محمد حسين سبحاني مامور وزارت اطلاعات در خارجه المان و فرانسه |
محمد حسين سبحاني مامور وزارت اطلاعات در المان را بشناسيد.انجمن نجات ايران
چاقوكشي بر عليه هوادران مقاومت سازماندهي توسط محمد حسين سبحاني مزدور |
محمد حسين سبحاني مزدور وزارت اطلاعات حرفه اي ومعركه گردان يا لوطي وزارتي كه عنتر هاي واداده بريده ونادم را در اروپا با دلارهاي ملا ها به نماش وخوش رقصي وادار ميكند او با تاكيك سفيد سازي مزدوران را جمع آوري كرده در كارگاه نابغه قرن ومعتاد خميني سفيد سازي كرده ونصيحت ميكند كه از حقوق بشر ملا ها دفاع كنند وبر عليه فرزندان رشيد خلق شيطان سازي كنند همينها زمينه سازي قتل عام اشرف وليبرتي را فراهم كردند ونادم تشنه بخون مجاهدزين هم با 92 و93 پشت آنها رفت تا از مردو واز خلق واز تاريخ درخشان ملت ايران انتقام بگيرند لعنت خدا بر اين بوزينگان خود فروخته وجنايت كار كه روزي سزاي جناياتشان را در پيشگاه عدالت پس خواهند داد
به موازات سرکوب شديد در جامعه و اعدام و شکنجه مخالفين پديده يارگيري و جاسوس پروري بطور گسترده همواره در دستور کار وحوش ولايي و پيش برندگان خط ومشي شيطاني «ولي فقيه » در زندانها و در بيرون از زندانها قرار داشته است .شکستن و به خدمت درآوردن عناصر و افرادي که به هر دليل ديگر توان پرداخت بهاي سنگين «انسان بودن و انسان ماندن» را ندارند وبا تسليم و فروختن فکر و روان خويش به ابزارکاري در دست بازوان سرکوب و دستگاه جاسوسي دربار ولايت تبديل مي شوند همواره يکي از کارهاي مهم وزارت اطلاعات ملايان بوده است.
وزارت اطلاعات بعد از استخدام و بکارگيري اين گونه افراد آنها را بسته به نياز و تشخيص خود در داخل و يا خارج از ايران درپيشبرد سياست جاسوسي اين وزارتحانه در بين ايرانيان با عناوين مختلف بکار مي کيرد. کارکردها و ماموريتهاي اين افراد و نقشي را که بايد بر اساس نوع ماموريت و محل ماموريت و ضرورت کاري شان ايفا کنند متفاوت مي باشد. گاه براي پيش بردن کارهاي تروريستي و جاسوسي در کشورهاي ديگر در نقش يک توريست با ظاهر کاملا متفاوت از هيبت کريه ماموران ريشوي وزارت اطلاعات با پيراهن هاي بدون يقه آخوندي خارج مي شوند و به انفجار و کار هاي تروريستي و بمب گذاري در کشورهاي مختلف دست مي زنند و گاهي ديگر در کسوت يک فرد آراسته و مخالف رژيم در خارج از کشورو درشبکه هاي اجتماعي و يا با ظاهر شدن در مقابل دوربين رسانه هاي استعماري مماشتگر با رژيم آخوندهاي حاکم بر ايران به امر «اتجام ماموريت براي پيش برد خط و خطوط نظام مقدس »اهتمام مي ورزند.
مشخصه شاخص اين افراد سعي وافر درگسترش انفعال و سرخوردگي مبارزاتي در ميان ايرانيان مخالف ؛حمله و هجوم شديد به اپوزوسيون سرنگوني طلب و مقصر قلمداد کردن آن بعنوان باني و باعث خشونت رژيم؛ آلوده کردن و لوث کردن فرهنگ مبارزه و مقاومت ؛ و سعي وافردر تعويض جاي قاتل با قرباني وترسيم يک تصوير هيولايي از رهبران اپوزوسيون بطور اخص رهبري «مجاهدين خلق ايران» و «شوراي ملي مقاومت » در راستاي ماموريت حفظ نظام مي باشد. در کنار اين تبليغات و شيطان سازي ها نيز براحتي با آلوده ساختن اذهان عمومي کار اصلي خود يعني نفوذ و جاسوسي ويارگيري از ميان افراد مستعد از ميان ايرانيان را با ايجاد انجمنهاي قلابي تحت عناوين فريبکارانه از قبيل دفاع ازحقوق بشر؛ دفاع از حقوق پناهندگان ويا انجمن هاي فرهنگي به پيش مي برند و موجب وارد آوردن صدماتي به مبارزان و مخالفان از سوي رژيم مي شوند. واقعيتي که به کرات توسط ارگانهاي امنيتي کشورهاي مختلف اروپايي نيز مورد تاييد قرار گرفته شده است.(رجوع کنيد به گزارش سال 2011 «اداره حفاظت از قانون اساسي» آلمان که اخيرا منتشر شده است)اينجا.
بعضي از اينان در خدمتگزاري و چاکري آستان ولايت چنان از خود بي خود مي شوند و خلق و خوي ارباب خويش را فرا مي گيرند که گويي از اينکه مدتي به اشتباه در صف انسانها قرارگرفته اند شرمنده اند و مي خواهند جبران منافات کنند. به خوي وحشي و متجاوزشان که مدتي در بند کشيده شده بود ميدان بروز مي دهند وبا شرکت فعال در فعاليتها و پراتيک هاي جاسوسي و ضد انساني بر عليه انسانهاي ديگر پروسه دگرديسي خود را کامل مي سازند و به کسوت « ياران شيطان» در مي آيند.
يکي ديگر از افرادي که در نقش يک منجي براي نجات ايرانيان مبارز به اصطلاح «اسير در بند مجاهدين و محصور در کمپ اشرف» در محيط هاي مجازي و شبکه هاي اجتماعي ظاهر ميشود فردي است که سالها پيش بعد از تقلاي ناموفق اش براي نفوذ و ضربه زدن به رهبري مجاهدين در« کمپ اشرف »و بعد از افشا شدن نقشه هاي شومش به بارگاه شيطان برگشت و بعد از تخليه اطلاعاتي و آموزش مجدد با اعلام اينکه « طي نقشه اي از دست وزارت اطلاعات به خارج فرار کرده است» به خارجه اعزام شد. وي در اروپا با چهره يک مخالف رژيم براي رهايي هماناني که اربابش هزاران تن از آنان را اعدام کرده و همچنان مي کند و براي تسليم درآوردنشان از هيچ گونه دنائت و شناعتي در حق خانواده و وابستگان آنان فروگذاري نمي کند به ايفاي نقش مشغول شد. اين شخص محمد حسين سبحاني ساکن آلمان در شهر کلن ميباشد که در پوشش يک انجمن و سايتي پوششي از همان نوع انجمن و سايت هايي که فوقا ذکر شد به ماموريت جاسوسي و جنايت خود در حق پناهندگان سياسي مخالف ايراني ادامه ميدهد. با هم با سابقه و عملکرد اين جاسوس و سرسپرده دربار ولايت آشنا شويم.
محمد حسين سبحاني :
محمد حسين سبحاني مزدور وزارت اطلاعات |
در قسمت اول اين مطلب به نقل از گزارش «کميته پارلماني دوستان ايران آزاد در پارلمان اروپا ( FOFI)به استفاده وزارت اطلاعات ايران از يک سازمان حقوق بشري مستقردر نيورک Human Right Watch ديده بان حقوق بشر- HRW )) ـ اشاره کرديم واکنون به قسمت ديگري از اين گزارش که طي آن به محمد حسين سبحاني پرداخته شده است نگاهي مي اندازيم :
« يکي از شاهدان Human Right Watch))HRW محمد حسين سبحاني است. HRW اظهار کرده است که او مدت "هشت سال و نيم در داخل اصلي ترين کمپ سازمان مجاهدين خلق ايران در عراق -کمپ اشرف- از سپتامبر 1992 تا ژانويه 2001 زنداني بوده است."
از همين جهت، هيات نمايندگان FOFI مشتاق بود تا براي سنجش درستي اين شهادت مهم در ادعاهاي HRW با افسانه طاهريان (همسر سابق محمد حسين سبحاني) مصاحبه نمايد. FOFI همچنين با نمايندگان رسمي سازمان مجاهدين خلق ايران براي دريافت واکنش ايشان نسبت به ادعاي مطرح شده صحبت کرد و پرس و جوهايي را از برخي اعضاي حاضر در کمپ اشرف بعمل آورد.
همچنين تحقيقات گسترده تري براي ارزيابي ادعاهاي مطرح شده بر روي اينترنت و با استفاده از منابع مستقل از سوي FOFI انجام گرفت تا ميزان درستي ارزيابي هاي مذکور را استحکام بخشد.
افسانه طاهريان در سال 1983 در سن 21 سالگي با محمد حسين سبحاني ازدواج مي کند. او در خصوص همسر سابقش مي گويد که او با علم به هواداري وي از سازمان مجاهدين خلق ايران، خود را به عنوان يکي از هواداران اين سازمان معرفي مي کند و افسانه را راضي مي سازد که با او ازدواج نمايد.
افسانه طاهريان در حالي که داشت با نمايندگان FOFI مصاحبه مي کرد با بغض از چگونگي بنا شدن زندگيشان بر روي دروغ سخن گفت.
وي اظهار داشت: "حتي از جنبه ي خانوادگي من بزرگترين ضربه را خوردم. رابطه ي ما از ابتدا بر دروغ بنا شده بود و شما مي توانيد تصور کنيد که او ديگر چگونه انساني است."
وقتي از افسانه درخواست شد تا در خصوص اظهارات همسر سابقش صحبت کند، او به نمايندگان FOFI " او مي گويد که از گفت: سال 1977 به صورت قراردادي براي سازمان مجاهدين خلق کار مي کرده است و از سال 1979 عضو اين سازمان گشته ؛ که اين دروغي بيش نيست. در سال 1983 وقتي ما ازدواج کرديم او خودش را به عنوان يک مهندس هواپيمايي و هوادار سازمان معرفي کرده بود... او مي خواست که مرا راضي کند تا با او ازدواج کنم چون که مي دانست من هم يک هوادار هستم و مي خواهم به جنبش موجود بپيوندم. اين ادعاي وي که از مقاومين و يکي از اعضاي بسيار مرتبط به سازمان بوده است، يک دروغ است. بعد ها من متوجه شدم که او در خصوص شغلش هم به من دروغ گفته بود. او يک مهندس هواپيمايي نبود بلکه بعنوان کسي که هلکوپترها را تعمير مي کرد در وزارت دفاع استخدام بوده است. من متوجه شدم که او از ابتداي رابطه يمان به من دروغ گفته است."
مصاحبه ي نمايندگان FOFI با افسانه طاهريان سوالات بسياري را در خصوص شهادت هاي محمد حسين سبحاني برانگيخت. خانم طاهريان مي گويد زماني که طاهريان در اشرف بوده متداوما با برادر خود جعفر در ارتباط بوده است. خانم طاهريان مي گويد که بعدها متوجه مي شود که جعفر براي گروهاي سرکوب و يا آنچه حکومت آن را پليس اخلاقي مي خواند کار مي کرده است. او مي گويد که "پس از اين ارتباطات بود که وي مورد ظن سازمان قرار گرفت و از اين امر آگاه شد...." طاهريان به هيات نمايندگان گفت......».
محمد حسين سبحاني، متولد 1339 در شهر ساوه در ايران، يكي از مأموران رژيم ملايان در آلمان است كه تحت عنوان عضو سابق مجاهدين فعاليت ميكند . او كه يك تكنيسين صنايع هليكوپتر وابسته به وزارت دفاع رژيم بود در بهمن1362 به گلاله در سليمانيه عراق آمد و به مجاهدين پيوست و در پشتيباني پايگاهها بهكار پرداخت. اما در جريان يك توطئه رژيم آخوندي براي ترور آقاي مسعود رجوي، رهبر مقاومت، ارتباطات مشكوك و سابقهسازيهاي دروغين او برملا شد و مزدوري او براي ملايان افشا گرديد و توطئه شكست خورد.
وقتي ارتباطات محمد حسين سبحاني و مأموريت تروريستي اش افشاگرديد، او اعلام بريدگي كرد و پس از چندي در منطقه مرزي ايران و عراق از نزد مجاهدين گريخت، اما توسط ارگانهاي عراقي دستگير شد و مدتي بعد از طريق قانوني در ژانويه 2002 به ايران بازگشت. وي به مجرد رسيدن به ايران در هتل مرمر تهران تحت آموزشهاي فشرده و ويژة وزارت اطلاعات ملايان براي مأموريتهاي برونمرزي قرار گرفت و تحت امر «حاج غلامي» از مهره هاي اين وزارتخانه براي انجام طرحهايي توجيه شد و بهخارج از كشور فرستاده شد.
يك مأمور رژيم بهنام رامين دارمي در نامهيي كه به يك مقام وزارت اطلاعات نوشته است، ضمن اعلام آمادگي براي انجام مأموريت در خارجه، تصريح ميكند كه طي مدت آموزشها، سر تيم او در هتل مرمر محمدحسين سبحاني بوده است. (پيوست شماره 2)
«به برادرگرامي حاج سعيد
اينجانب رامين دارمي فرزند عبدالامين متولد1348 ش 1561 صادره آبادان بنابر پيشنهاد وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران براي انجام مأموريت به يكي از كشورهاي اروپايي جهت افشاي هرچه بيشترمنافقين اعلام آمادگي كامل مينمايم.
اينجانب يك بهمن 1380 بعد از طي مراحل قانوني در عراق وارد ايران از حوزه خسروي شدم مرا بعد از اين امر، از طرف برادران پذيرايي واستقبال بالايي بهعمل آمد. يك شب در قصرشيرين اقامت داشتيم و بعد از انجام مراحل قانوني به هتل مرمرتهران اعزام شديم پذيرايي و استقبال بالايي از ما شد طي مدتي كه در هتل مرمر بوديم.
سرتيم من برادرمحمدحسين سبحاني بود كه بههمراه علي قشقاوي، طالب جليليان، علي اشرفي در يك تيمبندي قرارگرفته بوديم برادران اطلاعات روزانه نزد ما ميآمدند و هر مشكلي كه داشتيم حل ميكردند در اين مدت با حاج محمود صحبت كردم.
مدت اقامتم در هتل دهروز بود وقتي به اهواز اعزام شدم برخي از بچهها ازجمله محمدحسين سبحاني و حميدرضا برهون هنوز در هتل مانده بودند تا خانواده آنها جهت استقبالشان به تهران بيايند. در اهواز دو روز ماندم و خانوادهام جهت تحويل گرفتنم مراجعه كردند كه با يك مراسم جالبي انجام شد. طي مدت اقامت در هتل مرمر طرحهاي پيشنهادي شما چندين بار در تيم توسط محمدحسين سبحاني با ما مرور شد و در آن خصوص توجيه شديم و سلام. با تشكر از مسئولين محترم ـ رامين دارمي اولاسفند1380».
سبحاني در فوريه 2002 بهآلمان رفت و با ديگر عوامل وزارت اطلاعات در اروپا مسعود خدابنده، علي اكبر راستگو و مهدي خوشحال ارتباط برقرار كرد. از آن زمان تاكنون كار اصلي وي شركت در كلية فعاليتهاي برونمرزي وزارت اطلاعات آخوندها عليه مقاومت در كشورهاي مختلف ميباشد.
يك خبرنگار ايراني به نام محمود مسعودي كه به مدت 7سال با اين ماموران در ارتباط بوده و در سال 2002 از آنها جداشده است، قبل از آن براي مصاحبه با محمدحسين سبحاني و بيان سرگذشت او به شهر دوبلن آلمان ميرود ولي در عمل به واقعيات ديگري مي رسد و كنجكاوي اش را برمي انگيزد . او سپس در نامه اي خطاب به «رود لوبرز» كميسر عالي پناهندگان ملل متحد ضمن افشاي محمدحسين سبحاني و بخشي از شبكه جديد اعزامي گشتاپوي ملايان از تهران، از طرحهاي وزارت اطلاعات پرده برداشت. وي در نامه خود مي نويسد :
«آنقدر مصاحبه با محمدحسين سبحاني كنجكاويم را جلب كرد كه در صدد برآمدم اين ماجرا را تا ته دنبال كنم تا ببينم سر از كجا درميآورد. كمي بعد متوجه شدم كه هنوز مدارك پناهندگي محمدحسين سبحاني درست نشده سر از كلن درآورده است، در كلن در خانهيي با مهدي خوشحال، علي اكبر راستگو و ... جمع شده اند . در اين خانه محمدحسين سبحاني خطوط جديدي كه از ايران آورده بود را به آنها ابلاغ كرده و در اين رابطه بين آنها تقسيم كار كرده است . از آنجا كه ميدانستم كريم حقي و مهدي خوشحال، علي اكبر راستگو و ... از سوي پليس امنيتي هلند و آلمان به عنوان جاسوساني كه در رابطه با وزارت اطلاعات رژيم هستند و براي انجام ماموريتها و يا چاپ انتشاراتشان پول دريافت ميكنند شناخته شدهاند، رابطه محمدحسين سبحاني با آنها و اين نشستها كاملا پرده از روي مسائل برداشت.
همزمان متوجه شدم كه فرد ديگري به نام مسعود خدابنده كه او هم مدعي بود مسئوليت اصليش مبارزه با مجاهدين است، از انگليس به شرق آلمان رفته بود تا به حل مسائل پناهندگي محمدحسين سبحاني و افراد هم تيم او كمك كند. اينها افرادي به نامهاي فرهاد جواهري يار، ادهم طيبي، ادوارد ترمادويان و ... بودند كه همگي بهطور همزمان به آلمان رسيده بودند و پناهنده شده بودند.
سناريو مأمور وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي بهطور خلاصه اين بود كه از مسئولان «ستاد امنيت سياسي مجاهدين» بوده و بهدليل «مخالفت با سياستهاي سازمان» توسط مجاهدين «زنداني و شكنجه» شده و پس از تحمل سالها زندان انفرادي، مجاهدين او را به عراق تحويل دادهاند. چند سال هم در عراق زنداني بوده و سپس به رژيم ايران «مسترد» شده و توسط وزارت اطلاعات هم زنداني شده است. اما در روز سوم ورود به ايران، از زندان وزارت اطلاعات «گريخته» و به آلمان آمده است!!
- وي در حاليكه مدعي بود فقط بعد از سهروز از دست وزارت اطلاعات گريخته است ، اما همهٌ جزوات و كتابهايي را كه وزارت اطلاعات در سالهاي اخير به اسم جداشدگان مجاهدين عليه مجاهدين منتشر كرده، مطالعه كرده بود. كتابهايي كه وزارت اطلاعات در دو مورد آنها را مصرف ميكند. يكي در خارج كشور براي مصارف خارجي و يكي هم براي آموزش دادن به مأموران نفوذي وزارت اطلاعات در خانههاي امن و هتلهاي تحت كنترل اطلاعات در تهران. واضح است كه امكان مطالعهٌ اين جزوات و كتابها درنزد مجاهدين و در زندان عراق وجود نداشته و بنابراين سبحاني بايستي در عرض كمتر از سه روز دهها جلد كتاب را مطالعه كرده باشد! آنهم در حاليكه بنا بهادعاي خودش در اين سه روز تحت شكنجه و يا در حال انتقال از زندان قصر شيرين به زندان كرمانشاه و از زندان كرمانشاه به زندان تهران بوده است! - سبحاني تصريح ميكرد كه «رسالت» او در خارج كشور مبارزه عليه مجاهدين و شخص آقاي مسعود رجوي است و مهمترين موضوع اين است كه بايستي آقاي رجوي را مورد حمله قرار داد. وي همچنين ميگفت كه مسئوليت دارد تا ساير «جدا شدگان مجاهدين» را كه از ايران «فرار ميكنند» سازمان دهد.
شرکت فعال در توطئه هاي تروريستي و جاسوسي بر عليه پناهندگان ايراني مخالف رژيم در خارج از کشور
در ماه ژوئن سال 2007 (۲۷ خرداد 1386) اينجا در يک توطنه بر عليه پناهندگان ايراني محمد حسين سبحاني به همراه تعدادي ديگر از اوباشان و چاقوکشان وابسته به رژيم و سفارت ايران در فرانسه به عده اي از پناهندگان ايراني که در سالن فياپ پاريس در اعتراض به اقدامات مزدوران رژيم در فرانسه بر عليه پناهندگان و مخالفين ايراني تجمع مسلمت آميزي را برپا کرده بودند بمانند همپالکي شان در ايران با چاقو و دشنه حمله کردند و عده اي از ايرانيان پناهنده را مجروح و مصدوم ساختند. امري که منجر به دستگيري وي و همدستانش توسط پليس فرانسه گرديد.
«شوراي ملي مقاومت ايران» مستقر در پاريس درآنزمان در اطلاعيه شماره 2 خود با عنوان «شكست و رسوايي اطلاعات آخوندي در پاريس » در رابطه با اين ماجرا چنين گزارش کرد:
«محمد حسين سبحاني و دو مامور ديگر اطلاعات آخوندي به جرم چاقوكشي و مجروح كردن ايرانيان مخالف در فرانسه بازداشت شدند
مزدوران كه از كشورهاي مختلف اروپايي به فرانسه اعزام شده بودند, مأموريت داشتند براي توطئه چيني عليه پناهندگان سياسي و مخالفين رژيم , جلسه يي تحت عنوان حمايت از پناهندگان و مهاجرين ايراني در سالن فياپ پاريس برگزار كنند. اما قبل از برگزاري جلسه , به مجرد حضور چند پناهنده سياسي, مزدوران كه تدارك حمله و هجوم را از قبل ديده بودند, به سركردگي جهانگير شادانلو, مزدور شناخته شده رژيم در فرانسه به جان پناهندگان افتادند و وحشيانه آنها را با چاقو و قمه و پنجه بوكس و گاز اشك آور, مضروب و مجروح كردند
مزدوران حاضر دراين صحنه, شامل محمد حسين سبحاني, هادي شمس حائري , مسعود خدابنده و زنش ان سينگلتون, علي قشقاوي , مهدي خوشحال, , بهمن راستگو به همراه آلن شواليه راس مزدورفرانسوي آخوندها و دو مزدورهيولاي سفارت رژيم بودند
در پي حملات وحشيانه مزدوران, پليس خود را به محل رساند و پس از بررسي صحنه و جمع آوري آلات جرم و شناسايي مجرمين, علاوه بر لغو جلسه مزدوران, محمد حسين سبحاني و دو مزدور ديگر اطلاعات و سفارت رژيم آخوندي را بازداشت و مورد تعقيب قضايي قرار داد».
محمدحسين سبحاني نفر سمت راست با شماره 7 در عکس بهمراه 2 تروريست چافوکش سفارت آخوندي در فرانسه ديده مي شود
روزنامه فرانسوي اکورژيونال درتاريخ ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷ ضمن گزارشي در باره برخي پروژه هاي ماموران اعزامي وزارت اطلاعات از جمله محمد حسين سبحاني عليه مقاومت ايران در اور سوراواز و شهرهاي اطراف و همچنين در پاريس منجمله ماجراي حمله و هجوم و چاقوکشي آنها عليه پناهندگان و مخالفين رژيم در سالن فياپ در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۷, تصاوير م سبحاني و دو چاقوکش ديگر را در حين بازداشت در مرکز پلييس و همچنين تصوير ديگري از اعزام مزدوران به حولي مقر شوراي ملي مقاومت در اور سور اواز در آوريل ۲۰۰۵ را چاپ کرد . عنوان اين گزارش با اشاره به بازداشت سبحاني در ماجراي فياپ اين بود:
«کسي که آمده بود عليه مجاهدين افشاگري کند, يک تروريست واقعي ازآب درآمد
اور سور اواز ـ مقاله اي به قلم ژان ـ فرانسوآ دوپاکيه (Jean-François DUPAQUIER)
هفته نامه «اکو رژيونال» ـ چهارشنبه 27 ژوئن 2007
در تاريخ 5 آوريل 2005 محمد سبحاني در جلو شهرداري اورسوراواز عليه پناهندگي اعطا شده به مجاهدين خلق در فرانسه به تظاهرات پرداخته بود. او اخيراً پس از شرکت در يک چاقوکشي دستگير شده است.
آيا محمد حسين سبحاني يک فرد مسالمتجو و دموکرات است که به ناگهان «از کوره در رفته است» و در يک حمله با چاقو به پناهندگان ايراني حمله کرده است يا اينکه او يک مامور سرويسهاي اطلاعاتي رژيم ملاها (VEVAK) است، همان سرويسهايي که در ايران «قانون اسلامي» را بهصورت بيرحمانه به مردم تحميل ميکنند. در هر صورت اين شاهد ممتاز قاضي بروگير بههمراه 2 نفر از رفقايش به اتهام حمله با چاقو به مخالفان ايراني در وسط پاريس تحت پيگرد قضايي قرار گرفته است.
ماموريت برون مرزي براي شرکت در توطئه عليه رزمندگان آزادي در کمپ اشرف:
در طي دو سال اخير محمد حسين سبحاني نيز بمانند سايرين آلت دستان وزارت اطلاعات در تلاش اين وزارت خانه براي برچيدن پايگاه اشرف و نجات رژيم از کابوس سرنگوني اش چندين بار به مقابل در کمپ اشرف اعزام شده که با تبليغ و ترويج انحلال طلبي و پراکندن روحيه ياس وتسليم در ميان مبارزان پايداراشر ف با تهديد و شانتاژ ساکنان را تشويق به جدا شدن از مقاومت و بازگشت به آغوش شيطان بنمايد.
کمپ اشرف بعنوان پايگاه يگانه اپوروسيون سازمانيافته و سرنگوني طلب سراسري ايران نقش مهمي را در قيام 3 سال پيش مردم ايران ايفا نمود و شعارها ي اشرفيان بطور گسترده در طي قيام توسط قيام کنندگان در خيابانهاي تهران سرداده شد. رژيم ملايان ايران بخوبي فهميد که ساکنان اشرف چه با سلاح و چه بي سلاح تهديد بالقوه و جدي براي موجوديت اش مي باشند و لذا تمام سرمايه سياسي و نظامي و ديپلوماتيک خود را براي بستن اشرف بکار گرفت و هر هفته ده ها نفر از عوامل خود را از داخل و خارج ايران با صرف هزينه هاي گزاف به خروجي کمپ اشرف اعزام نمود و با همکاري دولت مالکي در عراق با نصب بيش از 300 بلندگو به اطراف سياج دور اشرف بطور شبانه روزي در مدت نزديک به 2 سال به تهديدساکنان اشرف پرداخت.
هدف عمده رژيم از تهاجم به اشرف در درجه اول از بين بردن فکر و تشکيلاتي است که در اشرف است. فکر و انديشه اي که به مکان و جايي وابستگي ندارد و همانطور که توانست از يک بيابان خشک و لم يزرع شهر سرسبز و مدرني مثل اشرف را بسازد مي تواند در هر جاي ديگر که باشد سرسبزي و بالندگي خود را نشان دهد . اينرا دشمن آنان بهتر از هر کس ميداند و به جد خواهان از بين بردن آنها هست.
با نگاهي به اين اسناد و ويدئو ها که توسط خود عوامل شيطان بعنوان گزارش کار به ارباب در يوتيوب و ساير شبکه هاي اينترنتي به اشتراک گذاشته شده است بخوبي مي توان فهميد که يک فرد پناهنده حتي با داشتن کار و درآمد مکفي نمي تواند ازعهده اين قبيل فعاليتها که احتياج به صرف هزينه هاي زيادي دارد به تنهايي برآيد. ضمن اينکه سفر به عراق تحت حاکميت و نفوذ ملايان و نيروي تروريستي قدس در شرايطي که دولت مالکي وفادار به ولايت فقيه به هيچ يک از وکلاي ساکنان اشرف و پارلمنترهاي اروپايي و يا خانوادهاي ساکنان اجازه ورود حتي به عراق را نميدهد نمي تواند بدون هماهنگي با وزارت اطلاعات ملايان و نيروي ترويستي قدس باشد. بنا به گزارشاتي وزارت اطلاعات در سفر ماه مارس 2011 سبحاني به بغداد مقداري پول نقد بابت تقسيم بين ساير مزدوران در اروپابه او مي دهد. اما او پول ناچيزي به ساير عوامل وزارت اطلاعات همچون کهزادي و سپاهي و ناصري و نصرالهي و فتاحيان و رزاقي و کرمي و صرافپور و نادري مي دهد و بقيه را براي خود برمي دارد که باعث اختلاف و درگيري بين آنها مي شود. وزارت اطلاعات به اين عوامل خود دستور داده است تا ”با تشکيل تجمعات خياباني و برگزاري جلسات سخنراني حتي با تعداد اندک، اما با گرفتن فيلم و عکس مکفي، تبليغات گسترده يي را عليه مجاهدين به راه اندازند و چنين وانمود کنند که يک فضاي منفي عليه آنها به وجود آمده است.
سبحاني مسئوليت مزدوران جديدالورود را بر عهده دارد و با برگزاري جلسات توجيهي و راه اندازي انجمن و سايت و وبلاگ مانند« انجمن قلم» و «انجمن فانوس» در آلمان, «انجمن ياران » در فرانسه به يارگيري براي وزارت اطلاعات و شيطان سازي و جاسوسي عليه پناهندگان بويژه مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران مشغول است.
در قسمت ديگر اين نوشته باز هم با معرفي يکي ديگر از ياران شيطان در خدمت شما خوانندگان اين مطالب خواهيم بود.