جلال گنجه ای: ستايش اين سرزندگي كه شاهدش بوديم... |
انجمن نجات ایران
حق مشروع و حياتي مقاومت در
برابر ديكتاتوري شيخ و شاه
وقتي ديكتاتورها راه هرگونه
كوشش مسالمت آميز را سد كرده باشند، آيا حق ملت و نيروهاي پيشتاز ملي براي
ايستادگي منتفي است و بايد تعطيل شود؟ يا آنكه بايد اين حق را به روشهاي دشوارتر
اعمال كرده و به هرقيمت مقاومت كنند؟
اين پرسش مركزي امروز و
هميشه است از گذشته كه بايستي در برابر شاه مقاومت مي كرديم و بعداً كه در برابر
شيخ خونخوار ”اسلام پناه” به مقاومت برخاستيم و تا آينده اي كه هنوز اين استبداد
فاشيستي-مذهبي سرنگون نشده است.
در اين ميان،
مشخص است كه هرمقاومتي در اين مرحلة پايان و ناممكن شدن مقاومت مسالمت آميز، آنقدر سنگين بها هست كه بسي از همراهان عصر مسالمت نخواهند همراه باشند. چنانكه مقاومت مشروع و ناگزير در چنين دوران ”فرامسالمت”، هرگونه مطالبات حقوق گوناگون مردم با هرگونه ابزار ديگر را تنها مي تواند در ساية اسلوبها اين مرحله، يعني ”فرامسالمت”، ميسر شده و به ميزاني پيش برود.
اين چنين، حتي روشهاي جانبي مبارزه با كلمات، شامل قلم، بيان، هنر و يا روابط بين المللي، لاجرم موجوديت ديكتاتوري را هم آماج قرار مي دهد؛ و اگر به پيروزي برسد، اين پيروزي كمتر از تغيير نظام حاكم، و امروزه نظام فاشيزم مذهبي ايران نخواهد بود كه همانا نظام پليد ولايت فقيه به سردمداري علي خامنه اي است.
جهت توضيح به خوانندگان محترم، چندسطر بالا را به اين مناسبت قلمي كردم كه ديروز با شماري از دوستان به برخي عكس العملهاي ستايش برانگيز هموطنان از طيف هاي مختلف سياسي كه در مقابل فضاحت اخير بي بي سي و صداي آمريكا در توجيه رذيلانه و مشمئز كننده شكنجه و ساواك شاه، قلمي و منتشر كردند، نگاه ميكرديم. اين نوشته ها با همة گوناگوني در شيوة بيان و استدلال در افشاي اين رسوايي ارتجاعي و استعماري، يك محور مشترك ارزشمند را به نمايش گذاشت كه مردمان زنده و سربلند بسياري در صحنه هستند كه هرگز فريب ادعاي دروغين ”بي طرفي” را نخورده و به صرف ژست ”ميزگرد” و... ساكت و منفعل نشده و ميدان را خالي نخواهند كرد. اين هموطنانمان بخوبي ماهيت اين بوقهاي ارتجاعي، استعماري را فاش كردند كه ميز گرد بين يك شكنجه گر ساواك و يك شاگرد جلاد آخوندها كه هر دو بايد در مقابل عدالت قرار گيرند و يك نادم كه گذشته خودش را با مارك تروريسم محكوم ميكند، تنها مفهومي كه ندارد بي طرفي است، اين يعني طرفداري از شكنجه گران شاه و شيخ و البته در عمل روز سياسي يعني آب ريختن به آسياب وزارت اطلاعات و ديگر ارگانهاي مافياي شكنجه و كشتار و ترور رژيم آخوندي.
چنانكه يعني، اين قبيل مؤسسات و قدرتهاي متبوعشان در راستاي ايجاد ترديد نسبت به اصل مقاومت در برابر ديكتاتوريها و يا قاطي كردن مقاومت مشروع مردم با خشونتهاي جنايتكارانة حاكميتهاي استبدادي شاهي يا آخوندي، هنوز بسيار دشوار بوده و روز به روز هم دشوارتر خواهد بود چرا كه ماهيت اين استبدادها، مدل رژيم خامنه اي، روز به روز رسواتر و توجيه ناپذيرتر خواهد بود و وظايف مدافعان منافع استعماري و ماستمالان كهنه كار را با دشواريهاي علاج ناپذير تازه به تازه مواجه خواهد كرد.
اين عين زندگي يك ملت مقاوم است و جوششهاي اين زندگي و سرزندگي ملي و ميهني است، درود بر اين سرزندگي انقلابي و شعور و ظرفيت سياسي. آري، دستهايتان مريزاد
در اين ميان،
مشخص است كه هرمقاومتي در اين مرحلة پايان و ناممكن شدن مقاومت مسالمت آميز، آنقدر سنگين بها هست كه بسي از همراهان عصر مسالمت نخواهند همراه باشند. چنانكه مقاومت مشروع و ناگزير در چنين دوران ”فرامسالمت”، هرگونه مطالبات حقوق گوناگون مردم با هرگونه ابزار ديگر را تنها مي تواند در ساية اسلوبها اين مرحله، يعني ”فرامسالمت”، ميسر شده و به ميزاني پيش برود.
اين چنين، حتي روشهاي جانبي مبارزه با كلمات، شامل قلم، بيان، هنر و يا روابط بين المللي، لاجرم موجوديت ديكتاتوري را هم آماج قرار مي دهد؛ و اگر به پيروزي برسد، اين پيروزي كمتر از تغيير نظام حاكم، و امروزه نظام فاشيزم مذهبي ايران نخواهد بود كه همانا نظام پليد ولايت فقيه به سردمداري علي خامنه اي است.
جهت توضيح به خوانندگان محترم، چندسطر بالا را به اين مناسبت قلمي كردم كه ديروز با شماري از دوستان به برخي عكس العملهاي ستايش برانگيز هموطنان از طيف هاي مختلف سياسي كه در مقابل فضاحت اخير بي بي سي و صداي آمريكا در توجيه رذيلانه و مشمئز كننده شكنجه و ساواك شاه، قلمي و منتشر كردند، نگاه ميكرديم. اين نوشته ها با همة گوناگوني در شيوة بيان و استدلال در افشاي اين رسوايي ارتجاعي و استعماري، يك محور مشترك ارزشمند را به نمايش گذاشت كه مردمان زنده و سربلند بسياري در صحنه هستند كه هرگز فريب ادعاي دروغين ”بي طرفي” را نخورده و به صرف ژست ”ميزگرد” و... ساكت و منفعل نشده و ميدان را خالي نخواهند كرد. اين هموطنانمان بخوبي ماهيت اين بوقهاي ارتجاعي، استعماري را فاش كردند كه ميز گرد بين يك شكنجه گر ساواك و يك شاگرد جلاد آخوندها كه هر دو بايد در مقابل عدالت قرار گيرند و يك نادم كه گذشته خودش را با مارك تروريسم محكوم ميكند، تنها مفهومي كه ندارد بي طرفي است، اين يعني طرفداري از شكنجه گران شاه و شيخ و البته در عمل روز سياسي يعني آب ريختن به آسياب وزارت اطلاعات و ديگر ارگانهاي مافياي شكنجه و كشتار و ترور رژيم آخوندي.
چنانكه يعني، اين قبيل مؤسسات و قدرتهاي متبوعشان در راستاي ايجاد ترديد نسبت به اصل مقاومت در برابر ديكتاتوريها و يا قاطي كردن مقاومت مشروع مردم با خشونتهاي جنايتكارانة حاكميتهاي استبدادي شاهي يا آخوندي، هنوز بسيار دشوار بوده و روز به روز هم دشوارتر خواهد بود چرا كه ماهيت اين استبدادها، مدل رژيم خامنه اي، روز به روز رسواتر و توجيه ناپذيرتر خواهد بود و وظايف مدافعان منافع استعماري و ماستمالان كهنه كار را با دشواريهاي علاج ناپذير تازه به تازه مواجه خواهد كرد.
اين عين زندگي يك ملت مقاوم است و جوششهاي اين زندگي و سرزندگي ملي و ميهني است، درود بر اين سرزندگي انقلابي و شعور و ظرفيت سياسي. آري، دستهايتان مريزاد