۱۳۹۴ مرداد ۴, یکشنبه

انجمن نجات ايران . ابراهيم مازندراني: دوران حسابرسي مردم ايران از ولي فقيه ارتجاع فرا رسيده است

انجمن نجات ايران 
همه ميدانند كه شخص ولي فقيه ارتجاع اولين كسي است كه در پشت پروژه هاي اتمي رژيم و بويژه ساخت بمب اتمي بوده و هزينه هاي صدها ميليارد دلاري كه از جيب ملت ايران و از ثروت ملي مردم ايران براي اين پروژه منحوس و ضدملي پرداخت شده به دستور او بوده است.
بخش قابل توجهي از درآمدهاي بيشمار نفت كه طي سالهاي گذشته در دستان اين رژيم پنهان شده و هيچ نظارت و حسابرسي بر آنها وجود نداشت تماما با نقشه هاي خامنه اي صرف اين پروژه شده است.
فقر و گرسنگي اقشار و طبقات محروم جامعه بدليل غارت ثروت ملي و به منظور ساخت بمب اتمي بوده و از آنجا كه تأسيسات هسته اي ضد منافع ملي و برخلاف خواست و تمايل مردم ايران بوده و از آنجا كه برخلاف تعهدات بين المللي رژيم بوده لذا مخفيانه برنامه ريزي و طراحي و اجرا مي شده و از پنهان كاري حداكثر برخوردار بوده است. هر جا هم كه لازم بود الزامات  آن از طريق قاچاق و بازار سياه تأمين و هزينه هاي چند برابر آن نيز از جيب مردم ايران پرداخت مي شده است.
اما اكنون شاهد عقب نشيني هاي زنجيره اي خامنه اي در پروژه اتمي و نقض مرز سرخ هاي خودش در مذاكراتي كه خودش هدايت ميكرده هستيم و با شگفتي مي بينيم كه در كمال وقاحت همه آنهارا باي داده، بخش اعظم پروژه بمب سازي اش را متوقف كرده و يا متعهد شده كه آنها را تغيير ماهيت بدهد و در راه تحقيقات بكار گيرد و غني سازي اورانيوم را هم از سه ونيم درصد بالاتر نبرد و تازه مدعي پيروزي هم ميشود!. 
اين شكست خفت بار را همگان گرفته اند، بدينجهت دوران حسابرسي مردم ايران از رژيم آخوندي و مخصوصا از شخص ولي فقيه ارتجاع و تحقق شعار ”مرگ بر اصل ولايت فقيه“ و ”مرگ بر خامنه اي“ فرا رسيده است.
-    ولي فقيه بايد حساب پس بدهد، براي چه ثروت عظيم مردم ايران را به هدر داده و همه امكانات آنها را تباه كرده است.
-    ولي فقيه ارتجاع بايد حساب پس بدهد كه چرا عليرغم مخالفت مردم ايران با پروژه اتمي باز به چنين جنايت و خيانتي دست زده است. ولي فقيه ارتجاع بارها شنيده است كه فرزندان غيور و انديشمند مردم ايران اعلام كرده بودند كه ايران داراي غني ترين معادن و مخازن و مواد سوختي و انرژي زا است و براي تأمين نيازهاي برق و انرژي نيازي به تأسيسات اتمي و هسته اي ندارد و توليد برق از طريق پروژه اتمي به مراتب زيان آورتر، پرهزينه تر و خطرناكتر است.
-    ولي فقيه ارتجاع بايد پاسخ بدهد كه چرا برخلاف منافع و مصالح مردم ايران به چنين پروژه ضد ملي، ضد مردمي، و ايران بربادده دست زده است.
-    ولي فقيه ارتجاع بايد پاسخ بدهد كه چرا براي تأمين اين پروژه ضد ملي، جامعه ايران را از نظر اقتصادي و اجتماعي به فقيرترين مردم جهان تبديل كرده، آنان را به روز سياه نشانده و ورشكستگي اقتصادي را به توليد گران، اصناف، بازاريان، كسبه جزء و مردم تهيدست تحميل كرده است.
-    ولي فقيه ارتجاع بايد پاسخ بدهد كه چرا بخاطر اين پروژه ضد ميهني ايران را به انزواي بين المللي كشانده، زير سنگين ترين تحريم ها برده و گراني و تورم افسار گسيخته را بر مردم ايران تحميل كرده است. تا آنجا كه حتي دولت آخوند روحاني ميگويد هيچ راهي براي برون رفت از محاصره، جز از طريق باي دادن همان تأسيسات اتمي وجود ندارد و بايد به عقب نشيني از همه طرح ها و برنامه هاي آن تن داد تا شايد راهي براي نجات از تحريم ها پيدا شود.
آري امروز، روز حسابرسي مردم ايران از ولي فقيه ارتجاع و سياست اتمي شكست خورده اش فرا رسيده است.
امروز روزي است كه مردم ايران به صحنه مي آيند و از جنايتكاران حاكم ميپرسند به چه دليل به مدت سي سال ما را به چنين روز سياهي نشانده ايد. آري، امروز روزي است كه مردم ايران تماميت فرياد نفرت و انزجار خود را بر سر نظام ولايت فقيه و سياستهاي ضد ملي و مردمي اش بكشند و با شعار مرگ بر اصل ولايت فقيه، آزادي حق مسلم ماست، خواستار سرنگوني رژيم فاشيسم مذهبي قرون وسطايي شوند.
حالا، سؤال مهم اينستكه چه عاملي و چه نيرويي واقعا باعث شد بمب اتمي كه عامل بقا و بود و نبود رژيم ولايت فقيه بود به طناب داري براي خامنه اي تبديل شود، به عقب نشيني هاي پي در پي از خطوط قرمزش وادار سازد، آب حيات را به جام زهر براي رژيمش تبديل كند و او را به خوردن چنين جام زهري به دست خودش مجبور كند. 
بر هيچكس پوشيده نيست كه در دوراني كه دنيا در غفلت كامل از پروژه بمب سازي رژيم بود و چه در سطح ملي و چه در سطح منطقه اي و چه در سطح بين المللي هيچ كس اطلاعي از پيشروي رژيم در پروژه بمب سازي نداشت، اين مجاهدين و مقاومت ايران بود كه براي اولين بار در سال دو هزار و دو، دو سيستم متفاوت براي رسيدن به بمب اتمي يعني سايت نطنز و بمب سازي از طريق غني سازي اورانيوم و ديگري سايت و تأسيسات آب سنگين اراك براي بمب سازي از طريق پلوتنيوم را افشا كرد. با اين افشاگري كه اقدامي به غايت ملي و ميهني بود، دنيا از خواب غفلت بيدار شد و در حاليكه برايش باوركردني نبود كه پدر خوانده تروريزم به چنين ميدان هايي وارد شده باشد، در شگفتي فرو رفت. 
طي افشاگريهاي متعدد و طولاني مدت مقاومت ايران افكار عمومي و جامعة جهاني به ابعاد پروژه اتمي رژيم واقف شد، تهديدات آنرا بخوبي دريافت و بالاجبار به ضرورت گذاشتن يك مرز سرخ در رابطه با دستيابي رژيم به بمب اتمي رسيد. 
جامعه جهاني با گذاشتن خط قرمز دستيابي رژيم به بمب اتمي در مقابل رژيم ولايت فقيه قرار گرفت و نهايتا توافق اتمي اخير را به رژيم تحميل كرد. دقيقاَ به همين جهت است كه رژيم آخوندي چه قبل و چه بعد از توافق اتمي حملات كينه توزانه اش را عليه مجاهدين و مقاومت ايران ادامه داده و ميدهد و تأكيد ميكند كه تهديد اصليش همين مجاهدين و مقاومت ايران بوده، همين ها عامل اصلي بدبختي و فلاكت زهرخورانش هستند و راه حل آشاميدن جام زهر را هم از ترس همين مقاومت و در هراس از قيام مردم ايران برگزيده است.
خوب است همين جا ياد آور شويم كه قبل از خامنه اي، در سال 1367 و در جنگ ايران و عراق، نيز جام زهر آتش بس بدست مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي به حلقوم خميني ملعون و دجال ريخته شده بود. جنگي كه به اعتراف مقامات خود رژيم يك ميليون كشته و دو ميليون مجروح و هزار ميليارد دلار خسارت براي مردم ايران داشت و باعث ويراني سي شهر ايران شد. خميني ميخواست تا يك خانه آباد در تهران وجود دارد به اين جنگ ضد ميهني ادامه دهد و با شعار صلح دفن اسلام است ايران را به نابودي كامل بكشاند. خلاصه كلام اينكه خميني بقاي رژيمش را در ادامه جنگ مي ديد و سرزمين ايران و مردم ايران برايش كوچكترين ارزشي نداشت. اما مجاهدين و مقاومت ايران با شعار ”صلح، صلح، آزادي“ جام زهر را به حلقوم خميني ريختند و او را مجبور به پذيرش قطعنامه آتش بس كردند. 
حالا خامنه اي هم كه بقاي رژيمش را در ساخت بمب اتمي ميديد، عليرغم همه تو‌طئه ها و جناياتش عليه مقاومت و مردم ايران، پروژه اتمي اش بر باد رفته و خانه بر سر خودش خراب شده است.