کار مده نفس
تبهکار را
در صف گل
جا مده این خار را
کشته نکودار
که موش هوی
خورده بسی
خوشه و خروار را
چرخ و زمین
بندهٔ تدبیر تست
بنده مشو
درهم و دینار را
هیچوقت روی
سخن ما ددان و دیوان که منظور رژیم ضد ایرانی فعلی باشد، نبوده و نیست. روی سخن ما،
به کسانی است که همدل و همزبان با ما هستند و آرزوی یک ایران شکوفا و آزاد را در سر
دارند. هدف شناخت هر چه بیشتر از این رژیم وطن فروش، هنرکش بی فرهنگ و غداره بندهای
آن میباشد، وگرنه سالیان است که ما چشم امید از این رژيم برتافته ایم و عطایش را به
لقایش بخشیده ایم و دیگر سبز و خاکستری و سیاه ... و خلاصه حنای آن برای ما رنگی ندارد.
در این سالیان
نیز این موضوع بر خیلی ها روشن شده که نباید به این رژیم امید بست و دارودسته های آن
جز برای فریب و دجالیت کار نمی کنند بخصوص الان که حتی کشورهایی که همیشه از در سازش
با این رژیم سعی میکردند یک نوع تعادل با آن را حفظ کنند، فهمید ه اند که این رژیم
حرفی جز زبان قدرت و قاطعیت نمی فهمد و اصلاً زبانش نه پارسی، بلکه بمب و ترور و آشوب
و دمیدن در بنیادگرایی از هر نوع آن میباشد، چه سنی باشد چه شیعه. اين تنها زباني است
كه با آن، با کشورهای دیگر صحبت میکند و منظورش را میرساند!
به همین خاطر
است که اخیرا شاهد رویکرد و تحولاتی جدید در منطقه هستیم که امیدواریم در نهایت، توازن
قوا را به نفع سرنگوني اين رژيم بنيادگرا كه ريشه همه مشكلات منطقه است و در نتيجه
به نفع مردم ايران و بر ضد این رژیم بر هم بزند. به این ترتیب، درستی خط و خطوط و شعارها
و سخن نیروهای ملی و مردمی ایران به درصدی بارز میشود که گفته بودیم با این رژیم نمیشود
مدارا كرد و نمیشود دست در دست آن گذاشت و در همان حال به فکر یک رابطه متعادل بود.
عملیات طوفان
قاطعیت و همپیمانی متعاقب آن را میتوان سرفصلی بر این سیاست دانست. پیمانی که بر اساس
منافع مشترک کشورهای دوست، در حال بنا شدن است و میرود تا تأثیر خودش را در سوریه و
دیگر کشورها بگذارد. خیلی واضح است کشورهای غربی هیج تمایلی ندارند این سیاست که با
اتکاء بر استقلال و توان خود کشورهای منطقه شکل گرفته است، تعمیق یافته و گسترش یابد.
آنها اساسا دلشان نمیخواهد نوک این پیکان علیه رژیم حاکم بر ایران بچرخد تا منافع آنها
حذف شود. این اختلاف هیچوقت بین مردم و خلقهای این کشورها نبوده و نيست.
اما آنچه
که در این فرصت میخواهیم روی آن تأکید کنیم، یک نوع گشایش جدید و چرخش علیه این رژیم
تروریستی میباشد که باید از آن استقبال و حمایت کرد. اگر به این تحول بزرگ منطقه ای،
اوضاع نابسامان درونی رژیم و شاخ و شانه کشیدن های رفسنجانی و آخوند شیاد روحانی را
هم اضافه کنیم، خوب میشود فهمید که چرا دوباره بعد از چند افت و خیز این رژیم، جنّ
جنون شده و علیه همدیگر در رسانه ها و دیگر منابر به جان هم افتاده اند.
خوب میشود
فهمید چرا رژیم دارد این همه مانور درون شهری اجرا میکند.
خوب میشود
فهمید چرا ایادی و مزدورانش را دوباره بسیج کرده که علیه تنها آلترناتیو خودش زوزه
بکشند و یقه درانی بکنند. این واکنشها البته طبیعی است و اصلاً جای تعجب ندارد و اصلاً
باید انتظار این حرکات را داشت و پیش بینی حرکات بعدی را نیز کرد و هوشیار بود.
اینکه كمپ
لیبرتی را مورد تهدید قرار میدهند یا در آلبانی بعضی مزدورانش مثل احسان بیدی را فعال
کرده تا سمپاشی کنند، از عواقب همان درماندگی مفرط این رژیم میباشد .همانطور که در
سطور بالا گفتیم باید نسبت به آن همیشه هوشیار بود و تدابیر لازم را تدارک دید.
به همین خاطر
از همه هموطنان عزیز دعوت میکنیم تا به یاری مقاومت برخاسته و از اشرفیان مستقر در
لیبرتی حمایت بعمل آورند یا در قبال مزدوران اعزامی این رژيم در هر نقطه از جهان ساکت
ننشسته و در هر جایی که هستند و با هر وسیله که امکانش را دارند علیه این قبیل حرکات
رژیم واکنش نشان داده و مزدوران آن را افشاء کنند.
به یاد زندانیان
سیاسی عزیزي باشند که این رژیم با شیادی میخواهد وانمود کند که اصلاً زندانی سیاسی
در زندانهایش ندارد و اصلاً مخالف سیاسی و اپوزیسیونی ندارد که زندان سیاسی داشته باشد.
به همین خاطر است که اين رژيم به دجالانهترين صورت، به خودش لقب دمکراتيكترین دولت
دنیا را داده و تئوریسینهایش قوانین قضایی ارتجاعی این رژیم را مترقی ترین قوانین قضایی
می دانند! رژیمی که با سانسور و سرکوب و تروریسم و خود را تا به حال سر پا نگه داشته
لایق این عصر و این دوران و مردم عزیز ایران نیست و باید سرنگون شود.
بهمن فرد-
آلباني
24اردیبهشت