۱۳۹۳ اسفند ۲۶, سه‌شنبه

هم اکنون در سوريه هشت جنگ جريان دارد انجمن نجات ايران

لوموند 15 مارس 2015

 ... شدت و خشونت وحشيانه سرکوب رژيم، سازمان نيافتگي و تفرقه در اپوزيسيون و اعمال نفوذ بازيگران خارجي باعث ايجاد جبهه هاي متعدد در اين جنگ و تکه تکه شدن کشور شده است.

اينجا ديگر نه با يک جنگ داخلي، بلکه با دست کم هشت جنگ داخلي سر و کار داريم. بر جبهه اول و اصلي بين نيروهاي رژيم و شورشيان، ابتدا جنگي درون جنگ عليه داعش و پس از آن مجموعه اي از جبهه هاي فرعي افزوده شده که در درون آن، متحد ديروز مي تواند به خصم امروز و يا بر عکس مبدل شود. مثلا

1)    شورشيان «مدره» ارتش آزاد سوريه که شرکاي عملي جبهه النصره در جنوب کشور در حوالي درعا هستند، در شمال مقهور جنگجويان همين جبهه در حوالي ادلب شده اند.

2)    النصره به عنوان شاخه سوري القاعده، و داعش گرچه در دره  فرات به جان يکديگر افتادند، اما در منطقه قلمون در غرب در برابر دشمن مشترک، يعني حزب الله، نوعي همکاري اعلام نشده دارند.

3)    از سوي ديگر، برخي تيپ هاي ارتش آزاد پس از يک رشته درگيري با کردها که از نظر آنان به رژيم اسد گرايش بيشتري دارند، اکنون به حمايت از کردها عليه جهاديستهاي داعش پرداخته اند.

هم اکنون خاک سوريه صحنه يک رشته جنگ در جبهه هاي متعدد است که حسب ورود سلاح و مهمات جديد، رهنمود هاي قدرتهاي منطقه اي و شرايط محلي، آتش آن روشن مي شود. خطوط جبهه مزبور ضمنا مرزهاي شماري «خرده دولت» را تشکيل مي دهد که در کنترل عده اي جنگ سالار با انگيزه هاي مختلف اقتصادي و ايدئولوژيک قرار دارند. تقريبا تمام اين جنگ سالاران براي تأمين مايحتاج و نيز فروش غنائم خود، تکه اي از مرز را در اختيار گرفته اند...

اين انحراف ملوک الطوايفي و «خرده محلي» تنها صفوف مخالفان رژيم را در بر نمي گيرد. کمپ هوادار رژيم نيز، البته تا حدي کمتر، دچار تفرقه و ناکارآمدي است. في المثل، نفرات حزب الله، ديگر احساس تحقير خود در قبال نيروهاي منظم رژيم را پنهان نمي کنند و اين را اخيرا در منطقه درعا شاهد بوديم که حدود ده سرباز سوري در ماه فوريه، ظاهرا به اتهام همکاري با دشمن، اعدام شدند. رژيم براي استخدام نفرات تازه و بسيج نيروهاي ذخيره خود با دشواري مواجه است و به همين دليل کنترل مناطق «آرام شده» را بعضا به شبه نظاميان محلي واگذار مي کند، که آنها خود بعضا با يکديگر درگير مي شوند.

چنين است که همان طور که شورشيان جبهه جنوب که مدت هاي طولاني به عنوان اميد قيام معرفي مي شدند، نمي توانند با همرزمان خود در حومه دمشق ارتباط بر قرار کنند، نيروهاي هوادار اسد در شمال نيز در دروازه هاي شرقي حلب که سقوط آن کرارا از تابستان 2014! قريب الوقوع اعلام شده، در جا مي زنند...

برخورد ديپلماتيک با منازعه نيز بازتابي است از اين پروسه هرج و مرج، تجزيه و تلاشي و از دست رفتن هر گونه منطق جنگي. در حالي که طرح ارائه شده در ژنو در سال 2012، جنبه سياسي و نظامي را در چشم انداز برون رفت از بحران در سطح ملي در هم مي آميخت، اکنون طرح محوري فرستاده ويژه ايتاليايي-سوئدي سازمان ملل، استفان دو ميستورا، به تلاش براي توقف ساده مخاصمات در منطقه شهر حلب محدود است. رد اين طرح از سوي گروه هاي مسلح بويژه با حمايت تشکل اصلي  اپوزيسيون، ائتلاف ملي سوريه (CNS)، باز هم حاشيه مانوور آقاي دو ميستورا که سومين ميانجي بين المللي طي چهار سال پس از کوفي عنان و اخضر ابراهيمي است، را محدودتر مي سازد.  جنگ داخلي سوريه با توليد سرطان گونه تعدادي منازعات کوچکتر، ماشيني جهنمي را توليد کرده که در حال حاضر کسي قادر به متوقف ساختن آن نيست