انجمن نجات ايران
ايران-زنداني سياسي
ايران-يكي از كشورهاي است،كه تا كنون بخاطر نقض حقوق بشر بويژه اعدام زندانيان
سياسي بيش از 60 بار بوسيله كمسيون حقوق بشر ملل متحد محكوم شده است،
در ايران ،تا كنون 120000 از زندانيان سياسي اعدام شدند،
دردوران آخوند روحاني اعدامها همچنان ادامه دارد،
خاطران زنداني كه در زير ملاحظه ميكنيد،بوسيله مجاهد خلق هنگامه حاج حسن كه
3 سال از سال 60 زنداني بوده
است،نوشته شده است،اين كتاب به زبان انگليسي و فرانسوي و ايتاليايي و سوئدي و عربي
تجرمه شده است،
ادامه كتاب چشم در چشم هيولا.
زهره چاوشي“ يكي از خواهراني بود كه گويا بهخاطر
اين كه در دفتر بنيصدر يا يكي از ارگانهاي مربوط بهاو كار ميكرد، دستگير شده بود،
اما در زندان كه از نزديك بچههاي مجاهد را ديده بود، هوادار مجاهدين شده بود. شوهرخواهر
و تعدادي از اقوام زهره حزباللهي و پاسدار بودند و او عليرغم اينكه جرم تعريفشدهيي
نداشت و بنيصدر رئيسجمهور خود رژيم بوده و كار كردن در ارگانهاي مربوط بهاو اساساً
نميتوانست جرم باشد، ولي چون درمقابل دژخيمان و اقدامات آنها عليه زندانيان ميايستاد
و با ”حاجي“ درميافتاد او را آزاد نميكردند. اقوامش هم براي آزادي او تلاش ميكردند
و ”حاجي“ چون نميتوانست ”زهره“ را وادار بههمكاري و تواب شدن بكند، مستاصل شده
بود و ميگفت تو از اين منافقا بدتري وگرنه آزادت ميكردم. ”زهره“ از اهالي جنوب شهر
و دختري زحمتكش و خودساخته بود و حاضرنبودكه زير بار حرف مزدوران احمقي مثل ”حاجي“
برود.
”زهره“ بسيار ضعيف و مريض بود و بهخاطر مشكل معده نميتوانست غذاي زندان
را بخورد و فقط نان خشك و پنير غذاي اصلي او بود. سهم هركس روزانه حدود 10گرم پنير
يعني بها ندازة يك حبه قند بود پنير اضافه نداشتيم ولي روزانه براي بيماران از
همين ميزان پنير مقداري را كنار ميگذاشتيم و بقيه را تقسيم ميكرديم.
”زهره“ بهعلت بيماري و غذا نخوردن بسيار لاغر و نحيف شده بود و وزن او
بهزحمت به40كيلو ميرسيد ولي باهمين جثة كوچك، ايستادگيش درمقابل ”حاجي“ جنايتكار
بسيار تحسينبرانگيز بود. بچهها او را خيلي دوست داشتند و احترام فوقالعادهيي برايش
قائل بودند. او در همه شرايط همواره يار مجاهدين در سختيها و عليه دشمن بود و هرگز
كوتاه نيامد و آخرسر هم در راه رسيدن و پيوستن بهمجاهدين، پس از آزادي از زندان
بهشهادت رسيد.