انجمن نجات ايران
مقابله و قد علم كردن در مقابل
غول غاصب قرن كه نه جز فقر، غريبگي، ستم و غربت براي مردم به همراه آورد آنهم وقت
غروب غم انگيز خدايان آرماني و زمانه ي هرزگي هزارباره البته رزم و عزمي غول آسا
مي طلبد و بسي ”مردان و ـ زنان ـ جنگي و كهن“ كه اين نيز در فصل نفسگير كسب سود
افزوده و اعمال زور، تجاوز و نفوذ، به سادگي يا اصلا ”يافت مي¬نشود“ با آنكه با
چراغ نيز گشته ايم بي هيچ حاصلي.
آمار اخير منتشره از سوي رسانه هاي معتبر، حكايت از حضور هر فرد
مسلمان در ازاي هر چهار نفر از كل جمعيت ساكن زمين را دارد كه با حدود هفت ميليارد
سكنه كره¬ كروي شكل ستم كشيده از ارباب برده دار، زمينخوار، استعمار، سرمايه دار
و از همه خشونت بارتر آخوندهاي وحشي آدمخوار، به راحتي ميتوان در صد تعداد
كل مسلمانان جهان و نحوه پراكندگي آنان در پنج قاره را نيز دريافت.
اعتقاد ديني يا هر نوع ديگر آن گرچه در آغاز زندگي شخص، از آئين و آداب جاري در خانه و خانواده نشأت ميگيرد اما تأثير مجموعه ي شرايط جامعه بر افراد كه بطور طبيعي از تفاوتهاي خانوادگي، فرهنگي و فردي برخوردارند، چه بسا آنان را پس از آن به قبول باورها و عقايد متفاوتي سوق داده و به انجام آداب و مراسم خاص ديگري پايبند سازد. اما از آنجا كه هر دين و آئين و انواع باورهاي مذهبي يا غير آن نيز در همه حال امري شخصي و دروني ميباشد، در جوامع متمدن با قبول اصل اساسي جدايي دين از حكومت، ناگزير هيچ كس نيز بعلت اعتقاد و باور به آئين و مذهبي خاص يا عدم آن نه بر ديگري رجحان و امتياز داشته و نه بطور قانوني حق دخالت يا احتمالا گستاخي تحقير و توهين ديگر مذاهب و آداب و مناسك ديگران را دارد كه سخن از قاعده است البته و نه استثنا.
در آغاز هزاره سوم ميلادي اما كه دستار بر سران غاصب ايران فراتر از قرون وسطا با تعرض و تجاوز همه جانبه به حريم روحي و خصوصي ملتي ستمديده، تمام شئون اجتماعي، اخلاقي و ارزشهاي فرهنگي انسان و حتي حرمت واژه الله و پيام آور را نيز بنام دين يكسر درهم شكسته و اماكن مذهبي مقدس و تاريخي را زير سم ستوران هار( پاسداران جنايت و فساد) نابود كرده اند و بخصوص حالا كه...
در بحبوحه ”گر گرفتگي اتمي“ ملايان جنايتكار بيش از گذشته چون گرگان هار تيز دندان به جان زندانيان دربند و مردم بجان آمده از فقر و ستم افتاده، به ”چيني بند زني“ با شيطان كبير سابق و صغير فعلي روآورده و براي تعمير روابط با انواع شياطين ريز و درشت با خاطرجمعي از سكوت نانجيبانه عمدي و همدستي سياسي ـ اقتصادي غرب قبلا تمدن قورت داده و فعلا بالا آورده كه هم اكنون نيز براي سرقت قوت لايموت ملت گرسنه از سر وكول هم بالا ميروند تا بر ديگري سبقت بگيرند و همين حالا كه...
سلاخان انسان و خدا در ايران با اتكاي سياسي ـ آئيني به مستر پرزيدنت كه ـ جشن و سرور اتمي را نيز شادمانه در خانه ي پدري برگزار كرده ـ و با دلگرمي از ولنگاري ابر قدرت بي قدرت و رمق، انواع نحله و شاخه هاي ترور و كشتار دست آموز ملايان نيز به تبع آنان همچنان بي وقفه بنام آيين دين و خدا با ارتكاب فجيع ترين جنايات ممكن همه انسانها را با هر مذهب و مسلك در منطقه و ديگر جاها مثله ميكنند، دنيا را به خاك و خون كشيده، آثار تمدن تاريخ و فرهنگ بشر را نيز يكسره ويران ميسازند، (ياد فاجعه نابود كردن مجسمه عظيم و كم نظير بودا در باميان، آثار هزاران ساله باستاني در موصل و نينوا و پالميرا در سوريه و....اشك و خون را با هم از چشمها سرريز ميسازد) آنوقت....
در بحبوحه اين بحران عظيم و چنين فاجعه هولناك جاري ـ كه بتدريج جهانگير شده ـ آنان كه با سوء استفاده از سهولت دسترسي به دنياي مجاني مجازي يا رسانه¬ اي، زخم زبان و نيش قلم را بجاي قلب سگ هار بنيادگرايي و آبشخور اصلي آن ملايان ـ كه البته براي رودرروشدن با آن شير¬دل بايد بود و كوه آسا ـ به سوي دين اسلام و شاخص هاي آن نشانه گرفته و به باورهاي حدود يك ميليارد مسلمان جهان ـ كه هم از قضا در ايران و در منطقه نيز بيشترين قربانيان فاشيسم ديني هستند ـ توهين و تحقير روا ميدارند، دانسته يا ندانسته، عمدا يا غير عمد اما به هر حال به جاده ارتجاع اسلامي گام نهاده و دست رژيم خونخوار و باندهاي جهل و جنون را در كشتار و ترور به بهانه كفر ستيزي و دفاع از اسلام بيشتر باز خواهند گذاشت ضمن اينكه با ايجاد تضاد كاذب و تجديد كينه هاي كهنه خونبار ميان پيروان متعصب اديان نيز مبارزه اصيل و ايستادگي تمام عيار در برابر بنيادگرايي از مسير اصلي منحرف گرديده و به جنگهاي جديد فاجعه بار فرقه اي در چارچوب ارتجاع مذهبي و جهل و جنون بنيادگرايان منجر خواهد شد.
رويارويي جدي با خاستگاه بنيادگرايي اسلامي و تومار مرگزاي آنرا يكجا در هم پيچيدن و نه در عالم واهي و دنياي مجازي يا زياده و گزافه گويي بلكه راست راستي و در دنياي حقيقي ”مردان و ـ زنان ـ جنگي ميخواهد و كهن“ كه اين را شاعر فرموده نه من كه گمان ميكنم اما كينه و نفرت برحق بجا نسبت به جنايات داعش شيعي ملايان يا انواع سني نشأت گرفته از آن و هر نوع ديگرش نيز جز با شناختن، يافتن و كاربرد پادزهر اين سم مهلك ميسر نبوده و نيست كه سالهاست و هنوز هم به اسف جز مجاهدين آرمانخواه مسلمان كسي اين بار را تمام عيار به دوش نكشيده و در اين راه سنگلاخ سخت ”در شبي تاريك كه صدايي با صدايي در نميآميخت و كسي كس را نميديد از ره نزديك، يك نفر از صخره هاي كوه بالا رفت“ و فقط او بود با نامش كه مريم بود.
اعتقاد ديني يا هر نوع ديگر آن گرچه در آغاز زندگي شخص، از آئين و آداب جاري در خانه و خانواده نشأت ميگيرد اما تأثير مجموعه ي شرايط جامعه بر افراد كه بطور طبيعي از تفاوتهاي خانوادگي، فرهنگي و فردي برخوردارند، چه بسا آنان را پس از آن به قبول باورها و عقايد متفاوتي سوق داده و به انجام آداب و مراسم خاص ديگري پايبند سازد. اما از آنجا كه هر دين و آئين و انواع باورهاي مذهبي يا غير آن نيز در همه حال امري شخصي و دروني ميباشد، در جوامع متمدن با قبول اصل اساسي جدايي دين از حكومت، ناگزير هيچ كس نيز بعلت اعتقاد و باور به آئين و مذهبي خاص يا عدم آن نه بر ديگري رجحان و امتياز داشته و نه بطور قانوني حق دخالت يا احتمالا گستاخي تحقير و توهين ديگر مذاهب و آداب و مناسك ديگران را دارد كه سخن از قاعده است البته و نه استثنا.
در آغاز هزاره سوم ميلادي اما كه دستار بر سران غاصب ايران فراتر از قرون وسطا با تعرض و تجاوز همه جانبه به حريم روحي و خصوصي ملتي ستمديده، تمام شئون اجتماعي، اخلاقي و ارزشهاي فرهنگي انسان و حتي حرمت واژه الله و پيام آور را نيز بنام دين يكسر درهم شكسته و اماكن مذهبي مقدس و تاريخي را زير سم ستوران هار( پاسداران جنايت و فساد) نابود كرده اند و بخصوص حالا كه...
در بحبوحه ”گر گرفتگي اتمي“ ملايان جنايتكار بيش از گذشته چون گرگان هار تيز دندان به جان زندانيان دربند و مردم بجان آمده از فقر و ستم افتاده، به ”چيني بند زني“ با شيطان كبير سابق و صغير فعلي روآورده و براي تعمير روابط با انواع شياطين ريز و درشت با خاطرجمعي از سكوت نانجيبانه عمدي و همدستي سياسي ـ اقتصادي غرب قبلا تمدن قورت داده و فعلا بالا آورده كه هم اكنون نيز براي سرقت قوت لايموت ملت گرسنه از سر وكول هم بالا ميروند تا بر ديگري سبقت بگيرند و همين حالا كه...
سلاخان انسان و خدا در ايران با اتكاي سياسي ـ آئيني به مستر پرزيدنت كه ـ جشن و سرور اتمي را نيز شادمانه در خانه ي پدري برگزار كرده ـ و با دلگرمي از ولنگاري ابر قدرت بي قدرت و رمق، انواع نحله و شاخه هاي ترور و كشتار دست آموز ملايان نيز به تبع آنان همچنان بي وقفه بنام آيين دين و خدا با ارتكاب فجيع ترين جنايات ممكن همه انسانها را با هر مذهب و مسلك در منطقه و ديگر جاها مثله ميكنند، دنيا را به خاك و خون كشيده، آثار تمدن تاريخ و فرهنگ بشر را نيز يكسره ويران ميسازند، (ياد فاجعه نابود كردن مجسمه عظيم و كم نظير بودا در باميان، آثار هزاران ساله باستاني در موصل و نينوا و پالميرا در سوريه و....اشك و خون را با هم از چشمها سرريز ميسازد) آنوقت....
در بحبوحه اين بحران عظيم و چنين فاجعه هولناك جاري ـ كه بتدريج جهانگير شده ـ آنان كه با سوء استفاده از سهولت دسترسي به دنياي مجاني مجازي يا رسانه¬ اي، زخم زبان و نيش قلم را بجاي قلب سگ هار بنيادگرايي و آبشخور اصلي آن ملايان ـ كه البته براي رودرروشدن با آن شير¬دل بايد بود و كوه آسا ـ به سوي دين اسلام و شاخص هاي آن نشانه گرفته و به باورهاي حدود يك ميليارد مسلمان جهان ـ كه هم از قضا در ايران و در منطقه نيز بيشترين قربانيان فاشيسم ديني هستند ـ توهين و تحقير روا ميدارند، دانسته يا ندانسته، عمدا يا غير عمد اما به هر حال به جاده ارتجاع اسلامي گام نهاده و دست رژيم خونخوار و باندهاي جهل و جنون را در كشتار و ترور به بهانه كفر ستيزي و دفاع از اسلام بيشتر باز خواهند گذاشت ضمن اينكه با ايجاد تضاد كاذب و تجديد كينه هاي كهنه خونبار ميان پيروان متعصب اديان نيز مبارزه اصيل و ايستادگي تمام عيار در برابر بنيادگرايي از مسير اصلي منحرف گرديده و به جنگهاي جديد فاجعه بار فرقه اي در چارچوب ارتجاع مذهبي و جهل و جنون بنيادگرايان منجر خواهد شد.
رويارويي جدي با خاستگاه بنيادگرايي اسلامي و تومار مرگزاي آنرا يكجا در هم پيچيدن و نه در عالم واهي و دنياي مجازي يا زياده و گزافه گويي بلكه راست راستي و در دنياي حقيقي ”مردان و ـ زنان ـ جنگي ميخواهد و كهن“ كه اين را شاعر فرموده نه من كه گمان ميكنم اما كينه و نفرت برحق بجا نسبت به جنايات داعش شيعي ملايان يا انواع سني نشأت گرفته از آن و هر نوع ديگرش نيز جز با شناختن، يافتن و كاربرد پادزهر اين سم مهلك ميسر نبوده و نيست كه سالهاست و هنوز هم به اسف جز مجاهدين آرمانخواه مسلمان كسي اين بار را تمام عيار به دوش نكشيده و در اين راه سنگلاخ سخت ”در شبي تاريك كه صدايي با صدايي در نميآميخت و كسي كس را نميديد از ره نزديك، يك نفر از صخره هاي كوه بالا رفت“ و فقط او بود با نامش كه مريم بود.