۱۳۹۴ فروردین ۳۱, دوشنبه

انجمن نجات ايران.مسعود تقي پوريان فرزين لو؛ با مأموريت نفوذ براي جاسوسي و آماده سازي جهت قتل و كشتار مجاهدين

مسعود تقي پوريان فرزين لو؛ با مأموريت نفوذ براي جاسوسي و آماده سازي جهت قتل و كشتار مجاهدين 

سعود تقي پوريان فرزين لو، يك مأمور نفوذي لو رفته و اعتراف كرده است كه در داخل كشور از سال 1376 در خدمت به گشتاپوي آخوندي مشغول جاسوسي و جمع آوري اطلاعات در ميان خانواده هاي مجاهدين و هواداران سازمان بوده كه به دستگيري شماري از آنان منجر شد و سپس در مرداد ماه سال 1381 براي نفوذ به درون ارتش آزاديبخش با مأموريت جاسوسي براي انجام عمليات و اقدامات تروريستي به قرارگاه اشرف اعزام گرديد ولي كشف شده و به مأموريت خود اعتراف نمود.
با توجه به افشاگري هاي مجاهدين و گزارش مديريت ضداطلاعات ارتش آزاديبخش ملي ايران دربارة كشف و خنثي كردن طرحهاي نفوذ وزارت اطلاعات (منتشره در اسفندماه سال 1376)، گشتاپوي آخوندي سعي كرد نقاط ضعف سيستم نفوذ خود را كه مهمترين آن دخالت مستقيم وزارت براي وصل ارتباط اوليه و براي حل و فصل مسائل اعزام مأموران و عبور دادن آنها از مسيرهاي شهري و مرزي بود، تا آنجا كه ممكن است با شيوه هاي غير مستقيم، جايگزين سازد تا به اين ترتيب اثر انگشت خود را باقي نگذارد. يكي از اين شگردها به عنوان روش جايگزين، برقراري ارتباط اوليه با تلفن يا نامه با سرپل هاي مجاهدين در خارج بخصوص با ترفند ارتباط خانوادگي بود تا وصل ارتباط اوليه هر چه طبيعي تر جلوه كند و مأمور اعزامي مورد شك قرار نگيرد.
از اين رو، به مسعود تقي پوريان گفته شده بود به منظور سفيدسازي و فريب مجاهدين، از ايران ابتدا به آلمان رفته و سپس از آنجا با توجه به اقوام و بستگاني كه در ميان رزمندگان ارتش آزاديبخش دارد، مقدمتاً خواهان ارتباط خانوادگي شود و در نهايت درخواست پيوستن به ارتش آزادي بكند.
بدين منظور، نامبرده پس از طي مراحل مختلف جذب، استخدام، آموزش و توجيه براي اجراي مأموريت، ابتدا در تيرماه سال 1381 با دعوت نامه يي توسط برادرش به آلمان نزد او رفته و از طريق وي ريل معمول اقامت را دنبال مي كند. بعد از چند هفته با روابط عمومي سازمان در خارج ارتباط برقرار كرده و خواهان صحبت و ديدار با اقوام خود در ارتش آزاديبخش مي شود و در حاليكه در ارتباط با وزارت اطلاعات قرار داشته، ابتدا به تركيه آمده و سپس براي پيوستن به ارتش آزاديبخش به عراق مي رود.
اما اين طرح فريب وزارت، مانع لو رفتن عامل نفوذي آنها نشد. اسناد زير گوياي پروسه همكاري وي با وزارت جاسوسي و ترور ملايان و اعترافات نامبرده مي باشد:
 

عامل نفوذي اطلاعات آخوندي، پس از برملا  شدن مأموريتش از صفوف مجاهدين اخراج شد و به نزد نيروهاي آمريكايي رفت. وي در اسفندماه 1383 نزد اربابان خود در وزارت جنايت و كشتار برگشت و به انجام وظايف محوله عليه مجاهدينِ راه آزادي ادامه داد.

زمينه سازي براي جنايت و كشتار مجاهدان آزادي
گماشتة اطلاعات آخوندي به محض رسيدن به نزد اربابان خود در ايران، در ادامة مأموريت شكست خوردة نفوذ و در راستاي اقدامات سركوبگرانة وزارت عليه مجاهدين به خدمت گرفته شد. شركت در خيمه شب بازيهاي گشتاپوي آخوندي، اقدامات اطلاعاتي در ملاء خانواده ها و هواداران مجاهدين، شركت در سيرك وحوش ولايت در اطراف اشرف، لجن پراكني در سايتهاي پوششي وزارت اطلاعات، نامه نگاري و ارسال طومارهاي مختلفِ ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات به منظور مشروع كردن كشتار و هرگونه توطئه و سركوب مجاهدان در اشرف و ليبرتي و ... از ديگر اقدامات كثيف و رذيلانه اين مُهره اطلاعاتي عليه مجاهدين و مقاومت ايران ميباشد.
يك نمونه از اين نوع طومارها، در ارتباط با قتل عام 10 شهريور 92 در اشرف به عنوان يك جنايت عليه بشريت بود كه به فرمان خليفه ارتجاع و بدست پسرخوانده او در عراق صورت گرفت. ولي فقيه ارتجاع بعد از جنايت نيز، از طريق مأموران و گماشتههاي خودش از جمله مسعود تقي پوريان دست خونين جلاد را پاك و از جنايتكار تقدير كرد.
 موضوع از اين قرار بود كه در 15 اسفند 1392 مستخدمان اطلاعات نامه سرگشاده يي را با اسامي دهها تن از باصطلاح جدا شدگان سازمان مجاهدين خلق ايران خطاب به نوري مالكي منتشر كردند.
اين رذالت پيشگان طي نامه يي خطاب به «عاليجناب آقاي نوري مالكي رئيس الوزراي عراق» «نهايت سپاسگزاري و تشكر عميق» را به خاطر آن چه كه در رابطه با مجاهدين به عمل آورده، تقديم وي كردند و ضمن تلاش براي طرح آخوندها يعني جدا كردن سر از بدنه اينطور نوشتند:
 «ما افراد جدا شده از تشكيلات اين سازمان كه بعضاً افراد خانواده هاي ساكنان كمپ ليبرتي هستيم، همگي ... شاهد جنايات، قتل و شكنجه جسمي و روحي رهبري اين سازمان هستيم... ما ميخواهيم که با هماهنگي و همکاري يونامي و نهادهاي ذيربط سازمان ملل متحد و سفارتخانه هاي کشورهاي اروپايي و آمريکا در جهت جدا سازي افراد و بدنه پايين سازمان در کمپ مذکور از رأس و رهبري تشکيلات مخوف آن و اعلام انحلال اين رهبري و تشکيلات و خودداري از به رسميت شناختن و مذاکره با آن تحت پوش دروغين و موهوم نمايندگان ساکنان ليبرتي، تلاش لازم مبذول گردد... ما جدا شدگان از سازمان مجاهدين خلق نيز آماده ايم در اين راستا تمام تجارب خودمان را در اختيار دولت عراق و سازمان ملل و کميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد قرار بدهيم»
رژيم يك هفته بعد، طومار ديگري با اسامي 32 گماشتة خودش البته اين بار از داخل كشور خطاب به مالكي، در حمايت از طومار خارج كشوري، علم كرد. در رابطه با اين طومار نيز همان خط جدا كردن سر از بدنه تكرار شده بود ضمن اينكه در اين طومار چند نفوذي لو رفته مثل مسعود تقي پوريان و جعفر پوراندبيلي و اسماعيل طالبي ديده ميشدند. در اين طومار آمده بود:
«فرماندهان و روساي برگزيده رجوي از اين افراد جدا شده و در مکان هاي ديگر نگهداري شوند...» (نجات رژيم، 22 اسفند 1392)

صحنه گرداني سيرك وحوش ولايت در اطراف اشرف
مسعود تقي پوريان از جمله گماشته هاي وزارت اطلاعات است كه براي جست و خيز در سيرك وحوش ولايت در اطراف اشرف اعزام شد.
آخوندها در توافق با دولت دست نشانده عراق در زمان نخست وزيري مالكي به راه اندازي سيرك در اطراف اشرف مبادرت كردند.
گشتاپوي آخوندها با استفاده از امكانات و تسهيلات ارگانهاي سركوبگر دولت مالكي، با اعزام و استقرار مأموران و مزدوران خود از داخل و خارج كشور تحت عنوان «خانواده مجاهدين» به در ورودي اشرف، طرح جنايتكارانه آخوندها براي نابودي مجاهدين را دنبال مي كرد و با نصب 320 بلندگو در اضلاع اشرف با پخش ننگين ترين لجن پراكنيها توسط مأموران بدنام خود به عربده كشي و تهديد به قتل و كشتار اشرفيان پرداخت.
هدف رژيم ضدبشري آخوندي از پروژه ضدانساني شكنجه رواني اشرفيان به تسليم كشاندن مجاهدين و از سوي ديگر زمينه سازي براي حمله و كشتار در اشرف به وسيله دولت دست نشانده مالكي بود كه حاصل آن، سه قتل عام در اشرف با بيش از 100 شهيد و 1000 مجروح و يك محاصره ضدانساني همه جانبه، به موازات شكنجه رواني شبانه روزي به مدت 677 روز بود.
 

پيشبرد طرح هاي وزارت اطلاعات
از جمله اقدامات مذبوحانه وزارت اطلاعات در داخل كشور عليه مجاهدين، برگزاري نمايشهاي مختلف با حضور رؤساي قضاييه و مديران كل اطلاعات استانها و سردمداران سركوب و اعدام ميباشد.
رژيم آخوندي براي رونق بخشيدن به اين جلسات نمايشيِ محكوم كردن مجاهدين و لجن پراكني عليه رزم آوران آزادي به اقدامات سخيفي متوسل ميشود. از جمله حضور مزدوران و پادوهاي وزارت اطلاعات تحت عنوان جعلي «عضو سابق مجاهدين» است كه با هدف شيطان سازي از مجاهدين روضه خواني كنند، تا در قدم بعد به نحو مشمئز كننده يي به دروغ بافتن و نشخوار انواع و اقسام اتهامات آخوند ساخته عليه مجاهدان آزادي بپردازند. هدف ممانعت از استقبال اجتماعي از مجاهدين و ارتش آزادي از يك سو و از سوي ديگر مشروع كردن كشتار مجاهدان در داخل كشور و عراق مي باشد.
در همين رابطه خبرگزاري رسمي رژيم در روز 18 اسفند 1383 از يك آئين ويژه تحويل در تبريز خبر داد كه در واقع از شيوه هاي تبليغاتي متعفن بدليل ترس از استقبال اجتماعي از مجاهدين است. خبرگزاري رسمي رژيم گزارش كرد: «يکي از توابين بنام مسعود تقي پوريان که در اين آيين، تحويل خانواده اش شد، گفت: سه سال را در اسارت منافقين بوده است. مسعود تقي پوريان افزود: اغلب کساني که در اسارت اين گروهک هستند به محض اظهار پشيماني و درخواست بازگشت به ايران با انواع شکنجه هاي جسمي و روحي مواجه ميشوند.»
 

بدين ترتيب روشن ميشود كه نامه نگاري ها و لجن پراكني هاي امروز مسعود تقي پوريان به عنوان يكي از مأموران گشتاپوي آخوندي و بطور مشخص نفوذي لورفته، منشأ روشني دارد. در واقع وزارت اطلاعات آخوندي كه به خاطر كشف و شناسايي مأمورانش در ارتش آزاديبخش نتوانسته بود سناريوي جنايتكاراني امثال عدالتيان و ... را تكرار كند، آنها را براي ادامه مأموريت به صحنه ميفرستد تا به تكرار ياوه هاي آخوندي به منظور مشروع كردن و صاف كردن جاده كشتار و قتل عام مجاهدين بپردازند.
اما اين تلاشها، رسواتر از آن است كه براي آخوندها ثمري در برداشته باشد و فقط افلاس و درماندگي دستگاه سركوب و جاسوسي رژيم و مأمورانش را بيش از پيش برملا مي كند.