ساختار و ارتباطات «انجمن نجات»
مسئول این ارگان سركوب حاج ابوذر اسلامی از مدیران اداره كل «التقاط» (ضد
مجاهدین) در وزارت اطلاعات است. وی ازكادرهای قدیمی سپاه و مدتی نیز رییس حراست كل
تهران بوده و از آن جا به وزارت اطلاعات منتقل شده است.
اداره كنندگان این انجمن از مأموران قدیمی و عناصر نفوذی وزارت اطلاعات
می باشند. وزارت اطلاعات، مأموران نفوذی به ارتش آزادیبخش را كه مأموریتشان لورفته
و مورد شناسایی قرار گرفته و پس از اعتراف به مأموریت خود، اخراج شدند، در ایران
تحت نام اعضای سابق مجاهدین! در این ارگان سركوب به خدمت گرفته است.
درحال حاضر این انجمن در شهرهای بزرگ مثل تهران و اصفهان دفتر دارد اما
آدرس آن مخفی است و ارتباطات آن اساساً به وسیله تلفن انجام می شود. در شهرهای
كوچكتر این انجمن دفتر یا محلی ندارد و ارتباط با آن از طریق اداره اطلاعات همان
شهر دنبال میشود. مثلاً در خرم آباد، درود، بابل و ساری، اداره اطلاعات به طور
مستقیم ارتباط با خانواده ها را دنبال می نماید.
وزارت اطلاعات همچنین به نام انجمن نجات در برخی شهرها ازجمله اصفهان به
صورت ماهانه اقدام به توزیع جزوه یی تحت عنوان خبرنامه درمیان خانواده های مجاهدین
میكند و جلسه های ماهانه و نوبه یی برای تبلیغ علیه مجاهدین برگزار می نماید.
وزارت اطلاعات تحت نام «انجمن نجات» مقاصد سیاسی خود علیه مجاهدین در
عراق را دنبال می نماید و در این زمینه وزارت خارجه و سفارت رژیم در بغداد و
همچنین نیروی قدس سپاه (ارگان تروریستی برون مرزی رژیم) همكاری كامل با این
وزارتخانه دارند.
برخی از عناصر و عوامل پوششی وزارت اطلاعات كه با عنوان اعضای «انجمن
نجات» در توطئه های رژیم علیه مجاهدین و برای فشار و ارعاب خانواده ها به صحنه
فرستاده میشوند، عبارتند از:
عامل وزارت اطلاعات در لرستان (خرم آباد): محمد خسروپور
عامل وزارت اطلاعات در آذربایجان غربی (ارومیه) و كرمانشاه: آرش رضایی
عامل وزارت اطلاعات در آذربایجان شرقی (تبریز): علی اصغری
زیرفشار قراردادن خانواده ها
به راستی رژیمی كه در كارنامه سراسر جنایت و خیانت آن، آمار سرسام آور
خانواده های متلاشی شده به خاطر فقر و اعتیاد و فساد حاكم برجامعه، بیداد میكند،
رژیمی كه باحاكمیت خود، پدیده هایی مثل كودكان خیابانی ودختران فراری را درابعاد
میلیونی به جامعه تحمیل كرده است؛ درحالیكه تنها در یك شب زمستانی در سال ۸۲، 40 كارتن خواب از سرما جان می دهند،
رژیمی كه بارها و بارها، اعضای خانواده های مجاهدین را فقط به خاطر یك ارتباط
تلفنی یا یك نامه خانوادگی با فرزندانشان به زندان و شكنجه برده است و رژیمی كه
تنها در یكشب ۷۷ موشك اسكاد را با
هدف نابودی همه مجاهدین، به سمت قرارگاه های ارتش آزادیبخش، روانه می كند، چه می
شود كه به یكباره در سال ۸۱ به فكر
مشكلات خانوادگی و عواطف خانواده های مجاهدین و سرنوشت فرزندان مجاهد آنها كه به
خاطر فقدان محبت خانوادگی دچار بیماری روانی!! شده اند، افتاده و پز یك دایه
مهربان تر از مادر به خود می گیرد؟
روشن است كه این بازی نفرت انگیز تنها ناشی از بطلان محاسبه های آخوندهای
علیل مغزی است كه می خواستند فاتحه مجاهدین را در جنگ آمریكا در عراق، بخوانند.
اما وقتی بمباران و توطئه های كثیف به نتیجه یی نرسید، وقتی مجاهدین با یك ظرفیت
عظیم انقلابی از پس آزمایش بود و نبود، بار دیگر سرفراز بیرون آمدند و رژیم
نتوانست ضربه مؤثر نظامی بر پیكره مجاهدین وارد كند، این بار یك جنگ سیاسی و روانی
گسترده را، برای به كار گیری برگ خانواده ها علیه مجاهدین و تشكیلاتشان آغار نمود.
هدفهای مشخص وزارت اطلاعات از اقدام رذیلانه تحت فشار قراردادن خانواده
ها عبارتند از:
الف. متلاشی نمودن تشكیلات مجاهدین با سوءاستفاده از عواطف خانواده ها و
شرایط جدید عراق.
ب. به همكاری كشاندن خانواده ها جهت فشار بر اعضای مجاهدین برای به تسلیم
كشاندن آنان و بازگشت به نزد رژیم، تحت فشار قرار دادن خانواده ها برای شركت در
تظاهرات و تجمع ها به منظور محكوم كردن مجاهدین از جمله برگزاری جلسات یا تظاهرات
در مقابل سفارتخانه كشورهای مختلف، نامه نگاری به سازمان صلیب سرخ، مجامع حقوق
بشری و… دیگر ارگانهای بین المللی.
ج. برگزاری نمایشهای مشمئزكننده مجیزگوئی رژیم توسط بریده مزدوران، برای
تضعیف روحیه خانواده ها و هواداران و مقابله با حمایت روزافزون جوانان ومردم
میهنمان ازمجاهدین.
با این اهداف ضدانسانی بود كه خانواده مجاهدین كه تا پیش از این تحت
عنوان «منافق» از شغل در اداره های دولتی منع شده و بسیاری از محدودیتها بر آنها
اعمال می شد، به یكباره مورد توجه قرار گرفتند تا در جهت نجات رژیم غرق در بحران
مورد بهره برداری و سوءاستفاده قرار گیرند.
از این رو وزارت اطلاعات رژیم همه مزدوران «انجمن نجات» دست ساز خودش را
بسیج كرد و با عنوان اعضای سابق مجاهدین به سراغ خانواده ها فرستاد و آنها را با
دروغپردازی، تهدید و ارعاب دعوت به همكاری نمود. البته این مزدوران خیانت پیشه نه
تنها ذره یی از هدفهای كثیف خود را برای خانواده ها برملا نمی كنند بلكه خود را
دلسوز فرزندان مجاهد آنها كه جانشان در خطر است، معرفی می نمایند. برخی خانواده ها
كه اغوا شده و به بخشی از حرفهای مزدوران رنگ شده رژیم، باور كردند، به سرعت در یك
بازی كثیف مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. آنها اولین سری خانواده هایی بودند كه
توسط انجمن نجات وزارت اطلاعات به عراق و شهر اشرف گسیل شدند.
این اقدامهای رذیلانه همچنان ادامه دارد، وزارت اطلاعات به انواع تشبثات
دست می زند تا همچنان خط ضربه به تشكیلات مجاهدین را با سوءاستفاده از خانواده ها،
پیش ببرد. در این مسیر مشتی بریده خائن نیز سربازان این جنگ ضدانسانی هستند و در
خدمت این خط، مورد بیشترین استفاده قرار می گیرند.
در همین حال كه وزارت اطلاعات و مشتی مزدور، سنگ خانواده مجاهدین را به
سینه می زنند، خانواده هایی كه همكاری با آنها را نمی پذیرند، به صورت هفتگی یا ماهانه
به اداره اطلاعات فراخوانده شده و توسط عوامل اطلاعات و خائنانی كه تن به همكاری
با این جانیان داده اند، مورد تهاجم دروغهای باز هم بیشتر قرار می گیرند. در موارد
بسیار زیادی، اعضای خانواده مجاهدینی كه حاضر به همكاری نمی شوند، مورد تهدید
مستقیم قرار گرفته و به آنها گفته میشود كه عدم همكاری با وزارت اطلاعات عواقب
سنگینی برای آنها دربرخواهد داشت و اگر فرزندانشان را به ایران باز نگردانند،
مؤاخذه و مجازات خواهند شد. در بسیاری موارد وزارت اطلاعات خانواده هایی را كه جهت
ملاقات با فرزندان مجاهدشان در شهر اشرف اقدام كرده اند بازداشت و تحت فشار قرار
داده كه چرا برای ملاقات با فرزندانشان با وزارت اطلاعات هماهنگی لازم را نكرده
اند!
همچنين خانواده هايي كه جهت ملاقات با فرزندان مجاهدشان در شهر اشرف
اقدام كرده اند.مثل قهرمانان خلق مجاهدان علي
صارمي وجعفر كاظمي و محمد علي حاج آّقايي اعدام شدند