انجمن نجات ايران
بالاخره پس از دود و دم راه انداختنهای روحانی و باند تبهکارش بسرپرستی ظریف که تسلیم نامه ننگین کذایی شان را بعنوان یک پیروزی برای خود قلمداد میکردند، خامنه ای ولی فقیه درمانده و آبروباخته به صحنه آمد و آب پاکی را بر روی دست همه این جارچیهای چاچول باز ریخت. خليفه مفلوک و درمانده ارتجاع و فاشيسم ديني بالاخره پس از چهار روز، سکوت معنی دارش را در مورد محتواي توافق اتمي و گردن گذاشتن به خواستهاي آمريكا و ديگر كشورهاي ۱+۵ به منظور جلوگيري از دسیتیابی به بمب اتمی، بطرزی مفتضحانه شکست. وی ضمن جواب سربالاي خود به دعاوی مضحک پيروزي آخوند روحاني، با زیر سئوال بردن ادعاهای او ،به ناگزير و از سر استیصال با گردنی شکسته و به نحوي زبونانه به تأييد توافق زهر آلود اتمي پرداخت و درعين حال، برای بدست آوردن دل "دلواپسان" کمی هم جاي "شك و شبهه، و دبه درآوردن" را هم باقي گذاشت. افاضات خامنه ای را میتوان در دو عبارت روشن و ساده خلاصه کرد:"آري به توافق اتمي، نه به گرم شدن روابط با غرب"!
در همین رابطه مقاومت ايران نيز بدرستی چنین اعلام كرد: "تاكيد خامنه اي بر صدور تروريسم و بنيادگرايي، سرپوش گذاشتن بر عقب نشيني اتمي" است. خامنه اي به صراحت بعد از کلی مقاومت و چوب لای چرخ گذاشتن پروسه مذاکره و موضعگیریهای غیرمنسجم و متناقض و یکی به نعل زدن و یکی به میخ ، که نشان از بهم ریختگی دستگاه ولایتش بود، به ناگزیز با کوتاه آمدن زبونانه در مقابل باند رقیب، رسما خمره زهرکشنده این ننگین نامه را با فلاکت سرکشید و گفت: «نکته اول تشکر از دست اندرکاران اين مذاکرات طولاني و نفسگير، است رئيس جمهور محترم، هيئت مذاکره کننده به خصوص که حقيقتا زحمت کشيدند»
او براي جان دادن و روحیه بخشیدن به جرثومه درهم شکسته دستگاه ولایت فاسد و مردنیش که قلب و مغز اتمی اش را از آن جراحی کرده و بیرون کشیده اند، با دست و پا زدن براي حفظ هژموني ضربه خورده اش بر ادامه سياست صدور تروريسم و مداخله در كشورهاي منطقه و تقابل۱۸۰درجه يي، با خط آمريكا تاكيد كرد و مزورانه و با همان متد وقیحانه آخوندیش گفت:
«نکته بعدي اين است که چه اين متن تصويب شود چه نشود از حمايت دوستانمان در منطقه دست نخواهيم کشيد از ملت مظلوم فلسطين، از ملت مظلوم يمن، از ملت و دولت سوريه از ملت و دولت عراق، از ملت مظلوم بحرين، مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطين همواره مورد حمايت ما خواهند بود.
نکته بعدي اين است که با اين مذاکرات و با متني که تهيه شده است در هر صورت سياست ما در مقابل دولت مستکبر آمريکا هيچ تغييري نخواهد کرد.
سياستهاي آمريکا در منطقه با سياستهاي جمهوري اسلامي ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمريکاييها حزب الله را و مقاومت لبنان را که فداکارترين نيروهاي دفاع ملي در يک کشورند متهم به تروريسم ميکنند، از اين بي انصافي بالاتر نميشود».
كه ترجمان واقعي آن يعني برای سرپا نگاهداشتن ولایت درهم شکسته اش باید بر همان سیاق سابق به صدور بحران، تروريسم و بمب گذاري و تشدید فعالیتهای تروریستی جنایتکارانی همچون پاسدار خونریز قاسم سليماني در عراق و سوريه ،يمن ولبنان ادامه بدهد.
این عظمای توسری خورده به نحوی مضحک و کودکانه نیز سعی کرد که توافق خفت بار اتمی را همان فتوای حرام بودن سلاح اتمی خودش جا بزند که گویی چیزی اتفاق نیفتاده و آب از آب تکان نخورده و اصلا خطوط قرمزی را که با آن همه جارو جنجال و هیاهوو تفرعن عنوان میکرد مطلقا نقش یرآب نشده است!! ولي فقيه ارتجاع، با حالتی زبوبانه به شکوه و گلایه از رجزخواني مقامات آمريكا درمورد به تسليم كشاندن او درمذاكرات دوساله پرداخت و ملتمسانه گفت: «حضرات مسئولين آمريکايي، دولتمردانشان، دولت زنانشان مشغول رجز خوانياند، هرکدام با زباني رجزي ميخوانند. البته ما ايرادي به اين کار آنها نداريم مشکلات داخلي آنها، آنها را ناچار ميکنه که اين رجز خوانيها را بکنند. که بله ما ايران را سر ميز مذاکره کشانديم ما ايران را تسليم کرديم ما مانع از سلاح هستهاي ايران شديم ما فلان امتياز را گرفتيم و از اين قبل..
سلاح هسته اي ربطي به گفتگوي آمريکا و غير آمريکا ندارد، خود آنها هم ميدانند و گاهي هم بر زبان آورده اند اهميت فتواي حرمت سلاح اتمي را. ما بر اساس حكم قرآن وشريعت اسلامي توليد سلاح هسته اي و نگهداري و به كار بردن آن را حرام ميدانيم و به آن اقدام نمي كنيم اين هيچ ربطي به آنها نداره به اين مذاكرات هم ربطي ندارد». او با این دروغپردازی های سفیهانه تلاش میکند آنچه را که بارها در موضعگیری های گوناگون روی آن تاکید میکرد که هدف از این مذاکرات صرفا از میان برداشتن تحریمها بوده، لاپوشانی کند. تحریمهایی خردکننده و درهم شکننده یی که به اذعان رئیس جمهورش همه ارکان و سراپای حاکمیتش را فلج و اشغال کرده بود که لاجرم او را وادار به مذاکره و تسلیم در مقابل غرب نمود. او نالان و سرگشته و بسیار زبونانه و ذلیلانه از در نصیحت به آمریکا هم وارد میشود و میخواهد که آنها بحال درمانده او لطفی بکنند و دست از اشتباه در مورد ولایتش بردارند! خامنه ای با زرنگی در یک قیاس مع الفارق احمقانه، بطرزی شیادانه ولایت خونریز و ضد ایرانی خود را با دولت دموکراتیک و ملی و مردمی دکتر مصدق پیشوای فراموشی ناپذیر ملت ایران نیز مقایسه کرد. همان رهبر مردمی که او و امام گوربه گوریش بارها از سیلی خوردنش در جریان کودتای ننگین 28 مرداد توسط استکبار! ذوق زده و ابراز مسرت و شادمانی کرده بودند! ولی فقیه بطرز عاجزانه یی چنین گفت: «من جمله اي را ميخواهم ناصحانه به اين حضرات بگويم امروز شما بعد از گذشت سالهاي طولاني از ۲۸ مرداد يا از جنگ ۸ ساله و دفاع جمهوري اسلامي اعتراف ميکنيد که اشتباه کرديد. من ميخواهم بگويم که الان هم داريد اشتباه ميکنيد الان هم مشغول اشتباه هستيد در جاي هاي مختلف اين منطقه وبخصوص چند سال ديگر يک کس ديگري ميايد و همين اشتباه شما را به رخ خواهد کشيد . همچنانكه شما امروز اشتباه گذشتگان تان را به رخ ميكشيد. شما هم داريد اشتباه ميكنيد. بيدار شويد از اشتباه خارج شويد حقيقت را بفهميد درمنطقه اشتباهات بزرگي را دارند مرتکب ميشوند»!!؟
مقاومت ایران بدرستی از این توافق اتمی بعنوان یک بازی باخت- باخت نام میبرد. روشن است که غرب با دور زدن از شش قطعنامه شورای امنیت، آنچه را که ابتدا در دستور کار پرونده بحران هسته ای با رژیم ولایت فقیه داشت زیر پا گذاشت و از فرصت بدست آمده که میتوانست تمامیت پروژه ضد ایرانی هسته ای رژیم را متلاشی کند استفاده مطلوب نکرد و در عوض امتیازات کلان به آخوندهای پا بگور داد. ریشه این فساد سیاسی را باید در سیاست مماشات و ضعیف اوباما با این رژیم جستجو نمود. امریکا با به رسمیت شناختن حق غنی سازی در داخل کشور برای این حکومت جبار و تروریست، پایه این قطعنامه ها را سست و در نهایت آنها را از حیزانتفاع خارج کرد. این پایه و پروسه اساسی که از ابتدا برای ممانعت ایران از هر نوع غنی سازی در داخل کشور و برچیدن کل این پروژه در قطعنامه ها تصریح شده بود توسط اوباما که بشدت دنبال بجا گذاشتن "میراث تاریخیش" در این بحران بزعم خود بصورتی صلح آمیز بود، به بیراهه رفت و لاجرم به فروپاشی بنیان و استقس ساختمان تحریمها انجامید. همان تحریمهایی که تسمه از گرده رژیم سرکوبگر ولایت فقیه کشیده بود و او را وادار به تسلیم و زانو زدن بر سرمیز مذاکره در برابر غربیها و مستکبرین و سرکشیدن قدح زهر مرگبار نموده بود!
اما از سوی دیگر در ورای همه حاتم بخشیهای غرب در قبال رژیم و دادن امتیازهای کلان در زمینه های مختلف از جمله تضمین بقای رژیم ، کوتاه آمدن در مقابل رژیم جنایتکار بشار اسد در سوریه و سایر امتیازات اقتصادی و دیپلوماتیک و حتی فشار بر مقاومت ایران، با مراجعه به متون توافق اخیر چنین به نظر میرسد که غرب در مقابل بمب سازی ولایت عظما کوتاه نیامده و از این بابت ولی فقیه ضربه جانانه استراتژیکی دریافت کرده است. یعنی نص توافق چنین نشان میدهد که اگر رژیم فریبکار و شیاد آخوندی در پروسه اجرای این توافق، طابق النعل بالنعل عمل کند، دستکم تا یکدهه از دست یافتن به بمب محروم خواهد شد و زمان گریزش نیز که در حدود دو تا سه ماه و یا کمتر بوده به یکسال افزایش میباید. خوب این کار بهر نحو سد عظیمی در مقابل جاه طلبیهای هسته ای رژیم ایجاد خواهد کرد و او را از عرش اعلای هسته ای که برای خود تدارک دیده بود به دره مرگبار نیستی ساقط خواهد کرد.
اما شایان ذکر است که در همه این تحلیلها و در فراسوی همه فرآیندهای متصور، ما هرگز نباید نقش کلیدی و بسیار موثر و تعیین کننده ای را که از ابتدا مقاومت ایران با افشای پروژه های مخفیانه این سیاست اتمی رژیم ولایت فقیه داشته از نظر دور بداریم. براستی اگر مقاومت ما این خدمت بزرگ را به بشریت معاصر نکرده بود الان بدون تردید این رژیم در کنار کره شمالی، با داشتن بمب اتم که برای بقایش از نان شب هم حیاتی تر است، بعنوان یک قدرت اتمی بلامنازع در منطقه، تهدید عظیمی هم برای صلح و ثبات در جهان ایجاد میکرد. از این جهت جهان در این رابطه وامدار و مرهون مقاومت ایران است. بگذریم که پاداش این خدمت بزرگ به بشریت معاصر را استمالتجویان سازشکار با لیست گذاری های ننگین و خیانت به مقاومت ایران و همه نوع ایذا و اذیت و فشار و سرکوب ، ناجوانمردانه پاسخ دادند. گرچه ما این کار را نه برای خشنودی حضرات مماشاتگر بلکه اقدامی استراتژیک در جهت سرنگونی و زدن ضربه ای کاری بر پیکره دستگاه ولایت فقیه انجام دادیم و به آن هم مفتخر و سرفرازیم. خیلی از ناظرین بر این باورند که جهان میبایست در رابطه با مقاومت ایران با فروتنی و امتنان صلح نوبل را پیشکشش میکردند! (اما همان به که این جایزه صلح نوبل که این روزها آبرویش را هم از دست داده و دیگر کسی اعتباری برایش قائل نیست به افرادی مثل کری و ظریف داده بشود! ما را به لطف حضرات امیدی نبوده و نیست، لطفا زحمت بکشند و بیشتر شر مرسانند که مزید بر امتنان خواهد بود!!) رژیم منحوس آخوندی هم به کرات این نکته را اعتراف وعنوان کرده و سیاستمداران جهان نیز بارها بدان اذعان نموده اند. روحاني رئيس جمهور جنابتکار رژيم آخوندی، در كتاب خودش زير عنوان «امنيت ملي و ديپلوماسي هسته ايي» اعتراف مي كند «در سال 1379 سازمان انرژي اتمي به مسئولين قول داده بود كه تا پايان 1381 با به كار انداختن54 هزار سانتريفيوژ قادر خواهد بود 30 تن سوخت 3.5 در صد توليد كند... نظر سازمان انرژي اتمي اين بود كه تأسيسات نطنز تكميل و سپس به آژانس اطلاع داده شود» اما سازمان مجاهدين «ناگاه و با دستور آمريكا با ترتيب دادن يك مصاحبه مطبوعاتي و وارد كردن اتهامات واهي سر و صداي زيادي به راه انداختند».
ما همچنان شاهد بوده ایم که در سال 2007 تروئیکا چگونه خائنانه برای امتیاز دادن به رژیم در معامله تعلیق غنی سازی حاضر به لیست گذاری مجاهدین در همان لیست سازمانهای ممنوعه شد که موجب برانگیختی وجدانهای بیدار بسیاری در غرب گردید. پس بنابراین غربیها از هر آنچه که توانسته اند در مقابل رژیم فروگذار نکرده. اما این بار ولی فقیه در غرقابی از بحرانهای داخلی و منطقه ای بخصوص تاثیرات مهلک تحریمها ،با شرمندگی و گردنی شکستگی، اما با همان وقاحت و دریدگی اخوندی به پای میز تسلیم وادار شد. در واقع طناب دار اتمی که مجاهدین بر گردن این رژیم تروریست و جلاد انداختند، کار خود را به اکمل وجه انجام داد و ما امروزه سرفرازانه شاهد این وضعیت فلاکتباری هستیم که خود برای ولی فقیه طراحی کردیم و او زبونانه با آن چنگ در چنگ است!.
خوب اگر چنین باشد که این توافقنامه بتواند همه راههای ساخت بمب را بروی آخوندها ببندد، بالطبع ما هم باید از آن در واقع بعنوان یک پیروزی بزرگ برای مقاومت مان و مردم ایران یاد کنیم، همان مردمی که انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری را به رفراندم هسته ای تبدیل کردند و با نه بزرگ خود و کاندیدای مورد نظر او را جارو کردند. از ابتدا هم هدف مقاومت ایران در افشای پروژه های اتمی رژیم این بوده که جهان از خواب غفلت که ناشی از استمالت با رژیم است بیدار شود و نگذارد که اخوندها به بمب که تضمین بقای حیاتش است دست یابد. حالا که این موضوع در شورای امنیت ملل متحد نیز به اتفاق آراء بتصویب رسیده، رژیم را در مرحله سخت و دردناکی قرار میدهد که زبونانه مثل جناتیکاری که از زندان آزاد شده اما بر پایش یک ردیاب الکترونیکی بسته شده که کاملا تحت کنترل و مانیتور واقع شود، تحت قیمومیت سازمان ملل زیر نظر آژانس اتمی قرار گرفته که با هرگونه تخلف، امکان بازگشت تحریمها را باید بجان بخرد. خوب این که تحصیل حاصل برای مقاومت ما محسوب میشود. پس با یک نگرش ساده بوضوح عیان است که این یک شکست استراتژیک مهلک برای رژیمی است که زمانی خود را قهرمان پیکار هسته ای و ایستادگیش در مقابل تحریمها را با جشن هسته ای مقابله و توجیه میکرد و به اذعان جامعه جهانی در آستانه رسیدن به بمب فقط دو سه ماه وقت نیاز داشت که به آرزوی دجال که آنرا در وصیت نامه اش هم قید کرده بود، برسد. (البته بعدا این قسمت از متن وصیت نامه خمینی ملعون حذف شد)! آثار و عواقب این تسلیم نامه برای مردم آنقدر روشن و مسخره مینماید که آنرا در شبکه های اجتماعی با طنز و دست انداختن ولی فقیه با عهدنامه گلستان و ترکمانچای مقایسه میکنند.
آثار ویرانگر این تسلیم بمراتب از ضربه شکست در جنگ ایران و عراق و زهر آتش بس شدیدتر و خردکننده تراست زیرا که بنیان ایدوئولوژیکی رژیمش را در هم میکوبد. خامنه ای همه حیثیت و ابروی نداشته اش را روی آن سرمایه گذاری کرده بود. پرواضح است که دیگر بازگشت به وضع سابق برای رژیم و صعود به قلل رفیع اتمی چیزی جز یک رؤیا و سرابی بیش نخواهد بود! حال بگذار که غرب هم در این رؤیای خام خود بدنبال استحاله رژیم و تغییر رفتار و مناسبات او و خروج از انزوا و ورودش به دنیای تمدن باشد!! اما از آنجا که رژیم جانمایه حیات و ماده اصلی قدرت بلامنازعش را با خفت و زاری از کف داده رمقی برایش باقی نخواهد ماند تا بتواند حتی خودش را سرپا نگاهدارد ،چه رسد به حفظ نوکرانش در منطقه از قبیل بشار و غیره!
از سوی دیگر، خامنه ای باید در قبال نیروهای خودی و مردم فقیر و دردمند ایران پاسخگوی اتلاف صدها میلیارد دلار هزینه های این پروژه منحوسش باشد و باید بگوید که چرا سرمایه های هنگفت این ملت گرسنه را سالیان متمادی در چاه ویل اتمی ریخته و حالا هم آبروباخته دستهایش را بالا برده و مجبور به گل گرفتن تنور اتمیش شده است! خوب اینها جز ترجمان شکستن شاخ دیو خونحوار ولایت و طلسم و اقتدار او در داخل و منطقه و در نهایت تمامیت رژیمش چیست و پیامدهای این زهرخوران کشنده جز سرنگونی چه چیز دیگری میتواند باشد!؟
اما وظیفه ما بعنوان مقاومت ایران در هر شرایط چه تسلیم و سازش اتمی رژیم در مقابل غرب و چه تصاحب خیالی بمب، هرگز تغییری نخواهد کرد. این را خوب میدانیم که غرب مماشاتگر هم اکنون آماده هجوم به خوان نعمتی است که از این به بعد با دلارهای نفتی میلیاردی در کیسه گشاد آخوندها سرازیر میکند. هنوز قرارداد امضا نشده، سیلی از بازرگانان و تجار محترم ! غربی و شرقی به ایران آخوندی روانه شده اند. از وزیر اقتصاد و انرژی آلمان گرفته تا دیگران همه بدنبال حفظ منافع خودشان هستند. بنا بر گزارش خبرگزاری ها " بلافاصله پس از اعلام توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی، بسیاری از دولتها، نهادهای اقتصادی و شرکتهای تجاری بزرگ علاقمندی خود را به گسترش روابط بازرگانی با ایران اعلام کردهاند.
ساعتی پس از توافق هستهای، زیگمار گابریل وزیر اقتصاد و انرژی آلمان که معاون آنگلا مرکل صدراعظم این کشور هم هست در بیانیهای اعلام کرد که "صنایع آلمان علاقه شدیدی به عادی سازی و تقویت روابط اقتصادی با ایران دارند! فرانسه هم همچنین در این مسیر حرکت میکند. گرچه این امدادهای غیبی هم هیچگونه کمکی به وضعیت فلاکتبار این رژیم نخواهد کرد و فقط کیسه های دزدان و اختلاسگران نجومی را پر میکنند و دست رژیم را برای افزایش و گسترش بحران و صدور تروریسم و کمک به تروریستهای دست نشانده اش هرچه باز تر میکند.
مردم ایران هم خود به این موضوع واقفند و میدانند که این دکانهای داد وستد هیچگونه دردی از آنها را درمان نمیکند همچنانکه در تمامی دوران این حکومت ننگین، غرب همیشه مردم ایران و حقوق بشر پایمال شده شان را نادیده گرفته است. ولی مردم ما جانانه در مقابل رژیم مقاومت و ایستادگی کرده و میکنند.
ما هم طبعا بدنبال حفظ منافع و مصالح عالیه خلق محروممان هستیم و آن البته چیزی نیست جز ایستادگی و مقاومت با همه چیزمان برای سرنگونی این رژیم ضد ایرانی و ضدبشری که همه حرث و نسل سرزمینی تاریخی به پهنای ایران زمین را دهها سال است جنایتکارانه به یغما برده است و به ثمن بخس به تاراج داده و بی تردید تا واپسین دم نابودیش نیز سیرایی نخواهد داشت.
ما در این مقاومت که از دیر باز برای سرنگونی این رژیم جهل و جنایت با هم همرزم و هم پیمان شده ایم، همچنان برروی این پیمان وفا می ایستیم و یقینا همان کسی که طناب اتمی را بر گردن رژیم ولایت انداخت ، با کمک خلق محبوبش او را بر فراز دار مکافات خواهد کشاند و در گورستان تاریخ محوش خواهد ساخت. در این تردیدی نیست!
پیش بسوی سرنگونی تام و تمام رژیم ضدبشری و ایران ویران کن ولایت فقیه با همه دسته جات و باندهای گوناگونش! درود بر فرزندان قهرمان مجاهد مریم بپا خاسته ایران که این وعده تاریخی را محقق خواهند کرد.
او براي جان دادن و روحیه بخشیدن به جرثومه درهم شکسته دستگاه ولایت فاسد و مردنیش که قلب و مغز اتمی اش را از آن جراحی کرده و بیرون کشیده اند، با دست و پا زدن براي حفظ هژموني ضربه خورده اش بر ادامه سياست صدور تروريسم و مداخله در كشورهاي منطقه و تقابل۱۸۰درجه يي، با خط آمريكا تاكيد كرد و مزورانه و با همان متد وقیحانه آخوندیش گفت:
«نکته بعدي اين است که چه اين متن تصويب شود چه نشود از حمايت دوستانمان در منطقه دست نخواهيم کشيد از ملت مظلوم فلسطين، از ملت مظلوم يمن، از ملت و دولت سوريه از ملت و دولت عراق، از ملت مظلوم بحرين، مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطين همواره مورد حمايت ما خواهند بود.
نکته بعدي اين است که با اين مذاکرات و با متني که تهيه شده است در هر صورت سياست ما در مقابل دولت مستکبر آمريکا هيچ تغييري نخواهد کرد.
سياستهاي آمريکا در منطقه با سياستهاي جمهوري اسلامي ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمريکاييها حزب الله را و مقاومت لبنان را که فداکارترين نيروهاي دفاع ملي در يک کشورند متهم به تروريسم ميکنند، از اين بي انصافي بالاتر نميشود».
كه ترجمان واقعي آن يعني برای سرپا نگاهداشتن ولایت درهم شکسته اش باید بر همان سیاق سابق به صدور بحران، تروريسم و بمب گذاري و تشدید فعالیتهای تروریستی جنایتکارانی همچون پاسدار خونریز قاسم سليماني در عراق و سوريه ،يمن ولبنان ادامه بدهد.
این عظمای توسری خورده به نحوی مضحک و کودکانه نیز سعی کرد که توافق خفت بار اتمی را همان فتوای حرام بودن سلاح اتمی خودش جا بزند که گویی چیزی اتفاق نیفتاده و آب از آب تکان نخورده و اصلا خطوط قرمزی را که با آن همه جارو جنجال و هیاهوو تفرعن عنوان میکرد مطلقا نقش یرآب نشده است!! ولي فقيه ارتجاع، با حالتی زبوبانه به شکوه و گلایه از رجزخواني مقامات آمريكا درمورد به تسليم كشاندن او درمذاكرات دوساله پرداخت و ملتمسانه گفت: «حضرات مسئولين آمريکايي، دولتمردانشان، دولت زنانشان مشغول رجز خوانياند، هرکدام با زباني رجزي ميخوانند. البته ما ايرادي به اين کار آنها نداريم مشکلات داخلي آنها، آنها را ناچار ميکنه که اين رجز خوانيها را بکنند. که بله ما ايران را سر ميز مذاکره کشانديم ما ايران را تسليم کرديم ما مانع از سلاح هستهاي ايران شديم ما فلان امتياز را گرفتيم و از اين قبل..
سلاح هسته اي ربطي به گفتگوي آمريکا و غير آمريکا ندارد، خود آنها هم ميدانند و گاهي هم بر زبان آورده اند اهميت فتواي حرمت سلاح اتمي را. ما بر اساس حكم قرآن وشريعت اسلامي توليد سلاح هسته اي و نگهداري و به كار بردن آن را حرام ميدانيم و به آن اقدام نمي كنيم اين هيچ ربطي به آنها نداره به اين مذاكرات هم ربطي ندارد». او با این دروغپردازی های سفیهانه تلاش میکند آنچه را که بارها در موضعگیری های گوناگون روی آن تاکید میکرد که هدف از این مذاکرات صرفا از میان برداشتن تحریمها بوده، لاپوشانی کند. تحریمهایی خردکننده و درهم شکننده یی که به اذعان رئیس جمهورش همه ارکان و سراپای حاکمیتش را فلج و اشغال کرده بود که لاجرم او را وادار به مذاکره و تسلیم در مقابل غرب نمود. او نالان و سرگشته و بسیار زبونانه و ذلیلانه از در نصیحت به آمریکا هم وارد میشود و میخواهد که آنها بحال درمانده او لطفی بکنند و دست از اشتباه در مورد ولایتش بردارند! خامنه ای با زرنگی در یک قیاس مع الفارق احمقانه، بطرزی شیادانه ولایت خونریز و ضد ایرانی خود را با دولت دموکراتیک و ملی و مردمی دکتر مصدق پیشوای فراموشی ناپذیر ملت ایران نیز مقایسه کرد. همان رهبر مردمی که او و امام گوربه گوریش بارها از سیلی خوردنش در جریان کودتای ننگین 28 مرداد توسط استکبار! ذوق زده و ابراز مسرت و شادمانی کرده بودند! ولی فقیه بطرز عاجزانه یی چنین گفت: «من جمله اي را ميخواهم ناصحانه به اين حضرات بگويم امروز شما بعد از گذشت سالهاي طولاني از ۲۸ مرداد يا از جنگ ۸ ساله و دفاع جمهوري اسلامي اعتراف ميکنيد که اشتباه کرديد. من ميخواهم بگويم که الان هم داريد اشتباه ميکنيد الان هم مشغول اشتباه هستيد در جاي هاي مختلف اين منطقه وبخصوص چند سال ديگر يک کس ديگري ميايد و همين اشتباه شما را به رخ خواهد کشيد . همچنانكه شما امروز اشتباه گذشتگان تان را به رخ ميكشيد. شما هم داريد اشتباه ميكنيد. بيدار شويد از اشتباه خارج شويد حقيقت را بفهميد درمنطقه اشتباهات بزرگي را دارند مرتکب ميشوند»!!؟
مقاومت ایران بدرستی از این توافق اتمی بعنوان یک بازی باخت- باخت نام میبرد. روشن است که غرب با دور زدن از شش قطعنامه شورای امنیت، آنچه را که ابتدا در دستور کار پرونده بحران هسته ای با رژیم ولایت فقیه داشت زیر پا گذاشت و از فرصت بدست آمده که میتوانست تمامیت پروژه ضد ایرانی هسته ای رژیم را متلاشی کند استفاده مطلوب نکرد و در عوض امتیازات کلان به آخوندهای پا بگور داد. ریشه این فساد سیاسی را باید در سیاست مماشات و ضعیف اوباما با این رژیم جستجو نمود. امریکا با به رسمیت شناختن حق غنی سازی در داخل کشور برای این حکومت جبار و تروریست، پایه این قطعنامه ها را سست و در نهایت آنها را از حیزانتفاع خارج کرد. این پایه و پروسه اساسی که از ابتدا برای ممانعت ایران از هر نوع غنی سازی در داخل کشور و برچیدن کل این پروژه در قطعنامه ها تصریح شده بود توسط اوباما که بشدت دنبال بجا گذاشتن "میراث تاریخیش" در این بحران بزعم خود بصورتی صلح آمیز بود، به بیراهه رفت و لاجرم به فروپاشی بنیان و استقس ساختمان تحریمها انجامید. همان تحریمهایی که تسمه از گرده رژیم سرکوبگر ولایت فقیه کشیده بود و او را وادار به تسلیم و زانو زدن بر سرمیز مذاکره در برابر غربیها و مستکبرین و سرکشیدن قدح زهر مرگبار نموده بود!
اما از سوی دیگر در ورای همه حاتم بخشیهای غرب در قبال رژیم و دادن امتیازهای کلان در زمینه های مختلف از جمله تضمین بقای رژیم ، کوتاه آمدن در مقابل رژیم جنایتکار بشار اسد در سوریه و سایر امتیازات اقتصادی و دیپلوماتیک و حتی فشار بر مقاومت ایران، با مراجعه به متون توافق اخیر چنین به نظر میرسد که غرب در مقابل بمب سازی ولایت عظما کوتاه نیامده و از این بابت ولی فقیه ضربه جانانه استراتژیکی دریافت کرده است. یعنی نص توافق چنین نشان میدهد که اگر رژیم فریبکار و شیاد آخوندی در پروسه اجرای این توافق، طابق النعل بالنعل عمل کند، دستکم تا یکدهه از دست یافتن به بمب محروم خواهد شد و زمان گریزش نیز که در حدود دو تا سه ماه و یا کمتر بوده به یکسال افزایش میباید. خوب این کار بهر نحو سد عظیمی در مقابل جاه طلبیهای هسته ای رژیم ایجاد خواهد کرد و او را از عرش اعلای هسته ای که برای خود تدارک دیده بود به دره مرگبار نیستی ساقط خواهد کرد.
اما شایان ذکر است که در همه این تحلیلها و در فراسوی همه فرآیندهای متصور، ما هرگز نباید نقش کلیدی و بسیار موثر و تعیین کننده ای را که از ابتدا مقاومت ایران با افشای پروژه های مخفیانه این سیاست اتمی رژیم ولایت فقیه داشته از نظر دور بداریم. براستی اگر مقاومت ما این خدمت بزرگ را به بشریت معاصر نکرده بود الان بدون تردید این رژیم در کنار کره شمالی، با داشتن بمب اتم که برای بقایش از نان شب هم حیاتی تر است، بعنوان یک قدرت اتمی بلامنازع در منطقه، تهدید عظیمی هم برای صلح و ثبات در جهان ایجاد میکرد. از این جهت جهان در این رابطه وامدار و مرهون مقاومت ایران است. بگذریم که پاداش این خدمت بزرگ به بشریت معاصر را استمالتجویان سازشکار با لیست گذاری های ننگین و خیانت به مقاومت ایران و همه نوع ایذا و اذیت و فشار و سرکوب ، ناجوانمردانه پاسخ دادند. گرچه ما این کار را نه برای خشنودی حضرات مماشاتگر بلکه اقدامی استراتژیک در جهت سرنگونی و زدن ضربه ای کاری بر پیکره دستگاه ولایت فقیه انجام دادیم و به آن هم مفتخر و سرفرازیم. خیلی از ناظرین بر این باورند که جهان میبایست در رابطه با مقاومت ایران با فروتنی و امتنان صلح نوبل را پیشکشش میکردند! (اما همان به که این جایزه صلح نوبل که این روزها آبرویش را هم از دست داده و دیگر کسی اعتباری برایش قائل نیست به افرادی مثل کری و ظریف داده بشود! ما را به لطف حضرات امیدی نبوده و نیست، لطفا زحمت بکشند و بیشتر شر مرسانند که مزید بر امتنان خواهد بود!!) رژیم منحوس آخوندی هم به کرات این نکته را اعتراف وعنوان کرده و سیاستمداران جهان نیز بارها بدان اذعان نموده اند. روحاني رئيس جمهور جنابتکار رژيم آخوندی، در كتاب خودش زير عنوان «امنيت ملي و ديپلوماسي هسته ايي» اعتراف مي كند «در سال 1379 سازمان انرژي اتمي به مسئولين قول داده بود كه تا پايان 1381 با به كار انداختن54 هزار سانتريفيوژ قادر خواهد بود 30 تن سوخت 3.5 در صد توليد كند... نظر سازمان انرژي اتمي اين بود كه تأسيسات نطنز تكميل و سپس به آژانس اطلاع داده شود» اما سازمان مجاهدين «ناگاه و با دستور آمريكا با ترتيب دادن يك مصاحبه مطبوعاتي و وارد كردن اتهامات واهي سر و صداي زيادي به راه انداختند».
ما همچنان شاهد بوده ایم که در سال 2007 تروئیکا چگونه خائنانه برای امتیاز دادن به رژیم در معامله تعلیق غنی سازی حاضر به لیست گذاری مجاهدین در همان لیست سازمانهای ممنوعه شد که موجب برانگیختی وجدانهای بیدار بسیاری در غرب گردید. پس بنابراین غربیها از هر آنچه که توانسته اند در مقابل رژیم فروگذار نکرده. اما این بار ولی فقیه در غرقابی از بحرانهای داخلی و منطقه ای بخصوص تاثیرات مهلک تحریمها ،با شرمندگی و گردنی شکستگی، اما با همان وقاحت و دریدگی اخوندی به پای میز تسلیم وادار شد. در واقع طناب دار اتمی که مجاهدین بر گردن این رژیم تروریست و جلاد انداختند، کار خود را به اکمل وجه انجام داد و ما امروزه سرفرازانه شاهد این وضعیت فلاکتباری هستیم که خود برای ولی فقیه طراحی کردیم و او زبونانه با آن چنگ در چنگ است!.
خوب اگر چنین باشد که این توافقنامه بتواند همه راههای ساخت بمب را بروی آخوندها ببندد، بالطبع ما هم باید از آن در واقع بعنوان یک پیروزی بزرگ برای مقاومت مان و مردم ایران یاد کنیم، همان مردمی که انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری را به رفراندم هسته ای تبدیل کردند و با نه بزرگ خود و کاندیدای مورد نظر او را جارو کردند. از ابتدا هم هدف مقاومت ایران در افشای پروژه های اتمی رژیم این بوده که جهان از خواب غفلت که ناشی از استمالت با رژیم است بیدار شود و نگذارد که اخوندها به بمب که تضمین بقای حیاتش است دست یابد. حالا که این موضوع در شورای امنیت ملل متحد نیز به اتفاق آراء بتصویب رسیده، رژیم را در مرحله سخت و دردناکی قرار میدهد که زبونانه مثل جناتیکاری که از زندان آزاد شده اما بر پایش یک ردیاب الکترونیکی بسته شده که کاملا تحت کنترل و مانیتور واقع شود، تحت قیمومیت سازمان ملل زیر نظر آژانس اتمی قرار گرفته که با هرگونه تخلف، امکان بازگشت تحریمها را باید بجان بخرد. خوب این که تحصیل حاصل برای مقاومت ما محسوب میشود. پس با یک نگرش ساده بوضوح عیان است که این یک شکست استراتژیک مهلک برای رژیمی است که زمانی خود را قهرمان پیکار هسته ای و ایستادگیش در مقابل تحریمها را با جشن هسته ای مقابله و توجیه میکرد و به اذعان جامعه جهانی در آستانه رسیدن به بمب فقط دو سه ماه وقت نیاز داشت که به آرزوی دجال که آنرا در وصیت نامه اش هم قید کرده بود، برسد. (البته بعدا این قسمت از متن وصیت نامه خمینی ملعون حذف شد)! آثار و عواقب این تسلیم نامه برای مردم آنقدر روشن و مسخره مینماید که آنرا در شبکه های اجتماعی با طنز و دست انداختن ولی فقیه با عهدنامه گلستان و ترکمانچای مقایسه میکنند.
آثار ویرانگر این تسلیم بمراتب از ضربه شکست در جنگ ایران و عراق و زهر آتش بس شدیدتر و خردکننده تراست زیرا که بنیان ایدوئولوژیکی رژیمش را در هم میکوبد. خامنه ای همه حیثیت و ابروی نداشته اش را روی آن سرمایه گذاری کرده بود. پرواضح است که دیگر بازگشت به وضع سابق برای رژیم و صعود به قلل رفیع اتمی چیزی جز یک رؤیا و سرابی بیش نخواهد بود! حال بگذار که غرب هم در این رؤیای خام خود بدنبال استحاله رژیم و تغییر رفتار و مناسبات او و خروج از انزوا و ورودش به دنیای تمدن باشد!! اما از آنجا که رژیم جانمایه حیات و ماده اصلی قدرت بلامنازعش را با خفت و زاری از کف داده رمقی برایش باقی نخواهد ماند تا بتواند حتی خودش را سرپا نگاهدارد ،چه رسد به حفظ نوکرانش در منطقه از قبیل بشار و غیره!
از سوی دیگر، خامنه ای باید در قبال نیروهای خودی و مردم فقیر و دردمند ایران پاسخگوی اتلاف صدها میلیارد دلار هزینه های این پروژه منحوسش باشد و باید بگوید که چرا سرمایه های هنگفت این ملت گرسنه را سالیان متمادی در چاه ویل اتمی ریخته و حالا هم آبروباخته دستهایش را بالا برده و مجبور به گل گرفتن تنور اتمیش شده است! خوب اینها جز ترجمان شکستن شاخ دیو خونحوار ولایت و طلسم و اقتدار او در داخل و منطقه و در نهایت تمامیت رژیمش چیست و پیامدهای این زهرخوران کشنده جز سرنگونی چه چیز دیگری میتواند باشد!؟
اما وظیفه ما بعنوان مقاومت ایران در هر شرایط چه تسلیم و سازش اتمی رژیم در مقابل غرب و چه تصاحب خیالی بمب، هرگز تغییری نخواهد کرد. این را خوب میدانیم که غرب مماشاتگر هم اکنون آماده هجوم به خوان نعمتی است که از این به بعد با دلارهای نفتی میلیاردی در کیسه گشاد آخوندها سرازیر میکند. هنوز قرارداد امضا نشده، سیلی از بازرگانان و تجار محترم ! غربی و شرقی به ایران آخوندی روانه شده اند. از وزیر اقتصاد و انرژی آلمان گرفته تا دیگران همه بدنبال حفظ منافع خودشان هستند. بنا بر گزارش خبرگزاری ها " بلافاصله پس از اعلام توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی، بسیاری از دولتها، نهادهای اقتصادی و شرکتهای تجاری بزرگ علاقمندی خود را به گسترش روابط بازرگانی با ایران اعلام کردهاند.
ساعتی پس از توافق هستهای، زیگمار گابریل وزیر اقتصاد و انرژی آلمان که معاون آنگلا مرکل صدراعظم این کشور هم هست در بیانیهای اعلام کرد که "صنایع آلمان علاقه شدیدی به عادی سازی و تقویت روابط اقتصادی با ایران دارند! فرانسه هم همچنین در این مسیر حرکت میکند. گرچه این امدادهای غیبی هم هیچگونه کمکی به وضعیت فلاکتبار این رژیم نخواهد کرد و فقط کیسه های دزدان و اختلاسگران نجومی را پر میکنند و دست رژیم را برای افزایش و گسترش بحران و صدور تروریسم و کمک به تروریستهای دست نشانده اش هرچه باز تر میکند.
مردم ایران هم خود به این موضوع واقفند و میدانند که این دکانهای داد وستد هیچگونه دردی از آنها را درمان نمیکند همچنانکه در تمامی دوران این حکومت ننگین، غرب همیشه مردم ایران و حقوق بشر پایمال شده شان را نادیده گرفته است. ولی مردم ما جانانه در مقابل رژیم مقاومت و ایستادگی کرده و میکنند.
ما هم طبعا بدنبال حفظ منافع و مصالح عالیه خلق محروممان هستیم و آن البته چیزی نیست جز ایستادگی و مقاومت با همه چیزمان برای سرنگونی این رژیم ضد ایرانی و ضدبشری که همه حرث و نسل سرزمینی تاریخی به پهنای ایران زمین را دهها سال است جنایتکارانه به یغما برده است و به ثمن بخس به تاراج داده و بی تردید تا واپسین دم نابودیش نیز سیرایی نخواهد داشت.
ما در این مقاومت که از دیر باز برای سرنگونی این رژیم جهل و جنایت با هم همرزم و هم پیمان شده ایم، همچنان برروی این پیمان وفا می ایستیم و یقینا همان کسی که طناب اتمی را بر گردن رژیم ولایت انداخت ، با کمک خلق محبوبش او را بر فراز دار مکافات خواهد کشاند و در گورستان تاریخ محوش خواهد ساخت. در این تردیدی نیست!
پیش بسوی سرنگونی تام و تمام رژیم ضدبشری و ایران ویران کن ولایت فقیه با همه دسته جات و باندهای گوناگونش! درود بر فرزندان قهرمان مجاهد مریم بپا خاسته ایران که این وعده تاریخی را محقق خواهند کرد.