در ویرانترین دقایق،
انسان برج بلند شکوهمندیهاست
در ویرانترین دقایق، همیشه چیزی هست؛ چیزی برای عشق ورزیدن
«گذشته» را به آبهای فراموشی گره زن!
از آرامش «حال» خداحافظی کن!
سخت رفتن و نگاه مداوم به افق؛ این است آنچه باید
با من بیا
تا کهکشانی از شمعهای زمینی،
بر بازوان قرنهای آینده
در ویرانترین دقایق، همیشه کورسوی نجاتی هست.