آیا با این سؤال مواجه شدهاید که مردم با هزینههای درمانی خود چه میکنند؟ 
چگونه هزینههای درمانی یک خانواده فراهم میشود؟ 
هزینه برخی از بیماریها چه میزان است و چه بر سر اقشار کمدرآمد میآورد؟ 
یا سرانه درمانی یا سهم هر ایرانی از کل بودجه برای درمان چقدر میباشد؟ 
وضعیت درمانی جامعه را میتوان با نشاندادن چند آمار فهمید. مثلاً:
سرانه درمان هر شهروند ایرانی در سال94، 13هزارتومان (یعنی تقریباً 4دلار) 
سرانه درمان برای شهروندان در ترکیه 9هزار دلار
سرانه درمان برای شهروندان در کانادا ـ 14هزار دلار
سرانه درمان برای شهروندان در آمریکا ـ 16هزاردلار
رئیس هیأت مدیره انجمن جراحان رژیم، گفت: «هزینه درمان سرطان بسته به نوع آن در کشور ما بین 30 تا 150 میلیون تومان تمام میشود که پرداخت آن هم برای بیماران و هم برای بیمه ها سنگین است». با توجه به اینکه سازمان بیمه یکی از تراستهای اقتصادی رژیم میباشد، خدمات چندانی به افراد تحت پوشش بیمه نمیدهد. (خبرگزاری حکومتی ایرنا ـ30 اردیبشهت 94) 
طبق آمارهای وزارت بهداشت و سازمان بیمه همگانی نشان میدهد که 12میلیون نفر در کشور تحت پوشش هیچ بیمه درمانی نیستند. در حال حاضر 7، 5درصد از بیماران بهدلیل هزینههای کمرشکن درمانی، بهطور سالانه به زیر خط فقر سقوط میکنند. (خبرآنلاین رژیم ـ 8اردیبهشت93) 
این اظهارنظرها در حالیست که وزیر بهداشت کابینه روحانی، در 21بهمن93 ادعا کرد که ما با اجرای طرح سلامت، جلوی فقیرشدن مردم بهدلیل هزینههای سنگین درمان را گرفتهایم و در حال حاضر هزینههای بستری مردم در بیمارستانها و مراکز دولتی از 37درصد به 6درصد رسیده است. این دروغ بزرگ را چگونه باید باور کرد؟ 
بخصوص که تناقضگوییهای کارگزاران رژیم قضیه را بهتر افشا میکند. مثلاً:
بهزاد رحمانی رئیس هیأت مدیره انجمن جراحان رژیم، همچنین افزود: «تا زمانیکه درمان در اولویت نهم و دهم کشور باشد، هرگز تصمیماتی به نفع مردم نمیتواند گرفته شود و این در حالی است که درمان در بسیاری از کشورها پس از مقوله امنیت بهعنوان اولویت دوم شناخته میشود».
کارشناسان معتقدند که اجرای طرح سلامت، فشار زیادی به بیمارستانهای دولتی وارد آورده و بهنظر نمیرسد که این طرح برای بیماران پرهزینه نیز اجرا گردد. زیرا درمان این بیماریها به پشتوانه مالی بسیار قوی و بررسی مالی بسیار دقیقتری نیاز دارد. بهطور مثال: هزینه درمان سرطان بسته به نوع آن هزینههای بالای 100میلیون تومان دارد. که بیماران قادر به پرداخت آن نیستند و پرداخت هزینه درمان هر خانواده را به زیرخط فقر میکشاند.
این حرف تنها حرف کارشناسان اجتماعی نیست بلکه وزیر بهداشت رژیم در تاریخ 23مرداد93 به صراحت اعلام کرد که سالانه 700هزارنفر بهخاطر هزینههای درمانی به زیرخطفقر میروند. البته همه بهخوبی میدانند که این اعترافها رسمی بسیار پایینتر از آمارهای واقعی است. ولی با نگاهی به زندگی روی خط مرگ اقشار کمدرآمد مانند کارگران، معلمان و بازنشستگان و دستفروشان و… میتوان به فاجعهآمیز بودن دوسوم از جمعیت کشور پی برد.
هزینههای درمان و کسری تأمین مخارج زندگی، نامتوازن بودن هزینه و درآمد افراد، باعث فشار روی ساعت کار و عصبی شدن مردم میشود. کارشناسان بازار کار در ایران معتقدند که افراد بهمنظور تفنن یا اتلاف وقت به سراغ شغل دوم نمیروند. یکی از اصلیترین دلایل آن، ناتوانی خانوادهها در تنظیم هزینهها و درآمد ماهیانهاشان میباشد. چرا که هیچ نان آوری با یک شغل نمیتواند نیاز مالی خود و خانوادهاش را برآورده کند. اگر چه این اضافهکاریها و دو شغله بودنها باعث دور ماندن از خانواده و آسیبهای جسمی و روانی دیگری نیز میشوند و بیماریهایی مانند سوءتغذیه و سرطان و سایر بیماریها را بهدنبال دارد. ولی باید دید که با حقوق 700 یا 900هزارتومانی چگونه میشود از پس هزینههای درمانی یک خانواده برآمد؟ (روزنامه حکومتی ایران ـ 930612)