رژیم ضد بشر وتبهکارآخوندها که در گردابهای گوناگونی غوطه ور است و عمر تاریخی شان به سر آمده ودر سراشیب سرنگونی
واضمحلال قرار دارندودر جنگ وجدال باندهای درونی اش مانند گرگ ها ی هار وگرسنه در
حال دریدن هم هستند افرادی خودفروش وجنایتکاران
بی هویتی از جنس خود را می خرند وبه نیابت از خود آنهارا به آدم فروشی وجاسوسی وا میدارند این وحوش در نوکری آخوندها ووزارت بد نام اش تن به هر جنایت ورزالت میدهند یکی ازاین پلیدان که
مزدور اطلاعات رژیم ضدبشری است فاطمه اکبری نسب است
روز
چهارشنبه 6 آبان ۹۴دادستاني آلمان اعلام كرد يك مرد 31 ساله به نام «میثم ب» را
به اتهام مزدوري براي وزارت اطلاعات رژيم ايران و جاسوسي عليه سازمان مجاهدين خلق ايران
دستگير كرده است. بنا براين خبر منازل 5 تن ديگر به اتهام مشابهي، يعني جاسوسي عليه
مجاهدين توسط دادستاني آلمان مورد بازرسي قرار گرفته است. پلیس آلمان درهنگام دستگیری
آنها با آمادگی و تجهیزات کامل وارد محل استقرار آنها شده است. گفته میشود،آنها از
مدتها قبل تحت نظر پلیس آلمان قرار داشته و ارتباطات آنها تحت کنترل بوده است .یکی از ۵ نفری که منزلش مورد بازرسی قرار گرفته
است، زنی به نام فاطمه اکبری نسب ساکن شهرکلن میباشد. او ازسالهاپیش مظنون به همکاری
با وزارت اطلاعات آخوندی بوده است. وزارت اطلاعات طی سالهای گذشته، به شیوه های مختلف
سعی کرده، برخی از ایرانیان حقیر وپست را برای جاسوسی علیه پناهندگان ایرانی و بویژه
مجاهدین اجیر نماید. اداره حراست آلمان هر ساله به جامعه ایرانی وبین المللیدراین زمینه
گزارش داده است. بطور مثال: در گزارش سال۲۰۱۱ در مورد فعالیت های وزارت اطلاعات در
آلمان مینویسد:«فعاليتهاي جاسوسي ايران كه عليه آلمان صورت ميگيرند، اغلب توسط وزارت
اطلاعات انجام ميشوند. يك موضوع محوري در فعاليتهاي جاسوسي [ايران] شناسايي مخالفان تبعيدي در بين جامعه ايرانيان
مقيم آلمان مي باشد كه جمعيت آنها به 50.000 نفر بالغ ميشود. در اين رابطه سازمان مجاهدين
خلق ايران MEK و بازوي سياسي آن شوراي ملي مقاومت ايران NWRI
به طور
خاص در مركز اين فعاليتها قرار دارند. علاوه بر اين واواك يك علاقه شديد عملياتي براي
شناسايي اهدافي در آلمان، بخصوص در بخش سياست خارجي و امنيتي، از خود نشان ميدهد. در
راس اين فعاليتها جمع آوري اطلاعات در مورد تاسيسات آلمان در داخل خارج از كشور
و همچنين برخورد با شهروندان آلماني
قرار دارد.» در انتهاي گزارش تحت عنوان ”ارزيابي” چنين آمده است : «اصليترين وظيفه
دستگاه جاسوسي رژيم، حفاظت و تثبيت رژيم فعلي است. از اين رو در آينده نيز رژيم ايران
روي اپوزيسيون ايران در آلمان تمركز خواهد داشت. »
فاطمه اکبری نسب کیست ؟
فاطمه
اکبری نسب، فرزند یکی ازساکنان لیبرتی به نام مرتضی اکبری نسب میباشد. برادرمرتضی اکبری
نسب به نام رضا اکبری نسب (رضا سرابی) که سابقا
یکی از خائنین اکثریت بوده، به استخدام وزارت اطلاعات درشهر تبریر درآمده و اکنون یک
مامور فعال در انجمن نجات تبریز میباشد.پدرفاطمه اكبري نسب درآوريل ۲۰۰۸، درشرایطی که امکان دیدار خانوادگی
در اشرف میسر بود، فاطمه را به اشرف دعوت کرده
بود. فاطمه اکبری نسب این دیدار را به اطلاع رضا اکبری نسب میرساند و از این طریق وزارت
اطلاعات وارد این دیدار خانوادگی میشود تا ازاین طریق یک جنگ روانی کثیف را به مجاهدین
تحمیل نماید. فاطمه اکبری نسبت از همان زمان همکاری خود را با وزارت اطلاعات را آغاز
میکند.
وزارت
اطلاعات با طرح مشخصی رضا اکبری نسب را از تبریز به همراه یک مزدور دیگر به نام رضا
صادقی جبلی(که قبلا افشاشده است) به عراق می فرستد و آنها را با فاطمه اکبری نسب در
هتلی در بغداد وصل میکند. درتاریخ ۲۲ می ۲۰۰۸ فاطمه اکبری نسب به همراه رضا اکبری نسب و رضا
صادقی جبلی به درب اشرف مراجعه میکنند تا به توطئه خود لباس خانوادگي بپوشانند. برای فاطمه اکبری نسب پيشاپيش و قبل از حرکت از آلمان روشن بوده
كه اين مسافرت نه براي ديدار پدر و برادرش، بلكه بمنظور اجراي سناريويي وزارت اطلاعات
میباشد. سايتهاي وزارت اطلاعات نوشته بودند که
رضا صادقی جبلي بعنوان مترجم همراه فاطمه اکبری نسب بوده است. در حاليكه صحبت
با پدر و برادرش و افراد كمپ اشرف كه همه ايراني بودند چه نيازي به مترجم انگلیسی زبان داشته است؟ مگر هزاران خانواده ای
که طی آن سالها به اشرف آمده بودند و با خانواده های خود ملاقات کرده بودند و گاه چند
ین ماه نزد خانواده های خود دراشرف مانده بودند، مترجم به اشرف آورده بودند؟ آوردن
یک مزدور شناخته شده تحت عنوان مترجم برای ملاقات با چه مقامهایی بوده است؟ چه کسی
این ملاقاتها را برنامه ریزی کرده بود ؟
هدف
وزارت اطلاعات این بود که با ايجاد شانتاژ و جنجال با مسئولين انتظامات درب ورودي اشرف
وبا سربازان آمریکایی و عراقی درگیری ایجاد کرده و براي بهره برداريهاي عمليات تروريستي
و سياسي آتي وزارت اطلاعات عليه مجاهدين مستقر در شهر اشرف زمينه چيني نمايند. عليرغم اينكه بهانه فاطمه اکبری نسب براي حضور در اشرف،
ديدار با پدر و برادرش بود ولي به درخواست و اصرار محبتآميز پدر براي رفتن بداخل اشرف
و اقامت چند روزه در كنار پدر و برادر بعد از سالها دوري، جواب منفي داده و بجاي عواطف
فرزندي دور از پدر، بعد از چند دقيقه به پدرش فحشهای ركيك میدهد. عليرغم توهین های
غير معمول وغیرمتعارف فاطمه، تلاشهای پدرش برای آرام کردن او راه به جایی نبرده و فایده
ای نمیکند، زیرا پولها و توجیهات وزارت از اویک فرد سنگدل ساخته بود.
رضا
اکبری نسب طی گزارشی به تاریخ ۲۹می ۲۰۰۸ دربنیاد سحربرخوردهای فاطمه اکبری نسب
را چنین توصیف میکند: فاطمه « شروع به پرتاب سنگ به طرف قرارگاه ميکرد وفريادهاي گوشخراش
وي دنيايي راتکان ميداد فاطمه درجواب پدرش كه از او سوال میکند، مگر تو براي ديدار
من و برادرت به این جا نيامده ایي؟ چرا حاضر نیستی که به همراهي من به اشرف بیایی ؟ولی
او درجواب بهانه آورده كه: «من به شوهرم قول داده ام كه داخل شهر اشرف نشوم و نميخواهم
زندگي خانوادگي ام را خراب كنم .؟!!
ازآنجا
که وزارت اطلاعات به فاطمه اکبری نسب دستور داده بود که به هیجوجه حق ورود به اشرف
را ندارد، او حق هیچگونه تصمیم گیری نداشته است، زیرا برای وزارت اطلاعات ثابت شده
بود هر خانواده ای که به منطور دیدارخانوادگی وارد اشرف بشود یا در اشرف باقی خواهد
ماند و یا تحت تاثیر مجاهدین قرار گرفته و
به پیکی برای مجاهدین در داخل و خارج کشور
تبدیل میگردد. به همین دلیل ورود به داخل اشرف برای خانواده هایی که به اشرف اعزام
میشدند، مرز سرخ بود .
رضا
اكبري نسب به نقش وزارت اطلاعات در اين طرح
كثيف اذعان كرده و در گزارشي از سفرش که در سايت آوا وابسته به وزارت اطلاعات روز
30 مي 2008 درج شده بود نوشت «اخیرا و بطریق
تلفنی او [فاطمه] را به مسافرت به اشرف دعوت کرده بودند که این برنامه ریزی ما نقشه
ی آنها را برباد داده بود.» پس روشن است که
رفتن فاطمه اکبری نسب و رضا اکبری نسبت و همه خانواده های وزارتی به مقابل كمپ
اشرف، ”برنامه ريزي” و ”نقشه كشي” وزارت اطلاعات بوده و نه یک دیدار خانوادگی ؟!!
زمانيكه
نيروهاي آمريكايي حفاظت كننده از شهر اشرف متوجه میشوند که آنها قصد درگيري دارند، به آنها هشدار داده و رضا
جبلی را برای ساعاتی دستگیر کرده و به او دستبند میزنند و سپس آنها را اخراج میکنند. روزنامه هاي مختلف رژيم و
شعبه ها و انجمنهاي وزارت اطلاعات كه آماده بهره برداري از اين سناريوي كثيف و طراحي
شده بودند، در همان تاريخ اين واقعه را بعنوان
يك خبر با دروغهاي شاخدارو با آب و تاب منعكس كردند. که تعدادی از آنها به قرار زیراست : سايت اينترلينك و بنياد خانواده
سحر، سوم ژوئن 2008: « به قرار اطلاع، همسر خانم فاطمه اکبري نسب در آلمان مورد تهديد
سازمان مجاهدين خلق قرار گرفته است. فاطمه هم اکنون در بغداد مشغول اقدامات حقوقي براي
وادار کردن سازمان مجاهدين خلق جهت ديدار با برادرش موسي در قرارگاه اشرف مي باشد. سايت پرواز 29 مي 2008:
«صبح روز پنجشنبه دوم خرداد ماه جاری آقای رضا اکبری نسب به همراه برادر زاده اش خانم
فاطمه اکبری نسب و آقای رضا صادقی از فعالین بنیاد خانواده سحر در بغداد به عنوان مترجم
و راهنما به قرارگاه اشرف مراجعه کردند. هدف ازاین دیدار این بود که خانم فاطمه اکبری
نسب دیداری با آقای مرتضی اکبری نسب (پدر فاطمه) و همچنین آقای موسی اکبری نسب (برادر
فاطمه) که در قرارگاه اشرف مستقر هستند داشته باشد روزهاي بعد فاطمه اكبري نسب زير نظر
”بنياد خانواده سحر”که یک انجمن وابسته به وزارت اطلاعات در بغداد میباشد نوشته بود:
«فاطمه اکبری نسب دنبال اقدامات حقوقي عليه پدرش در بغداد بوده است» که نشان از عواطف
بالاي او به پدرش میباشد؟؟!! راستی رابطه فاطمه
اکبری با بنیاد سحر و بتول سلطانی یک مامور
بد نام وزارت اطلاعات چگونه برقرار شده است ؟ دم خروس وزارت اطلاعات در روزهای بعد
کاملا نمایان میشود: برخی از روزنامه ها و سايتهاي وابسته به وزارت اطلاعات و حتي
تلويزيون دولتي عراق، وابسته به نوري مالكي نخست وزير جنايتكار عراق، گزارشاتی را از
رفتن فاطمه اکبری نسب به درب قرارگاه اشرف
را منتشر کردند تا زمینه سیاسی کشتار مجاهدان اشرفی را فراهم نمایند. راستی
چه کسی رابطه فاطمه اکبری نسب را که جدیدا از آلمان به عراق رسیده بود، را با مطبوعات عراقی فراهم کرده است؟
فعاليتهاي فاطمه اكبري در اروپا:
از
سال 2008 که فاطمه اكبري نسب به وزارت اطلاعات وصل میشود، بلافاصله به تکرار حرفهای
وزارت اطلاعات در هرجمعی علیه مجاهدین می پردازد، او هم چنین تلاش میکرده تا مانع نزديك
شدن، نفرات پيرامون خود با مجاهدين بشود. تعدادی از ايرانياني كه در معرض برخوردهاي
او بوده اند شاهدي بر فعاليتهاي او هستند. طبق اخبار موثق، او در مقابل اينكارها، پول
ثابت ماهيانه دريافت مي كند ولي بتوصيه عمويش، همه جا وانمود مي كند كه در آمدي ندارد
و وضعيت مالي اش خراب است. طي سالهاي اخير فاطمه اکبری نسب دو بارازجانب وزارت اطلاعات به آلبانی سفر
کرده است. نوبت اول در اواخر اکتبر ۲۰۱۳ به مدت یک هفته و نوبت دوم در تاریخ ۱۹ نوامبر همان سال بمدت دو هفته بوده است.
در سفر دوم كه فعاليتها و اقدامات او براي پليس آلباني لورفته بود، هنگام خروج از كشور،
بوسیله پلیس آلبانی مورد بازجویی قرار میگیرد و از ترس دستگيري دیگر به آلبانی باز
نمیگردد. او برای این که گرفتن پول از وزارت
اطلاعات برای سفرهایش را بپوشاند، وقتی که از
او سوال میشود که هزینه های این مسافرت را چگونه تامین میکنی ؟ او درجواب مدعی
شده ، طلاهایم را برای تهیه بلیط این مسافرت فروخته ام؟!!
ماموریت
فاطمه اکبری نسب درآلبانی جمع آوری اطلاعات از وضعيت و مواضع نفرات مختلف و همچنين
مناسبات مجاهدین و مسئولان آن بوده است. او تلاش میکرده با برقراری رابطه با تعدادی
ازهواداران مجاهدین آنها را به همکاری با وزارت اطلاعات تشویق نماید . فاطمه اكبري نسب قبل از اينكه
در 28 اكتبر 2015 با حكم دادستاني بازداشت شود، بعنوان يك ماموريت، دوبار پشت سرهم
به برلين تردد داشته تا ضمن جاسوسی، رد نفراتی را که وزارت اطلاعات به او داده بود
را بدست بیاوردتا امکان تماس وزارت اطلاعات را با آنها فراهم نماید كه البته دراينكار
شكست خورده است. علت بازجویی از او نيز ارتباطات طولاني مدتش با وزارت اطلاعات و جمع
آوري و دادن اطلاعات میباشد.
رابطين
فاطمه اكبري نسب در وزارت اطلاعات چه كساني هستند ؟
علاوه
بر سفارت رژیم در آلمان، وزارت اطلاعات در تهران و پايگاه نیروی تروریستی قدس در سفارت رژيم در بغداد
نيز مستقيما در استخدام و بكارگيري عوامل جديد براي گشتاپوی ملایان فعاليت دارند. كيانمهر (سجاد) از سفارت
رژيم و هتل مهاجر در بغداد
فردی
که عضوگيري و هدايت شبكه جاسوسي دستگير شده در آلمان را بعهده داشته است، يك افسر قديمي
وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس با ۳۰ سال سابقه ، بنام كيانمهر اهل ساري
(با نام مستعار سجاد) میباشد. سجاد در سفارت رژیم درعراق مستقر بوده و سوابق و فعاليتهاي
او بارها توسط مقاومت ایران افشا شده استه هتل مهاجر در بغداد محل اصلی سجاد میباشد.
فاطمه اکبری نسب در ارتباط با سجاد قرار داشته است و ماموريتهايي كه توسط فاطمه اکبری
نسب در آلمان اجرا ميشد از جانب سجاد به او ابلاغ میشود ،گزارش نتايج آن نيز به سجاد
داده میشود. درحالی که فاطمه ارتباطش با سجاد را مخفي مي كند و مدعی است فقط با رضا
اکبری نسب رابطه دارد .
سوابق رضا اكبري نسب:
رضا
اكبري نسب سالهاست که ازمسولين انجمن نجات در شهر تبريز میباشد. خانواده های مجاهدین
به دلیل شدت نفرت از این ارگان سرکوب آن را انجمن «نجاست» می نامند، زیرا هرکس که با
آن تماس بگیرد به نجاست آخوندی و جنایتکاران وزارت اطلاعات آلوده میشود. انجمن نجات ارگان سرکوب خانواده
ها میباشد که ازطريق فشار وتهديد از خانواده ها ميخواهد كه درجلسات انجمن نجات شرکت
نمایند. دراین جلسات تحت عنوان دلسوزی برای فرزندانشان از خانواده ها میخواهندیابه
درب لیبرتی بروند ویا برای فرزندانشان نامه بنویسند و آنها را تشویق به خروج از لیبرتی
نمایند و یا به ارگانهای بین المللی نامه نوشته و مجاهدین را مقصر و مانع دیدارهای
خانوادگی قلمداد نمایند. هدف اصلی وزات اطلاعات از این اقدامات آماده سازی برای حملات
جنایتکارانه با موشک علیه لیبرتی میباشد. رضا اکبری نسب چند بار همراه با سیرک خانواده ها به درب
اشرف مراجعه کرده و با ۳۲۰ بلندگو همراه با مزدور وزارت اطلاعات مصطفی محمدی به فحاشی علیه
ساکنان لیبرتی پرداخته و بطورمستمر بر روی سایتهای وزارت اطلاعات با اسامی مستعار و
اصلی علیه مجاهدین لجن پراکنی میکند. منجمله او درتاريخ سوم فوريه 2008 به قرارگاه اشرف مراجعه كرده و با فشار
قصد داشت كه برادر وبرادر زاده اش را مجبوربه برگشتن به ايران بنمايند. رضا اكبري نسب یکبار بمدت 3 ماه
همراه با گروهي از مأموران اطلاعات و نيروي قدس از داخل و خارج ايران براي توطئه
وشكايت و لجن پراكني عليه مجاهدان شهر اشرف به عراق فرستاده شده بود. اکیپ آنها در
هتل منصور بغداد مستقر شده و همه هزینه های مسافرت سه ماهه را وزارت اطلاعات تامین
کرده بود .سازمان مجاهدين طي اطلاعيه اي در تاريخ 25 فروردين 87 آنرا افشاء نمود.
آقاي
مرتضي اكبري نسب ازساکنان لیبرتی , درحضور نيروهاي آمريكايي, همكاري رضا اكبري با وزارت
اطلاعات رابشدت محكوم كرده و حاضر به ملاقات وگفتگو با او نمي شود .
آقاي
مرتضي اكبري طي مصاحبه اي كه درتاريخ اکتبر۲۰۱۵
با سيماي مقاومت انجام داد پرده ازنقشه
هاي وزارت اطلاعات كه مجري آن برادرش است برداشته است.
پناهندگان ايراني ازدولتهاي اروپايي میخواهند که ماموران
وزارت اطلاعات را طبق قانون مصوب آوریل ۱۹۹۷ شورای وزیران اتحادیه اروپا، از کشورهاي خود اخراج
نمایند