا ملاحظه كنيد.
«محمد اكبرزاده»
از شكنجه زندانيان تا عربدهكشي در سيرك ولايت- پشت درب اشرف
پس از قيام قهرمانانه مردم قزوين در سال74، بسياري از تظاهركنندگان توسط مامورين اطلاعاتي و سپاه و بسيج دستگير شدند. يكي از دستگيرشدگان عيسي اكبرزاده، برادر همين مزدور بود. محمد اكبرزاده براي اثبات سرسپردگي خود، به شكنجه برادرش عيسي پرداخت و براي بالا بردن فشار بر او، پدر و مادرش را نيز دستگير كرده و مورد اذيت و آزار قرار داد.
عيسي اكبرزاده در اينرابطه ميگويد:
” مزدور محمد اكبرزاده عضو بسيج دانش آموزي تو قزوين بود، مدتي كه خودم اطلاع دارم از سن 14سالگي عضو بسيج شد كه بسيجش هم در خيابان خيام قزوين بود و اسمش هم پايگاه مهدي بود. كارش هم در بسيج اين بود، در اصل فعاليتش براي سركوب مردم قزوين بود، به ويژه كه خودم سال74 خودم تو زندان بودم به خاطر فعاليتم در قيام قزوين دستگير شده بودم، خودش در اصل مسئوليت شكنجه مرا داشت. در اصل در اونجا خودش مستقيم من رو شكنجه ميكرد بعدش در اين شكنجه ها كه خيلي چيزهاش برايم سنگينه و هنوز خاطراتش در من هست و تصوير منفي هم براي من گذاشته، شكنجه پدر و مادرم بود كه جلوي من كرد كه برام خيلي سخت بود، در آن لحظه برام خيلي تكان دهنده بود. چنين تصوري تو ذهنم نمي كردم كه يك روزي روبرو بشم كه مادرم جلو چشمم شكنجه بشه يا پدرم رو جلو چشمم شكنجه كنن. همين فرد مزدور نقطه اي رسيدش كه مادرم رو به صندلي بسته بود و آن لحظه برام خيلي سنگين بود خيلي سخت بود كه ببينم مثلا” مادرم به خاطر من چنين بلايي سرش بياد. يا پدرم را در اتاق ديگر گرفته بودند زير شلاق و تازيانه وقتي با صحنه خون آلودش برخورد كردم برام خيلي سنگين بود، نميتونستم طاقت بيارم آن صحنه را ببينم. خوب اين مزدور حالا ادعاي برادري مي كنه حالا آمده جلو درب اشرف براي من دلسوزي ميكنه! مثلا” توي دوره اي كه زندان بودم خيلي موقعها كه شكنجه مي شدم، طرف مقابل از جزئيات زندگيم مي گفت من خودم ميگفتم خداي من اين چيه از همه چيز من با اطلاع است. ميگفتم خدايا چيه خدايا كيه، تا يك روز فهيمدم خودشه. رودرو شد با من گفت يادت رفته شكنجه هات؟ تهديدم كرد.
تازه فهميدم آره خودشه… ”
فعاليتهاي مزدور اكبرزاده در سالهاي اخير عليه اشرف و اشرفيان
بدنبال تحويلگيري حفاظت اشرف توسط نيروهاي عراقي و بالا بردن فشار بر روي اشرف و مجاهدان اشرفي، وزارت اطلاعات و نيروي قدس اقدام به اعزام گلهوار مزدوران خود به اشرف نمودند تا اين بار با ريختن اشك تمساح و تحت عنوان خانواده به شكنجه رواني مجاهدين اقدام كنند
از 19بهمن88 عوامل رژيم با حمايت همه جانبه و امكانات لجستيكي كميته سركوب اشرف در نخست وزيري اين كشور، در مقابل اشرف جمع شده و با 330بلندگو به تهديد ساكنان اشرف به قتل و كشتار و آتش زدن و شكنجه رواني ساكنان اشرف مبادرت ورزيدند.
اين ماموران توسط ارگانهاي پوششي وزارت اطلاعات ايران از جمله ”انجمن نجات” به عراق اعزام شده و مستقيما تحت كنترل و رسيدگي هاي ويژه سفارت رژيم در بغداد قرار گرفتند.
محمد اكبرزاده يكي از اين آنها بود كه نقش هدايت و برنامهريزي براي سايرين را نيز برعهده داشت. وي كه در سال74 برادرش را به تخت شكنجه بسته و به مادر و پدر پير خود نيز رحم نكرده بود، اينبار آمده بود تا مهر و عطوفت و رافت جمهوري اسلامي!! را با عربدهكشي و فحاشي و يقهچاك دادن از بيمهري مجاهدين! به نمايش بگذارد.
نزديك به سه سال، مزدور اكبرزاده مستمرا در رفت و آمد بين ايران و عراق بوده و ماموريتهاي محوله از سوي وزارت اطلاعات در اين رابطه را پيگيري ميكرد. مزدور اكبرزاده كه در زمره اصليترين گردانندگان اين نمايش نفرتانگيز بود، با ساير عوامل رژيم از جمله حاج نويدي (در سفارت رژيم در بغداد) در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد. وي از جمله در درگيريهاي آبان و آذر89- 27آبان90 در ضلع شرق اشرف و … نيز حضور داشته است.
او همچنين در جلسات تشكيل شده سفارت رژيم در بغداد عليه اشرف شركت كرده و چندين مصاحبه با رسانههاي عراقي وابسته به رژيم (العالم و…) انجام داده است.
وي از جمله كساني است كه تحت عنوان خانواده اعضاي مجاهدين طومارهايي خطاب به ارگانهاي بينالمللي به خصوص صليب سرخ عليه اشرف امضا كرده است.
لازم به ذكر است كه دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران در تاريخ 26 فروردين 1391 (14 آوريل 2012) طرح رژيم براي استقرار مزدوران اطلاعات آخوندي در ليبرتي جهت شكنجه رواني ساكنان را افشا كرد كه براساس آن، مزدور محمد اكبرزاده و مزدور احمد هاجري (دو تن از گردانندگان كارزار شكنجه رواني كه در 26 ماه گذشته به طور عمده در اشرف حضور داشتهاند) در ارتباط با علي رشادتمند، مأمور شناخته شده اطلاعات آخوندي در سفارت، مسئول راهاندازي اين محل معرفي شدند.
برخي از فعاليتهاي محمد اكبرزاده مامور وزارت اطلاعات بر عليه اشرف در تصاوير زير بخوبي بازر است:
او از مسئولين تجمعات وزارت اطلاعات در سال83 در مقابل صليب سرخ و سفارت عراق و سفارت فرانسه در تهران بود. تصاوير زير او را در حال كنترل در مقابل سفارت فرانسه در تهران نشان مي دهد:
-شركت در جلسات انجمن نجات(وزارت اطلاعات) در هتل المپيك تهران طي سال 83: