انجمن نجات ايران
عزیز پاک نژاد عضو شوراي ملي مقاومت
عقب نشینی های کلان اعلام نشده ولی فقیه در دو مرحله آخر مذاکرات، یعنی در مهلت هفت ماه گذشته، سرانجام در توافقی کتبی اما امضا نشده، به ثبت رسید. می شود گفت هیئت مذاکره کننده رژیم به دستور شخص ولی فقیه خواسته های اصلی 1+5 را دو دستی تقدیم کرده است. علت اینکار، در درجه اول، آشفتگی وضعیت سیاسی و اقتصادی رژیم، و در درجه دوم فشار مداوم و خردکننده طرفهای مذاکره به رژیم بود. از هفت ماه پیش روشن شده بود که تمدید مذاکرات بدون دادن امتیازهای کلان از طرف ولی فقیه میسر نیست و این اوست که باید دارو و ندار خود را در مقوله هسته ای به قمار بگذارد که از روی اجبار و استیصال سرانجام به این کار تن داد.
چند روز پیش از «توافق هسته ای»، طبق اخباری که بسختی از روند مذاکرات درز می کرد، همه چیز حاکی از به بن بست رسیدن صحبتها بدلیل اصرار نمایندگان رژیم برای حفظ اندکی از توانایی عملی دست یابی به بمب بود، اما هیچ کدام از طرفین حاضر به ترک میز نبودند. رژیم می خواست شکست مذاکرات را به گردن طرف مقابل بیاندازد، و سعی طرف دیگر هم با بالا بردن صدا، چیزی در همین مایه بود. ادامه مذاکرات در وضعیت آچمز، از روی اجبار دو طرف صورت گرفت. از محتوای توافقات که تا حالا منتشر شده، برمی آید که سرانجام رژیم با پایان دادن به تقلاهای خود، تسلیم خواست 1+5 شده و به این توافق بدون امضا رضایت داده است.
این کار تلاطمات و تنش ها را برای مدتی طولانی در درون رژیم و در دعوای باندها، بالا خواهد برد. اینکه ولی فقیه برای سر و سامان دادن به این نوع بحرانهای داخلی چه نقشه ای ریخته است و یا اصولا قادر به مهار آنها خواهد بود را آینده نشان خواهد داد. آن چیزی که روشن است، در موضوع «بمب سازی و بازدید از مراکز نظامی و هسته ای و بازجویی از دست اندرکاران آن»، تمامی خطوط قرمز خامنه ای زیر لگدهای طرف خارجی به خطوط زرد تغییر ماهیت داده اند. موضع نگرفتن بلافاصله ولی فقیه در برابر توافق، که قاعدتا امری عادی و ضروری است، و اکتفا کردن به تشکر از هیئت مذاکره کننده، حاکی از سردرگمی و رعایت احتیاط در برخورد با این قضیه و در عین حال داشتن امکان مانور برای خود است. می خواهد تا حد لازم جوانب را در نظر بگیرد تا حرفی که باعث رم کردن اوباش حکومتی می شود از دهانش در نیاید. اینکه در حال حاضر امکان مانوری در نفی این توافقنامه، داشته باشد، بسیار بعید به نظر می رسد. الان بخوبی می توان او را در برابر تابلوی انتخاب «مرگ یا خودکشی» دید.
ولی فقیه برای «جبران مافات»، مجبور است در مقابل این سرمایه های بر باد رفته، راه را کج کرده و در جای دیگری خطوطی قرمز ترسیم کند تا کنترل خود بر اوضاع را حفظ کند. ترسیم سرنوشت و آینده سیاسی رژیم به همین شکلی که هست، بدلیل سرعت حوادث بسیار مشکل است اما حال، خبر از آینده ای روشن برای آن نمی دهد.
از همین نقطه، سرنوشت ولی فقیه و اتوریته او، در بازدیدهای سرزده آژانس برای راست آزمایی وعده ها و قرارها و گفته های او، رقم می خورد. اگر چه ولی فقیه همواره از کش دادن مذاکرات و خریدن زمان به نفع خود سود برده است، اما این بار و در این نقطه، بدلیل تلخی «جام زهری» که سرکشیده، امتیاز کش دادن را در قالب مذاکرات، بطور کلی از دست داده است. سرپیچی و فریب و ممانعت از اجرای دقیق این توافق، او و نظامش را در موضع شکننده تری قرار خواهد داد. نظام ولایت فقیه فقط باید به امتیازها و وعده های داده شده توسط طرفهای مذاکره دل خوش کند.
امتیاز های داده شده به رژیم در مقابل «دادن بمب»، به هيچ وجه قابل توجیه نیست. اینکار خطر این رژیم و دست یابی به بمب هسته ای را همچنان بروز نگه می دارد. این مهم را طرفهای خارجی رژیم بهتر از هرکس می دانند اما خود را به غلط، قادر به جلوگیری از آن با استفاده از بندهایی که در این توافق آمده است می دانند. این تصور اگر ساده لوحانه نباشد، کاری بسیار مشکوک به نظر می رسد که از مقاصدی شوم برای تعیین سرنوشت مردم ایران و منطقه خاورمیانه خبر می دهد. پرداختهای ناموجه، بصورت امتیازهای مالی کلان، حاصل تاثیر «زهر مماشات» در اندام صاحبانش می باشد وسوء استفاده رژیم از باج هایی که با گشاده دستی در زمینه مسایل منطقه، حقوق بشر و غیره، بدست آورده، جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذارد.
در حال حاضر نگرانی مقاومت ایران که در پیام خانم مریم رجوی ابراز شده و بعضی از دولتهای منطقه و دولتهای اروپایی به درستی روی آن انگشت گذاشته اند، به سمت هزینه کردن صد تا صد و پنجاه میلیارد دلار ایست که قرار است به رژیم داده شود. این پول بطور قطع صرف رفاه مردم و پیشرفت کشور نخواهد شد، بلکه امکانات رژیم در پیشبرد طرحها و برنامه های تروریستیش را بیشتر خواهد کرد. این پول از جمله چیزهایی است که رژیم برای ادامه یابی حاکمیتش، روی آن حساب باز کرده است. خبر رفع تحریم از بعضی از سران نظامی و تروریستهای بین المللی شناخته شده رژیم توسط آمریکا و اروپا، به این گمان که فعالیتهای تروریستی این رژیم در کشورهای منطقه بیشتر خواهد شد، دامن زده است.
کشورهای 1+5 و در راس آنها دولت آمریکا و رییس جمهور آن مسئولیت خطیر برهم خوردن هر چه بیشتر اوضاع منطقه را بر دوش دارند و از عواقبی که دامن خودشان را بیشتر از هرکس خواهد گرفت گریزی نخواهند داشت. آنها از شریک کردن رژیم در حل مساله «داعش» در سوریه و عراق، طرفی بجز شکست نخواهند بست. این رژیم نشان داده که از این فرصت ها سوء استفاده می کند و آنها را در منگنه قرار داده وادار به ترک سنگر می کند. این را قبلا دیده ایم و دیدن دوباره آن یک تراژدی انسانی دیگر را به جهان تحمیل خواهد کرد. آنهایی که فکر می کنند ولایت فقیه قابلیت تغییر یا دگردیسی دارد، «کوتوله های سیاسی» ی بیش نیستند.
داستان بمب هسته ای رژیم تمام نشده است. «توافق هسته ای» ترقه ای در تاریکی است که نوری کم و صدایی گوش خراش میدهد و خاموش می شود. مذاکرات مستقیم به پایان رسید و ملاقاتها و دیدارهای فنی برای روکردن دست رژیم آغاز شده است. طرفهایی که به این توافق تن داده اند مجموعا حدود 90 روز وقت دارند تا آنرا امضاء کنند. اگر همه چیز به خوبی پیش رود و رژیم «دبه» در نیاورد و به بازرسی ها و نظارت سخت بر همه ارکان نظامی و تسلیحاتیش تن دهد، با یک رویداد غیر قابل باور روبرو خواهیم بود. اما اگر خلاف این ثابت شود و تحریمها برگشته، فشار خارجی زیاد شود، 1+5 باید پاسخ دهد، امکانات مالی برگشت ناپذیر که در اختیار رژِیم قرار می دهد را چگونه می تواند توجیه کند؟
24 تیرماه 1394 - 15 ژوئیه 2015