۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

رونمايي و «بازيافت» يك مزدور مستعمل، وجه ديگري از درماندگي گشتاپوي آخوندي علي بخش آفريدنده(رضا گوران) انجمن نجات ايران

رونمايي و «بازيافت»يك مزدور مستعمل، وجه ديگري از درماندگي گشتاپوي آخوندي
علي بخش آفريدنده(رضا گوران)مزدور وزارت اطلاعات انجمن نجات 
علي بخش آفريدنده(رضا گوران)، كه اين روزها مجددا به صحنه كارزار لجن پراكني گشتاپوي آخوندي عليه مقاومت فراخوانده شده تا با اشتراك و همكاري تواب تشنه به خون (مصداقي) اراجيفي تكراري به نام وي قلمي و منتشر گردد و به وسيله برخي ديگر از پادوها و سايتهاي زنجيره يي بازتكثير شود، مزدور «بازيافت» شده يي است كه يك بار در سال1385 بطور گسترده توسط وزارت اطلاعات و سايتها و رسانه هاي وابسته به رژيم از قبيل ايران ديدبان، اينترلينك، آوا، «پنجره اي رو به خانه پدريِ» مزدور اجاره يي(عليرضا نوريزاده)، و … براي نشخوار ياوه هاي گشتاپوي آخوندي عليه مجاهدين و مقاومت ايران مصرف شده بود. اما درپي افشاي مزدوري او و دروغپردازيهايش، بنا به صلاحديد، يا نياز اربابانش به پيگيري مأموريتهاي ديگر توسط وي، به مدت 8 سال از دور مأموريتهاي علني و مشخصا ادامه پادويي در كارزار شيطان سازي وزارت عليه مجاهدين بركنار ماند.
و حالا پس از درهم شكسته شدن سلسله توطئه ها و تشبثات رژيم آخوندي در سال92 و اوجگيري بحرانها و تشديد استيصال و درماندگي‌اش در برابر مقاومت، وزارت بدنام به چنان حال و روزي افتاده كه به رغم بسيج همه جانبه و به كارگيري همه امكانات و عوامل و مزدوراني از قبيل تواب خائن (مصداقي) كه يكي از اولويتهاي مأموريتشان شكار و به كارگيري مزدور جديد عليه مقاومت است، حاصلي جز استخدام چند پادوي اجاره يي انگشت شمار، نداشته كه مأموريت آنها هم چيزي جز تكرار همان اراجيف هزار بار تكرار شده در سايتهاي گشتاپوي آخوندي(پژواك مصداقي و اينترلينك و ايران ديدبان و…) نيست.
كسادي بازار شكار اين قبيل مزدوران، و ناكامي عوامل شكارچي، اطلاعات آخوندي را به چنان حال و روزي انداخته كه از شدت پيسي و استيصال به گوركني و نبش قبر مرده 20 سال قبل يا علم كردن مزدور مستعملِ سالها از رده خارج شده، به عنوان شكارِ تازه صيد شده، روي آورده است.
مزدور علي بخش آفريدنده(رضا گوران) كه پس از افشا و از دور خارج شدن 8 ساله، به عنوان يك پادوي جديدالاستخدام  به صحنه سايتهاي زنجيره يي آورده شده مصداقِ مزدورِ صيد شده اخير است.
وي به گواهي اسناد و مدارك و اعترافات خودش، سوژه استخدام وزارت اطلاعات براي نفوذ به درون ارتش آزاديبخش ملي ايران با وعده زمين و ماشين و زندگي بوده است.
نامبرده كه اين بار مأموريت جديدش را در ارتباط با بنگاه مزدور يابيِ مصداقي و شركاء
مزدور خود فروخته خائن ايرج مصداقي 
بايد پيش ببرد، در اولين لجن پراكني منتشر شده به نام وي، رسواترين اتهامات و ياوه هاي رژيم و وزارت جعل و جنايت آخوندي، سرجمع شده است.
از جمله اين اتهام رسوا كه«مجاهدين خودشان خودشان را شكنجه  ميكنند و مي كشند و به كشتن مي دهند» يا اينكه  مسئول همه محدوديتها، همه محروميتهاي پزشكي، همه فشارهاي ضد انساني، ممانعت از ورود آزاد و ديدار خانواده هاي واقعي مجاهدين و … خود مجاهدين هستند و….
تأكيد و تكرار اين اتهامات آخوندساخته هدفي جز زمينه سازي و توجيه كشتار و سركوب و اعمال فشار بيشتر توسط دولت مالكي و رژيم آخوندي بر مجاهدان مستقر در زندان ليبرتي ندارد:
«آن بخت برگشتگان [مجاهدان اشرف و ليبرتي]، با کمترین امکانات پزشکی و رفاهی، بدون هیچ گونه رابطه يي با جامعه و اجتماع،  سالهاست با خانواده و سایر بستگانشان تماسی ندارند، حتی از داشتن رادیو و تلویزیون و تلفن و نامه و … محروم هستند از اینترنت نیز می خواهم  هر چه بیشتر آنها را افشاء کنم تا نتوانند این جنایت و خیانت  را هم سان گذشته و دنیای ارتباطات که دیگر مگو. آنها بیش از بیست سال است که از دنیا بریده اند و به سان زنده به گوران می مانند… که بیش از 100 نفر را به کشتن  و صدها نفر را مجروح و مصدوم و قطع عضو و از ریل خارج کردند ادامه دهند». (مزدور آفريدنده در پژواك مصداقي، 21ارديبهشت93)
پادوي زبون وزارت، در ادامه مطلب فوق، روياي آخوندها مبني بر ازهم پاشاندن مجاهدين را تكرار كرده و مي نويسد:
«اميدوارم زندانيان ليبرتي هر چه زودتر آزاد شوند … تا مردم ما از شر اين خميني و خميني صفتان آسوده شوند».
وي در انتهاي اراجيفش، يأس و نااميدي آخوندها به خاطر تسليم ناپذيري مجاهدين را، همانند امام دجالش خميني، كه گفته بود:
« من اگر يك درهزار، احتمال مي دادم كه شما دست برداريد از آن كارهايي كه مي خواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم، لازم هم نبود شما پيش من بياييد…»
را تكرار كرده و مي گويد:
«امكان ندارد يك ذره رفرم و اصلاح طلبي در وجود اين شخص[رهبر مقاومت] بوجود بيايد».
علي بخش آفريدنده(رضا گوران) قبل از اعزامش به عراق براي نفوذ در ارتش آزاديبخش، عنصر مناسب و مطلوبي براي اين هدف وزارت اطلاعات تشخيص داده شده بود. ويكه به سابقه پاسداري و بسيجي خودش اعتراف نموده، بارها مطرح كرده بود كه چگونه توسط وزارت بدنام اطلاعات براي نفوذ در مجاهدين باوعده زمين و ماشين و زندگيمورد تطميع و … قرار گرفته بود.
وي در بخشي از گزارشش در تاريخ تير76 نوشته است:
و در فكر اين بودم كه به ارتش آزاديبخش بپيوندم اينها در خرداد ما اطلاعات كمال را آزاد كرده بودند اطلاعات كرمانشاه به طور غير رسمي شخصي به اسم حسن و سعيد كه خود را دوست حساب مي كردند از طرف رفاقت خانوادگي(داماد و دائيم) مرا در خانه دامادم خواست و در يك فضاي دوستانه مي خواست مرا بخرد حتي گفت هر چه مي خواهيد يعني(300متر زمين با يك ميني بوس صفر كيلومتري و غيره به تو مي دهيم ولي تو با ما كار كن توي مجاهدين برو و  اطلاعات بياور.
گزارش زير درتاريخ 6 تير13766 از اظهارات علي بخش آفريدنده تهيه شده كه وي مراجعه اطلاعات و امنيت و تقاضاي همكاري از خودش را توضيح داده است:
حدود 10-12 خرداد76، 2 نفر از افراد اطلاعات و امنيت سپاه كرمانشاه كه مقر آنها در ميدان نفت كرمانشاه است از طريق دائي حميد و دامادم ايرج مرا خواستند كه در خانه دامادم بنام ايرج رستمي با آنها ديدار داشته باشيم و به داماد و دائي ام گفته بودند اين درخواست نظامي و زور نيست و فقط دوستانه است و منهم رفتم. اسم مستعار دو نفر اطلاعاتي يكي حسن (مستعار) و يكي سيد (مستعار) مي باشد و حدوداً درجة حسن سرهنگ سپاه مي باشد.
برخوردشان خيلي صميمانه و دوستانه بود و سعي مي كرد جذب كند. گفت عراق تا به حال رفتي. گفتم رفاقتي اگر بگم بله رفتم / گفت مي دانم تو قاچاق ترياك [و] سلاح مي كني ولي بگو تا كجا رفتي/ گفتم حقيقتاً تا كلار رفتم بعد رفتم بابانور و دربندي خان و سليمانيه و مسير را ريزتر برايش گفتم و مثلاً گفتم جاده اي است كه مي رود بطرف پادگان كومله اما او اعتنائي نكرد و دنبال چيز ديگري بود.
گفت كلار سمت چپ كجاها رفتي. گفتم رفتم تا كفري/ پرسيد از كفري كجا رفتي/ گفتم از آنجا به بعد عربها هست و مي گيرند/ گفت از نفت شهر و ... نمي روي و ادامه داد كه مي دانم ترا هم مي شناسم شجاع هستي و مي تواني بروي توي عربها؟ (منظورش نفوذ در مجاهدين بود و بنوعي گفت نمي تواني چند كيلومتر بيشتر بروي)/ گفتم من مخلص پول هستم ولي اگر مرا كشتند چي. خواهر و مادرم چي مي شود. گفت چرا اينهمه زحمت و تلاش مي كني و خلاف مي كني و كارهاي خطرناك. بدون اينها من به تو پول مي دهم بدون زحمت. گفت بين من و تو اين قرآن(يك قرآن كوچك در آورد) به كسي نگو من 300 متر زمين، يك ماشين ميني بوس صفر كيلومتر به تو مي دهم براي ما كار كن.
علي بخش آفريدنده با مقاومت و جنگ عليه رژيم آخوندي هيچ گونه سنخيتي نداشت و خود اين را به صور مختلف بارها بيان كرده بود. امري كه بعدها كه به تيف(خروجي تحت كنترل آمريكايي ها) رفت و به خدمت وزارت اطلاعات در آمد، بر اين حقيقت مْهر تأييد زد.
بعد از اينكه نخ وصلهايم را قطع كردم و خودم را آن طرف مرز گذاشتم يك مرد عادي را يافتم كه دنبال زن و زندگي است و اگر دست رژيم بيفتم در خدمت اطلاعات آخوندي در آمده و دست به جنايت عليه مجاهدين مي زدم.(7مهر1380)
از سوي ديگر و بعد از اعترافات آفريدنده و برملا شدن ارتباطات وي با مأمورين وزارت اطلاعات جهت نفوذ در ارتش آزاديبخش، مجاهدين بارها از او خواستند كه با تقبل كليه مخارج تردد و … توسط مجاهدين، براي ادامه زندگي عادي خود، پي كارش برود، ولي او با  اصرار و التماس متقاضي ماندن در«صفوف پاك ارتش آزاديبخش» مي شد.
از: علي بخش
به: مسئولين
مسئولين محترم، اينجانب با آگاهي كامل تقاضامندم براي مبارزه با رژيم ضدبشري من را در صفوف ارتش آزاديبخش قرار دهيد. مي دانم خيلي اشتباهات داشته ام ولي قول شرف و ناموس مي دهم و قسم مي خورم با قدرت تمام خودم را متعهد به مراعات تمام ضوابط ارتش را بكنم و تا آخرين قطره خون با رژيم بجنگم و اشتباه كرده ام و خيلي هم پشيمان هستم و متوجه نشدم كه چه نوشته ام مرا ببخشيد.
علي بخش آفريدنده
78/1/15
در تاريخ 29/12/78 در نشستي با حضور تعدادي از مسئولين سازمان مجاهدين خلق ايران به اينجانب علي بخش آفريدنده فرزند علي پيشنهاد شد كه با حل و فصل مسئله تردد و كمك مالي سازمان به داخل كشور بروم و به زندگي عادي خود ادامه بدهم ولي من اين پيشنهاد را نپذيرفتم و درخواست كردم كه به عنوان يك رزمنده در صفوف پاك ارتش آزاديبخش پذيرفته شوم و با رژيم ضدبشري به مبارزه و جنگ ادامه بدهم.
علي بخش آفريدنده
78/12/29
در باره مراحل استخدام نيروهاي نفوذي، كه آفريدنده سوژه آن بود، وزارت اطلاعات ريل كاري دارد كه قبلا” توسط مديريت ضد اطلاعات ارتش آزاديبخش در چند كتاب افشا گرديده است.

مزدور علي بخش آفريدنده(رضا گوران) در تيف(چراگاه وزارت اطلاعات)
مزدور علي بخشهمچنين در تيف به شبكه خارج كشوري وزارت و سايتهاي پوششي آن از جمله اينترلينك، آوا، روشنا، …  و با مأموران بدنامي هم چون بهزاد عليشاهي و … در ارتباط قرار گرفت.
دروغپردازيهاي او، در سال1385 تا مدتي خوراك تبليغاتي براي هرزه دراييهاي فرمايشي و متناوب مزدور اجاره يي شاه و شيخ، عليرضا نوري زاده، عليه مجاهدين شد تا طبق معمول در ازاي آن، از «پولهاي طيب طاهر»! وزارت بدنام، اجاره بهاي خود و دستمزد خدماتش را وصول كند.
در همان مقطع يعني حدود 8 سال قبل برخي از توطئه هاي رژيم و شمهيي از مأموريتهاي مزدوران اطلاعات آخوندي ازجمله آفريدنده، توسط مقاومت ايران افشا گرديد.
(لينك به مطلب سايت ايران افشاگر23آبان85)در رابطه با تيف(خروجي تحت كنترل نيروهاي آمريكايي) توضيحات روشنگري نيز توسط مجاهد شهيد حسين مدني در ارتباط مستقيم 11بهمن83 پخش گرديد. اين افشاگري در نشريه مجاهد شماره724 نيز منعكس شد.
لازم به ذكر است كه مجاهد قهرمان شهيد حسين مدني از مسئولان سياسي سازمان مجاهدين خلق ايران بود كه در حماسه 10شهريور1392 توسط مزدوران مالكي در اشرف به شهادت رسيد.
حسين مدني در بخشي از اين افشاگري گفت:
«در يك كلام: رژيم كه مي‌خواست صورت مسألة سرنگوني خودش را پاك كند، يعني از صحنه محو كند، حالا مي‌بيند نه فقط از آن كودتاي 17‌ژوئن چيزي به‌دست نياورده و حتي نتيجة معكوس داده، بلكه از بمبارانهاي مهيب و استمداد از 9‌ دولت هم راه به‌جايي نبرده و فقط تعدادي عناصر خودفروخته به‌دست آورده كه حالا بايد آنها را با پيكان مجاني و خرج ازدواج و پنج ‌ميليون هدية ولايت‌فقيه، حفظ و نگهداري كند!

بنابراين در‌مورد اين بريدگاني كه خودشان را به اطلاعات بدنام آخوندي فروخته‌اند، هر كه مي‌خواهند باشند و هر‌كه هم بوده اند، و هر كه هم حتي در آينده باشند، بگذاريد حرف دل و ارزيابي اهل اشرف و رزمندگان آزادي را منتقل كنم: اينها چيزي جز رسوبات يك پايداري پرشكوه تاريخي بين مجاهدين و مقاومت و مردم ايران از يك طرف و ارتجاع آخوندي و پشتيبانانش از طرف ديگر، نيست. آن‌هم در يكي از خطيرترين مقاطع تاريخ ايران.…»

==================
ياوه سراييهاي مزدور آفريدنده در سايتهاي وزارت اطلاعات- و برخي رسانه ها

نوري زاده- برنامه «در يچه اي رو به خانه پدري»- تاريخ 20شهريور85

نامه علي بخش آفريدنده - تاريخ 2  سپتامبر (11شهريور85):
«… از اينكه در برنامه تون از ما ياد كرديد متشكرم  به قول شاعر هيج مانعي نمي تواند قلبها را باز بدارد و هرازگاهي هم شما ميفرماييد روزگار غريبي است نازنين. باري اين نامه را از بيابانهاي خشك كمپ اشرف براي شما مي نويسم درد ما درد ايران بود كه ما را به بيابانهاي عراق كشاند اما امان از درد وطن فروشان كه دردي جز درد قدرت طلبي ندارند. از ولي فقيه گرفته تا رجوي كه سالهاست هزاران زن و مرد را به گروگان گرفته است تا بتواند مهر تابانش را به تهران ببرد. خميني وار زندان انفرادي و شكنجه روحي و رواني با و سركوب و ارعاب راه انداخته.  بنده علي بخش آفريدنده سه سال تمام در زندان انفرادي بودم ( نامه امروز دستم رسيده بنابراين من اصلا آنرا نخوانده بودم) و چه شكنجه ها كه نشدم و چه فحشها و توسريها كه نخوردم فقط به دليل اينكه گفتم رهبر عقيدتي  با ولايت فقيه يكي است.

«زنداني خميني صدام حسين و رجوي  و بوش علي آفريدنده»
نوري زاده:« خوب اين نامه متاثر كننده بود براي شما گفتم عده يي از اينها كه در كمپ اشر ف بودند فرار كردند و عده يي به نزد كردهاي شمال عراق رفتند و كردها نهايت همدلي و لطف را به اينها كردند و اينها را كمك كردند با وجود اينكه خاطره خونين از صدام حسين و عمليات انفال داشتند. الان بهرحال بعد از اتفاقي كه در عراق افتاد كمپ اشرف در محاصره سربازهاي بلغاري است، عده يي فرار كردند رفتند نزد كردهاي عراق، عده يي رفتند بيرون، عده يي رفتند ايران ،اما 200 نفر از اينها در كمپي كه آمريكاييها درست كرده اند هستند ... اينهايي كه ميگم الان فكر نكنيد اونهايي كه در اشرف هستند در نهايت خوشبختي هستند نه . اين شعبده بازي رجوي كم از شعبده بازي سيد روح الله.. ندارد، بچه هايي كه بيست سه و چهار سال داشتند الان چهل ساله شده اند و كساني كه سي ساله بودند الان پنجاه و چند ساله اند اينها نه جواني فهميدند نه زندگي زناشويي فهميدند نه پدر بودند نه مادر بودند.

چه تفاوتي هست بين رژيم و باند رجوي؟ اينها را براي اين ميگويم اين جواناني كه الان فريب مي خورند، اين سازمان در همان شرايطي است كه رژيم جمهوري اسلامي است. اين جمهوري اسلامي حكومت تروريست است و اين باند رجوي هم يك باند تروريست است. اما الان، اعضاي سازمان نبايد چوب اينها را بخورد اينها كه در اشرف هستند داغون هستند يك محيط ارعاب درست كرده اند» .
راديو فردا 17 آبان1385:
بيش از سه سال است كه اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق كه در اردوگاه اشرف در عراق پس از جنگ زندگي مي كنند تحت كنترل نيروهاي امريكايي قرار دارند .
برخي از اين افراد بدليل نارضايتي از وضعيت زندگي خود و يا به دلايل شخصي تصميم مي گيرند تا سازمان مجاهدين را ترك كنند… پريوش آفريدنده يكي از اعضاي پيشين سازمان مجاهدين خلق در اردوگاه تيف در عراق كه بهمراه دهها فرد ديگر كه در اعتراض به وضعيت نامساعد زندگي در چادرهاي موقتي و نيز بلاتكليفي چند ساله در اعتصاب غذا به سر مي برد در گفتگو تلفني با راديو فردا در مورد وضعيت زندگي خود و صدها ايراني ديگر چنين مي گويد:” ما آلان 75 روز هست كه در تحصن بسر مي بريم و روز گذشته 40 نفر از افراد تيف اعتصاب غذا را شروع كردند…
س: چرا تصميم گرفتين از سازمان مجاهدين جدا بشين بياين كمپ تيف؟
ج: والله بخاطر اختناقي كه در آنجا بود سركوبهايي كه در اونجا بود، من نمي خواستم بيشتر از اين ديگر اينجا باشم چونكه نه تنها من اين دوستان هم كه جدا شدند بزور نگه داشته شده اند و تا حالا گروگان بوديم توي دست اينها.…».
پارس ايران و ايران ديدبان 18آبان85- وضعيت نامساعد اعضاي پيشين سازمان مجاهدين خلق در اردوگاه سربازان آمريکايي در عراق: مصاحبه با يک پناهنده- راديو فردا
 
آوا  و اينترلينك 2آذر85- راديو فردا در ماه گذشته با "پريوش آفريدنده [منظور همين مزدور يعني علي بخش آفريدنده است] از اعضاي سابق سازمان مجاهدين" که هم اکنون در کمپ تيف آمريکاييان اسير است مصاحبه يي را ترتيب داده بود که …
 
سايت مركز  اسناد انقلاب اسلامي و هابيليان به نقل از خبرگزاري فارس 3 بهمن 1386
منابع عراقي از اوضاع فلاكت‌بار تعدادي منافقين فراري از اردوگاه اشرف و كمپ "تيپف" آمريكايي‌ها در اين كشور خبر مي‌دهند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس در عراق، بيش از 120 تن از افراد تواب سازمان منافقين كه توسط نيروهاي لشكر 101 هوابرد ارتش آمريكا در منطقه اشرف نگهداري مي‌شدند، با فشارهاي داخلي در صحنه عراق از زندان اردوگاهي آزاد و در وضع بسيار اسف‌باري در مناطق مركزي و شمالي عراق آواره شده‌اند. اين افراد كه 10 تن از اعضاي سابق شوراي مركزي منافقين نيز در آنها ديده مي‌شوند در هواي بسيار سرد و بدون هيچ پول و غذايي در مناطق كردستان عراق و برخي مناطق مركزي آواره و سرگردانند. گزارش‌هاي تاييد شده از حضور برخي از اين افراد در مناطق جنوبي عراق حكايت مي‌كند. يك مقام ارشد عراقي در اين زمينه گفت:"هادي افشار" با نام مستعار سعيد جمالي زنداني سياسي قبل از سال 1357، …
… اين گزارش مي‌افزايد: آزادي اين افراد به دنبال تصفيه‌هاي خونين و سركوب توابين منافق به دستور مستقيم مسعود رجوي كه طي ماه‌هاي اخير در اردوگاه‌هاي منافقين روي داده است، صورت گرفت.…
اسامی بخشی از افراد جدا شده از سازمان مجاهدین که هم اکنون در شهرهای مختلف عراق سرگردان و آواره هستند به شرح ذیل می‌باشد؛
هادي افشار، …مجيد روحي، جمشید چارلنگ، رضا گوران(اسم، مستعار است)، مازيار شيرواني، مهرداد فتحي، ميرباقر صداقي، حميد صراف پور، نادر نادري،  …

اميد پارس ــ کانون آوا 22.09.2008قسمت يازدهم
3 May
امروز صبح رضا گوران دعوايش شد و کار تعطيل شد. يکسري از نفرات هم براي گرفتن پول بيشتر سعي دارند زير آب بلوک ليدر را بزنند و خودشان بلوک ليدر بشوند، بلوک ليدر 120 دلار بخاطر کارشان مي گيرند که کارشان توزيع غذا، آب و جمع آوري نفرات براي آمار است. اگر هم پوشاک يا مواد بهداشتي بدهند آنها را توزيع مي کنند.
4 May
امروز گاردها حمله کردند به بلوک 3. علت دعواي رضا گوران با موسي بود. در مجموع خيلي شيرتوشير شده بود، علت هم اعتراض موسي و محمود در قبال پول بلوک ليدري رضا گوران بود.

==================
مزدور علي بخش آفريدنده(رضا گوران) كه اخيراً وزارت اطلاعات او را از طريق سايت تواب خود فروخته(مصداقي) و برخي ديگر از سايتهاي زنجيره يي به عنوان يك تحفه نوظهور و يك«صيد تازه» براي كارزار شيطان سازي عليه مقاومت، حلوا حلوا ميكند، چيزي نيست جز يك تفاله افشا شده و 8 سال مصرف گرديده، كه حالا به علت شدت استيصال در برابر مجاهدين،  ناگزير از«بازيافت» او  شده است.
اما رژيم، با رونمايي مجدد اين مزدور بيش از پيش، در گل ماندگي و فلاكت خود و رسوايي پادوهايش در شبكه برون مرزي «مخالفين رژيم و منتقدين مجاهدين» تحت امر «معاونت نقاق» در وزارت را به نمايش ميگذارد.