![]() |
حميدرضا طاهرزاده: خنياگر «شهر عشق» |
عماد رام يكي از برجسته ترين موسيقيدانان معاصر ايران است كه در چهار دهه گذشته نقش منحصربه فردي در ارائه و ارتقاي موسيقي سالم در جامعه ايران به عهده داشت. ويژگيهاي درخشان كار عماد رام را مي توان در آفرينش انواع مختلف موسيقي بدون كلام، آوازي و نوازندگي ملاحظه نمود.
در مورد زندگي افتخارآفرين عماد رام، كه در واقع از زندگي هنري او جدا نمي تواند باشد، در گذشته مطالبي خدمت هم ميهنان هنردوست ارائه كرده ام. اما در اين نوشتة كوتاه برآنم سيماي پرفروغ اين هنرمند وارسته را در لابه لاي ملوديهاي صميمي و انساني آثار سرسبز و نشاط آفرين او، به اختصار، بيان كنم.
بسياري بر اين باورند كه خلاقيت، طراوت و روح زندگيبخش كه در كليه كارهاي عماد به گوش مي خورد، اصل پايه يي و راز و رمز ماندگاري و جاودانگي اوست. عماد با اتّكا به همين سرچشمه پايان نابدير خلاقيت و ابتكار كه در روح او موج مي زد، توانست ويژگي يگانه خويش را در قالب زيباترين نغمه هاي روان در موسيقي خود به گوش جان دوستداران موسيقي برساند.
عماد با تكيه بر دانش و شناخت عميق از موسيقي سنتي ايران و تلفيق آن با موسيقي فولكلوريك نواحي شمال ايران، سرزميني كه از آن برخاسته بود و با آن انس و خوي وصف ناپذيري هم گرفته بود، ترانه هاي بسيار زييايي در همين فرم از خود به ياد بگذارد. ترانه هايي كه با گذشت زمان هيچگاه رايحه دل انگيز خود را از دست نداده و همچنان بر جان مي نشيند. امتزاج موسيقي محلي با موسيقي ايراني هميشه مورد نظر هنرمندان بزرگ در موسيقي كلاسيك جهان بوده و بسياري از بزرگترين آثاري كه در پهنه موسيقي كلاسيك آفريده شده وامدار موسيقي فولكلر نواحي خود بوده اند. در ايران هم اين امر مورد نظر موسيقيدانان نامدار بوده است. بزرگاني همچون پرويز محمود، مرتضي حنانه، حسين دهلوي و برخي ديگر در اين زمينه دستاوردهاي بزرگي داشته اند. عماد به خوبي توانست با دميدن روح سرسبز و زندگي بخش اين موسيقي در كالبد موسيقي سنتي ايران موسيقي زيباي ايراني را غناي دلپذيري ببخشد. بر همين منوال عماد با ابتكارات خاص خود موسيقي عامه پسند را هم سرو سامان داد و با مهارت و ذوق سرشارش توانست با ابتذال اين نوع خاص موسيقي عوام پسند مقابله كند و در عوض با خلق ترانه هايي در اين حال و هوا خدمت شاياني به رشد و ارائه موسيقي سالم به جامعه ايران بنمايد. همچنان كه همگان آگاهند، از پديده هاي شوم و زيانبار فرهنگ فاسد دوران رژيم گذشته، ترويج موسيقي كاباره يي و عدم حمايت از موسيقي سالم ايراني بود كه مي رفت به نيستي و نابودي كشيده شود. در اين مسير اهتمام و تلاش خستگي ناپذير موسيقيداناني چون عماد كه هم سراينده و هم اجراگر آثار خويش بود براي مبارزه با آن تفكر و شكل منحط حاكم بر روح موسيقي ايراني آن روزگاران در خور ستايش است.
عماد در اداره كل فعاليتهاي هنري وزارت فرهنگ و هنر آن دوران و در جايگاه سرپرست و رهبر يكي از اركسترهاي خوب آن وزارتحانه خدمات درخشاني ارائه كرده كه كارنامه آن امروزه همواره عماد را در مقام يك موسيقيدان تراز اول ايران در تارك موسيقي ايران قرار مي دهد. سالهاي سال مردم ايران آن چهره صميمي و گرم و مهربان عماد را در تلويزيونهاي سياه و سفيد خود مشاهده كرده و با آثار او زيسته اند. به همين دليل عماد به عنوان چهره يك هنرمند مردمي و متعهد، هميشه فاتح قلوب شنوندگان آثارش بوده است. اين ويژگي مردم دوستي و مهر در همه كارهاي او ساري و جاري است. ساروي خونگرمي كه بي خويش و با مهر مي سرود و مي نواخت و با صداي يگانه اش بر روح و روان دلهاي پاك و بي آلايشي همچون خود زيباترين نغمه هاي هستي را ترنّم مي كرد.
علاوه بر قدرت سرايش و پرداختن در امر نغمه سرايي و ملودي پردازي، عماد يك استاد مسلّم و بي همتا در قلمرو نوازندگي فلوت بود. بي اغراق هنر نوازندگي خارق العاده عماد در نواختن اين ساز غربي موجب تحسين و غرور هر هنرمند ايراني است. عماد قادر بود با اين ساز كه اتفاقا يكي از انواع سازهاي بادي مهجور در اروپا هم مي باشد، ظرائف و بيچيدگيهاي خاص موسيقي هنري ايران را به بهترين شكل ممكن اجرا كند. او همه حالات و تمهيدات موسيقي سنتي را كه نيازمند اجراي فواصل ربع برده كه مخصوص موسيقي ايراني است با مهارت وصف نابذيري بيان ميكرد. اين تبحر و تسلط چشمگير در نوازندگي فلوت و خدمتي را، كه عماد براي ايراني سازي اين ساز غربي انجام داد، بدون ترديد مي توان در شمار و كنار تلاشهايي كه بزرگاني چون صبا و وزيري براي اجراي آثار اصيل ايراني بر روي ويلن كرده اند متواضعانه ستود.

سالها عماد در اين زمينه با بزرگاني چون استاد بي بديل تنبك شادروان حسين تهراني و يگانه قلمرو سنتور استاد بزرگ موسيقي فرامرز بايور- كه متاسفانه در بستر بيماري جانكاهي است و از خداوند شفاي عاجلش را خواهانيم- همكاري درحشاني داشته است. از جمله ارزنده ترين دستاوردهاي عماد در غربت و در درون جنبش مقاومت ايران، مجموعه يي از همنوازيهاي فلوت با اركستر بزرگ است كه در آنها عماد اين بخش از شايستگي خود را به زيبايي سروده و اجرا كرده است. هم ميهنان ما هميشه در طول بيش از يك دهه گذشته شاهد هنرنمايي اين هنرمند ارزنده در صحنه ها و كارزارهاي مختلف در اقصي نقاط جهان بوده كه عماد چگونه تا وابسين دم حيات بر فروغش هنر و انسانيتش را در طبق اخلاص نهاده بود و بي چشمداشت نثار ميكرد. خنياگر بير ما صداي منحصربفردي هم داشت كه گرما و محبت هميشگيش الهام بخش بسياري از خوانندگان موسيقي مدرن ايران است و به تصديق همگان خيلي ها در اين زمينه وامدار اويند. تناليته بم و نرم و بسيار گرم و برحسٴ عماد، اميخته با ملوديهاي روان و انساني او كه گاه با نغمه ساز آسمانيش همراهي ميشد تركيب بديع و شگفت انگيزي در موسيقي ايران ايجاد كرده كه بدون ترديد عماد را در زمره يكي از برجسته ترين فرهنگسازان اين مرز و بوم در اعماق روح و جان مردم فرهنگ برور ايران جاوادنه كرده است،
خنياگر نيك نهاد و بهشت طينت ما آزاده يي از ديار انسانيت، معرفت و باكي بود كه بحق دكتر منوچهر هزارخاني در مراسم بزرگداشتش از او به عنوان سمبل «نجابت» و انساني كه به قاموس اين كلمه معني ميبخشد ياد كرد. يادش گرامي باد.
(نشريه مجاهد، شماره 773 ـ ضميمه «ندا»، 17آبان 1384)