شهادت دکترکاظم رجوی، شهید بزرگ حقوقبشر گرامی باد |
مانده از آن خون که از رگ تو زند جوش
بعدازظهر روز سهشنبه چهارم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۹، جوخه ویژه ترور دکترکاظمرجوی که از تهران اعزام شده بود، خون مدافع بزرگ و صدیق حقوقبشر را در نزدیکی بنای حقوقبشر مللمتحد در کوپه ژنو بر زمین ریخت.
شهیدی در اوج مظلومیت و معصومیت؛ شخصیتی محبوب و مجاهدی والا؛ انسان وارستهیی که طی دو دهه، تلاشگر خستگیناپذیر حقوقبشر و دادخواه خون مجاهدان، شکنجهشدگان، جانباختگان، زندانیان و تبعیدیان بود. نماینده مقاومت ایران در سوئیس و سفیر سیار رهبرمقاومت در مللمتحد و کمیسیون حقوقبشر و دیگرمجامع بینالمللی.
خونی که آن روز در شهرک کوپه بر زمین ریخت، هر سال انبوهی از هموطنان و پشتیبانان مقاومت و همچنین مردم و شخصیتهای سیاسی سوئیس و دیگر نقاط جهان را گرد میآورد. و در هر کجا که مقاومت ایران حضور دارد، در دلهای عاشقان آزادی در ایران، در قلبهای زندانیان سیاسی، در دلهای رزمندگان آزادی در شهر اشرف، و در قلوب مردم آزاده عراق، و در هر سرزمین و کشوری که ایرانیان آزاده و شریف بهآنجا کوچ کردهاند، تصویر آنجنایت رژیم آخوندی و خاطره شهیدش، شور آزادی ایران، را بر میانگیزاند.
گر چه ویژگی منحصربهفرد شهید بزرگ حقوقبشر، نجات جان رهبرمقاومت ایران بود که بهگونهیی معجزآسا در دل تلاشهای عاشقانه دکتر کاظم رقم خورد و سپس او را در نیمه بعدی زندگی پربارش، بهدادخواه ویژه خون مجاهدین و تمامی شکنجهشدگان، اسیران و قربانیان ستم خمینی تبدیل کرد، اما بهوضوح میبینم که خون جوشان شهید بزرگ حقوقبشر پس از شهادتش نیز همچنان از ویژگی منحصربهفردی برخوردار است. این خون هنوز هم سپر دادخواه خون مجاهدین و مدافع آزادی مردم ایران و رسواگر جلادان حاکم بر میهن ماست. میجوشد و میخروشد و تا صدور حکم جلب و محکومیت سران رژیم خونخوار آخوندی بهعنوان جنایتکاران علیه بشریت ادامه خواهد یافت.
دکتر کاظم در سال ۱۳۴۰ از دانشکده حقوق و علوم اقتصادی پاریس، دکترای دولتی در علوم سیاسی گرفت. دو سال بعد صاحب درجه دکترای دولتی در حقوق عمومی از همان دانشکده شد. در سال ۱۳۴۳ در امتحان دکترای دولتی علوم اقتصادی قبول شد و سال بعد کنکور شایستگی برای استادیاری دانشکده حقوق و علوم اقتصادی پاریس را با موفقیت گذراند. او در سال ۱۳۵۲ رساله دکترایش را در مؤسسه دانشگاهی مطالعات بینالـمللی ژنو بهپایان برد.
دکتر کاظم در ادامه تحصیلات خود، با سختکوشی بسیار و با مطالعات فشرده، موفق بهاخذ شش درجه دکترا در رشتههای حقوق و علوم سیاسی از دانشگاههای فرانسه و سوئیس شد. اما روح آزاده و مردمیش هر گاه که جنایتهای شاه را در سربریدن آزادی و پیشتازان آن میدید او را بهمبارزه علیه رژیم شاه میکشاند و شنیدن خبر دستگیری و احتمال اعدام برادرش مسعود در سال ۵۰ بود که مسیر زندگی او را بهتمامی تغییرداد.
از آن پس، زندگی دکتر کاظم در تلاش و فعالیت سیاسی فشرده و سازماندهی یک پیکار بینالمللی جهت نجات جان زندانیان سیاسی و مجاهدان و مبارزان راه آزادی ایران گذشت.
اولین قدم این زندگی سیاسی و مبارزاتی، که ازقضا، بزرگترین قدم زندگی او محسوب میشود، تلاش موفقیتآمیز او برای نجات جان برادرش مسعود بود که در بیدادگاههای رژیم شاه بهاعدام محکوم شده بود.
او از همان لحظه شنیدن خبر دستگیری و محاکمه و احتمال صدور حکم اعدام برای مسعود، همهچیز را بهکار گرفت. کمیسیونهای بینالمللی حقوقدانان، شوراها، کلیساها، سازمانهای گوناگون دفاع از حقوقبشر، همه با نیروی دکترکاظم، بهگفته روزنامه سوئیسی لیبرته، سیلی از پیام بهتهران روانه ساختند. علاوه بر انبوه تلگرامها، تلاشهای دکترکاظم، دو وکیل سوئیسی را هم برای دفاع از اعضای مرکزیت مجاهدین بهایران گسیل داشت تا سرانجام، آن پیروزی را با تغییر حکم اعدام بهحبسابد، برای مسعود بهدست آورد.
در حقیقت، اینعشق او بهآزادی و پرچمدار آن یعنی مسعود بود که دکتر کاظم را توانمند ساخت که یک تنه، دنیایی را علیه شاه بشوراند و بالاخره رژیم شاه را وادار بهتسلیم کند و خود، یک تنه طراح و معمار بنای با شکوه دفاع از حقوقبشر ایران شود. گویی دکترکاظم در آنروز میدانست که با آن تلاش خود، دینی بزرگ را بهگردن مردم ایران و مبارزان و مجاهدانش میگذارد. دینی بهخاطر نجات مسعود، رهبر مقاومت مردم ایران در برابرخمینی و رژیمش.
در سالهای پس از آنپیروزی، دکترکاظم درخرداد۵۵ انجمن بینالمللی خانوادههای سیاسی ایران را تأسیس کرد. تلاشهای افشاگرانه او تا آستانه قیام ۲۲ بهمن ۵۷ و آزادی مسعود ادامه یافت. دکتر کاظم پس از خاتمه تحصیلات، بهتدریس رشتههای مختلف حقوق و علوم سیاسی در دانشگاههای سوئیس پرداخت و با پژوهشهای پیگیر، بیشاز ۱۲۰رساله و کتاب بهزبانهای فارسی و فرانسه تألیف و منتشر کرد که ازجمله آنها کتابهای زیر بود:
ـ «تکامل بورژوازی و جنبشهای خلقی در ایران»، شهادتنامه دکترای علوم سیاسی، دانشگاه پاریس، ۱۹۶۰
ـ «اساسنامه و مقررات استخدام دولتی در ایران»، شهادتنامه دکترای حقوق عمومی، دانشگاه پاریس، ۱۹۶۲
ـ «وضعیت اپوزیسیون در قانوناساسی در جمهوریپنجم فرانسه»، مقاله در مجله فرانسوی «پسفردا»
ـ «تجدیدنظر در تئوری دولت» شهادتنامه دکترای مؤسسه دانشگاهی مطالعات بینالـمللی ژنو، ۱۹۶۹
ـ «کوشش برای فهم تئوری مارکسیستی شناخت»، مقاله، مؤسسه دانشگاهی مطالعات بینالـمللی ژنو، ۱۹۷۲
ـ «تئوری و واقعیت دیکتاتوری پرولتاریا، بررسی انتقادی»، مقاله در مجله «عقل حاضر»، پاریس، ۱۹۷۵
ـ «پیدایش دیالکتیک»، مقاله، بهاتفاق ا. مولر
ـ «دیالکتیکدر تاریخ و در طبیعت» متن دوکنفرانس در «مرکز مطالعات مردمی برای سوسیالیسم»، پاریس، ۱۹۷۶
ـ « انقلاب ایران و مجاهدین»، پاریس، آنتروپوس، ۱۹۸۳
ـ «دولت در ایران» در کتاب مؤسسه دانشگاهی مطالعات توسعه اقتصادی ژنو با عنوان «فضاهای سلطان»، پاریس، انتشارات P.U.F
همه این تلاشها در زمانی صورت میگرفت که او با ایمان و پاکباختگی، انرژی و توانمندیهایش را در طبق اخلاص در راه مبارزه برای آزادی مردم و اعاده حرمت پایمال شده انسانی در میهن درزنجیرش قرار میداد و در این راه تا واپسین دم حیات یک لحظه از تکاپو برای آزادی میهن کوتاهی نکرد.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی دکترکاظم بهایران بازگشت. در سال ۵۸، پساز انقلاب، سفیر ایران در مقر اروپایی سازمان مللمتحد در ژنو شد. در سال۵۹ بهعنوان سفیر و رئیس هیأت سیاسی ایران در کشور سنگال و ۷کشور آفریقای غربی انتخاب شد و دهماه بعد، از اینسمت کناره گرفت و ازآنپس تمام توان و هستیش را صرف خدمت بهجنبش مقاومت حقطلبانه میهنش کرد.
قبل از عزیمت، خمینی درقم با وی ملاقات کرده و بهوی میگوید بهبرادرتان یعنی مسعود بگویید اعلام موضع کند.
خمینی از طریق اینپیام بهنحو روشنی خواستار سازش و کنارآمدن مسعود با اهداف ومطامع ضدمردمیاش گردید. پیامی که مضمون آن تصریح نشده اما آشکارا این تهدید و هشدار بود که در صورت عدم سازشکاری و تمکین مجاهدین بهاهداف خمینی، از هیچ اقدامی علیه آنها فروگذار نخواهد کرد.
او بهدرستی دریافته بود که خمینی با سپردن پست سفارت بهاو هدف جداییانداختن بین او و مسعود را دارد. اما مناعت و آزادگی دکترکاظم، قاطعانه بهسینه آن پیشنهادات دست رد زد.
از آن پس زندگی دکترکاظم عبارت بود از مبازره بیوقفه علیه رژیمخمینی بخصوص برای افشای جنایتهای آن در صحنه بینالمللی با برگزاری کنفرانسهای مطبوعاتی، شرکت در مجامع بینالمللی، ایراد سخنرانیهای روشنگرانه و حضور فعال در اغلب مبارزات هممیهنان خارجازکشور. او همواره بهعنوان فرستاده ویژه رهبر مقاومت در جلسات و کمیسیونها و مجامع بینالمللی حضور مییافت، با نمایندگان و هیأتهای مختلف کشورها دیدار و گفتگو میکرد، آخرین اخبارجنایتهای رژیم را بهاطلاع آنها و نیز مطبوعات و رسانههای جمعی میرساند، همراه شکنجهشدگان و اسرای آزادشده بهاینسو و آن سوی جهان سفر میکرد و باارائه شواهد و مدارک مستند شکنجه و اعدام توسط رژیم، ماهیت قرون وسطایی و ضدبشری آنرا افشا و بربیآیندگی رژیمخمینی و اعتلای روزافزون و اعتبار مقاومت تأکید میکرد. کارنامه درخشان فعالیتهای او، کارنامه افتخار بزرگ مردی وارسته و فداکار است که زندگی خود را وقف یاری بهرهبرمقاومت و تلاش در راه آزادی مردم و میهن خود نمود.
اما آن انگیزش اعتقادی که باعث شد دکترکاظم بههمه مظاهر و تعلقات فریبنده زندگی، از جمله پست و مقام و رفاه شخصی پشتپا زده و دردمند و شوریده و شیدا بهدفاع از آزادی و دفاع از مقاومتی ستمدیده و درزنجیر بپردازد چیزی جز ایمان و رابطه عمیقا آگاهانه و عاشقانه او با راهبرآرمانیش مسعودرجوی نبود. او خود بارها با تکیه برنقش و موقعیت ویژه مسعود در رهبری مقاومت سترگ خلقمان برای آزادی تأکید میکرد که: ”بهاینبرادر نه از جنبهبرادری یعنی همخونی بلکه بهلحاظ عمل اجتماعی، شخصیت و توان مبارزاتی و مواضع مسعود افتخار میکنم. اگر میتوانستم روزی صدبار او را بهبرادری انتخاب میکردم“.
درمراسم پیوند فرخنده مسعود و مریم در سال ۱۳۶۴ و آغاز انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، دکترکاظم گفت: «اجازه بدهید اینپیوند فرخنده را نهتنها بهمسعود و مریم عزیز، بههمه ما صمیمانه و از اعماق قلبم تبریکبگویم، بلکه برای اینکه اینپیوند فرخنده، ضامن پیروزی مردم ایران برعلیه رژیم دجالصفت و خونخوار خمینی هست، بهخون شهدای خلق قهرمان ایران بخصوص و بهویژه بهمبارزین خلق قهرمانمان تبریکبگویم. امروز خون شهدا و روح شهدا خوشحال هست، آنهایی که در اعماق زندانهای ایران در زیر شکنجه هستند از اینپیوند فرخنده بیشاز من و شما بهره میبرند و خوشحالند و تبریکمیگویند، بنابراین ، اینپیوند فرخنده را بهخون شهدا تبریک میگویم، بهمریم و مسعود تبریک میگویم و بهسازمانمجاهدین پرافتخار خلق ایران تبریک میگویم».
شناخت عمیق و عاطفه زلال و سرشار او که از قلبی آگاه و بیآلایش سرچشمه میگرفت، همواره از او انسانی صمیمی، فداکار و فروتن میساخت. انسانی که فوران مهر بیشائبهو خالصانهاش بهمسعود و مریم، همه مجاهدین و رزمندگان آزادی را در برمیگرفت و او در خطیرترین لحظات همواره همپای دیگر مجاهدین بهیاری رهبرپاکبازش میشتافت و درسختیها و مشکلات با آنان سهیم بود.
عاقبت، قلب پرتپش و سر پرشور رادمردی که ۵۷سال زندگی پربارش مشحون از تلاش و مبارزه برای آزادی مردم ایران و دفاع از حقوق حقه آنان بود، آماج تیر کینه سران رژیم آخوندی و شقاوت تروریستهای اعزامی رژیمخمینی شد. و آنمدافع خون شهیدان، پساز ۹سال رودررویی مستقیم با دیپلماتتروریستهای خمینی و کارزاری حاد و مبارزهیی پرفرازونشیب در بعدازظهر چهارماردیبهشت ۶۹ بهشهادت رسید.
شهید دکترکاظمرجوی، در هنگام شهادتش دارای همسر و سهفرزند بود.
علاوه برصدها رساله و کتاب علمی و تحقیقی، کتاب «گزارش بهمریم و مردم ایران؛ چگونگی تلاشهای بینالمللی برای نجات و حفظ جان برادرم مسعودرجوی»، یکی از ارزشمندترین آثار باقیمانده از دکترکاظم است. بهعلاوه درمجموعه نامهها و دستنوشتههایی که از اینشهید والا بهجای مانده، سخنان و کلمات بسیاری است که گوشههایی از زندگی و شهادت عاشقانه اینرادمرد مقاومت را بازگو میکند و ما دراینمختصر تنها بهیکجمله از آنها اکتفا میکنیم:
«شرایط هرچه باشند ما دربرابرمحراب مقدس تاریخ ایران بهوظیفه انسانی، وجدانی، میهنی و مردمیمان برای نجات شرف، اعتبار و حیثیت و افتخارات مردممان، تمامی مردممان تا آنجا که در قوه داشتیم، قیام و اقدام کردیم. ما مردانه ایستادهایم، بیچاره شبگرایان، وقتی مردمی بهایندرجه از آگاهی بهایندرجه از پایمردی بهاینمرحله از بلندای ایمان و تعهد و قاطعیت دست یافتهاند، همهکس و قبلاز همه، شیادان و جنایتکاران تهران حساب کار خودشان را میکنند».