۱۳۹۴ خرداد ۱۱, دوشنبه

سالگرد شهادت غلامرضا خسروی: تابلوی شرف و سربلندی يک خلق جوادشفايى انجمن نجات ايران

انجمن نجات ايران
يك سال از شهادت مجاهد خلق غلامرضا خسروى گذشت.
بعضی خونها البته، جدا از تمامی تاثيرات عام، بطور خاص پيام آور و راهگشای مسيری میشوند که در آن می توان حيات وممات يک خلقی را با قبول تمامی مصائب و دردو رنج ناشی از شهادت عزيزانش به عينه ديد. آخر غلامرضا در اوج مظلوميت و در شرايطی بر عهد و پيمانش با خدا و خلق محبوب خود و آرمان و سازمان و رهبريش وفا دار و پايدار ايستاد و با خون خود آنرا اثبات نمود که رجالگان و مزدوران آخوندی و وطن فروشان آخوند صفت، تيغ به کف با ماکزيمم رذالت ممکن در دنيای امروزی برای نابودی اميد و گنجينه ملی مردم ايران متحد شده اند،براستی که شهادت غلامرضا الگوی عاشورای نسلی است که به هر قيمت در برایر يزيديان دوران سر خم فرو نمی آورند و اين همان پيام روشن و راهگشای خون اوست که با پايداری و مقاومت خود تمام جان فشانيهای فرزندان شريف مردم ايران را به هم گره زد و تابلوی شرف و سربلندی يک خلقی را به زيبائی لبخند يک کودک معصوم در ايرانی آزاد و آباد ترسيم نمود. سلام بر او، سلام برمجاهدان زندان ليبرتى که راه ايستادگی و مقاومت را به نسل او«علامرضا» آموختند و خود آموزگار مقاومت و پايداری برای آزادی خلقشان هستند، غلامرضا خسروى از جمله شهيدانی است که تا سرنگونی رژيم ضد بشری آخوندی، خونش از جوشش در رگهای هر انسان شريفی باز نخواهد ايستاد و بر عزم و جزم يارانش بيش از گذشته خواهد افزود. غلامرضا، نه تنها خون على صارمى،جعفركاظمى محمدحاج آقايى و شهيدان ارتش آزاديبخش و تمامي مجاهدان و مبارزان را يکجا زنده کرد، بلکه آينده را نيز با خون خود آنچنان روشن و شفاف نمود که ديگر تمامی آنچه را كه بايد همه مي دانستند نشان داد. براستی که غلامرضا با فدای خود پرده از دجاليت ملايان برداشت و به همه عالم ثابت نمود که آخوند روحانى هم آنند ديگر قداره بندان در حاكميت، جنس ديگرى ندارد و از كوزه همان تراود كه در اوست! مجاهد قهرمان غلامرضا خسروى درست در زمانی سربدارشد که همزمان با آغاز ئوطئه کثيف و ضد ايرانی نابودی کل مقاومت و به خصوص قلب تپنده آن رهبرى مقاومت بود، آرى، از يک طرف آخوندهاى دجال كه بر گرده بريده مزدوران و تسليم شدگان به بارگاه ولی فقيه نشسته و در هر کوی و برزنی آنهارا بر ارابه دجاليت و استمالت نشانده و می چرخانند و به آنها امر ميكندكه فتوای وارفتگى به بدنه و هواداران مجاهدين سر دهند و آنها را به توبه و تسليم دعوت كنند امّادر همين حال غلامرضا را به دليل پايداری و مقاومت بر اصول وآرمان آزاديخواهی و حمايت از مجاهدين و رهبری آن به زير شديدترين شکنجه ها و اذيت و آزار جسمی و روانی کشيده و از اعمال هيچ جنايتی در حق خانواده او نيز دريغ نكردند،در حاليکه همان زمان با تبليغات آخوندی، از طريق عوامل و مزدوران اعزامی خود به خارج اتهام شکنجه در درون مجاهدين و مقاومت ايران را سر داده و می دهند. به راستی که خون غلامرضا ثابت کرد که اضداد مجاهدين و همدستان آخوندها تا کجا دستشان در خون جوانان مردم ايران فرو رفته است و همه آنها در اين جنايت با آخوندها شريک می باشند و دور نيست روزی که پاسخ اين همه خونهای به ناحق ريخته را همراه با تمامی رژيم ضد بشری آخوندی پس بدهند. خوبست اينجا به همه ميراث خوران خمينى و مزد بگيران و حاميان آنها بگوئيم که تمامی احاد مردم شريف و با وجدان ايران و جهان با هر عقيده و مرام و مسلکی «چه مسلمان و چه غير مسلمان»در اثر جنايات ضدبشری به دست شما عليه مردم و مقاومت خونبار آنها، به نقطه ای رسيده اند که متحد و يکصدا بر سر شما جنايتكاران فرياد بر می آورند، به راستی اعدام او که يک مجاهد در بند و تحت شکنجه بود برای انتقام از مردم ايران به خاطر حمايتشان از فرزندان دلير خود در جبهه مقاومت ضد بنيادگرائی و تروريستی رژيم آخوندها و پيروزيهای مقاومت آنان در عرصه های داخلی وبين المللی بوده و هست،از سويى اعدام غلامرضا خسروى، وحشت و هراس رژيم از وجود عنصر مجاهد خلق را به خوبی نشان داد و دست تمام رياکاران و جيره خواران خود را رو کرد. اما از همه مهمتر اينکه شهادت او نه تنها مردم ما را در حمايت از مقاومت و مجاهدين كنار نزد، بلکه موجب افزايش تلاش و حمايت اين خلق اسير از آنها شد و اثبات كرد که آخوندها در سراشيب سقوط و مرگ لاجرم با اين جنايات فقط روز سرنگونی خود را نزديکتر می کنند و موجب رو سياه شدن و سوختن هر چه بيشتر عوامل و مزدوران اعزامی خود به خارج و يا در خارج نشسته را فراهم می کنند،سلام بر غلامرضا خسروى، مرگ بر دژخيمان وجلادان مردم ايران ننگ و نفرين بر مزدوران و حاميان آخوندها.

جوادشفايى

عضو اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سرنگونی