۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه

روسیه پوتین نه ضد داعش که خود مانند اسد وآخوندها بوجود آورنده وحامی داعش هست



از زبان خالد خوجه رئیس ائتلاف سوریه  ،30دسامبر 2015

هرکس باد میکارد طوفان درو میکند ، سابقه روسیه برای همه عیان است  از  فرصت طلبی  و از پشت خنجر زدن ونیز اپورتونیسم از ویژگی های برجسته  روسیه بطور خاص  جماعت ک گ ب است که پوتین شاخص برجسته آن است .   پوتین  پرورش یافته ک گ ب که طی این سالها صدای همه مخالفین  داخل را با زندان وترورهای از مدل روس ،ک گ ب و اپورتونیسم پوتینی  خاموش کرد ودر اکراین دست به هر جنایتی زد امروز در بند وبست با آ خوندهای عمامه  دار وضد بشر  هرروز دست به جنایت تازه ای در سوریه میزند از بمباران مدرسه تا بیمارستان و زدن ستونها ی ارتش آ زادیبخش ، ارتشی  که برخاسته از مردم به جان آمده وسرکوب شده است بله روسیه به نیابت از اسد  جنایتکار وهمدست آنها ایران آخوندها وحزب الشیطان نصرالله دژخیم هروزبه  جنایت وکشتار وویرانی در سوریه ادامه میدهد با امید به اینکه هرچه زودتر مردم قهرمان سوریه با پیشتازی ورشادتهای ارتش آزاد سوریه شر همه جانیان را از سرمردم کوتاه کنند. 
نوعی همکاری نظامی بین ارتش آزاد سوریه و ارتش منظم امکانپذیر است، اما بدون بشار اسد. روسیه باید این واقعیت را درک و بر طبق آن عمل کند
روسیه با مداخله نظامی در سوریه احتمالا تصور میکند که حضورش در صحنه به آن امکان خواهد داد این منازعه را تعیین تکلیف کند. با این حال  پوتین با این اقدام، احتمالا نیروهایی را آزاد و فعال کرده که از وجودشان بی اطلاع بود. در کمتر از یک ماه، تمام گروههای انقلابی حاضر در میدان تصمیم گرفتند با یکدیگر به همکاری بپردازند تا یک جنگ آزادیبخش را علیه روسیه که اینک مستقیما شریک جنایات بشار اسد شده، پیش ببرند.
آقای پوتین پیش از هر چیز به جهانیان اعلام کرد قدرت نظامی روسیه را علیه سرطان داعش که در حال جویدن جغرافیای سوریه و تهدید منطقه و جهان است، بسیج میکند. اما بعد گویا به این نتیجه  رسیده که بهترین شیوه انجام این کار، حمایت از رژیم بشار است که خود بوجود آورنده سرطانی است که دارد موجودیت سوریه،‌ جامعه و دولت آن را میخورد و هر هفته موجهای تازه پناهجو روانه اروپا میکند.
آقای پوتین بر موج ترس و رعب جهانی از جهادیستها و بخصوص به وحشت افتادن غرب از پرچم سیاه آنان، سوار شده تا اپوزیسیون سوریه را خرد، صدها غیرنظامی را کشته و باعث فرار و آواره شدن 250000 نفر دیگر تنها طی دو هفته اخیرگردد. با  این همه، بجای آنکه نیروهای بشار اسد کنترل وضعیت را آن طور که مسکو پیش بینی کرده بود، بدست گیرند، سازمان «دولت اسلامی» است که پیشرفتهای استراتژیک تازه ای بدست آورده است.
ما میدانیم که سوریه به لحاظ امنیت برای همه به یک کابوس مبدل شده است. اما ما سوریها طبعا بیش ازهر کس دیگر به امنیت کشورمان دلبسته هستیم. ما از خطر سازمان «دولت اسلامی» آگاهیم. در واقع، ارتش آزاد سوریه نخستین نیرویی بود که از سال 2013، با امکانات محدود خود به مبارزه علیه آن پرداخت و این سازمان تروریستی را از مناطق وسیعی که تصرف کرده بود، بیرون راند.
ما مصمم هستیم به راه حلی از راه مذاکره دست یابیم و وقوف کامل داریم که پروسه انتقال سیاسی بدون طرحی جهت مبارزه علیه تروریسم نمیتواند موفق شود. ما همواره همان چیزی را گفته ایم که پرزیدنت پوتین تلاش میکند ما را به انجام آن قانع کند. در ژنو در سال 2014، با کمال حسن نیت وارد مذاکرات صلح شده، آماده بودیم هم زمان و به موازات یکدیگر، راجع به دو مسأله اساسی گفتگو کنیم : تشکیل یک اوتوریته انتقال و مبارزه علیه تروریسم، اما بشار اسد علاقه ای به چنین پروسه ای نداشت. ما اکنون تلاش میکنیم با همان شرایط مذاکرات را از سر گیریم.
تدوین یک طرح سیاسی
روسها کرارا میگویند چنانچه آلترناتیو ملموس و مشخصی برای سازمان «دولت اسلامی» وجود داشته باشد، حاضرند کنار رفتن اسد را بپذیرند. اما ببینیم امکانات و ظرفیتهای مبارزه علیه این سازمان کجاست و کدام است. رژیم مطلقا توان به دست گرفتن مجدد کنترل و برقراری ثبات در کشور را ندارد. نیروهای مدره اپوزیسیون، یعنی همانها که به رسیدن به راه حلی از راه مذاکره پایبند هستند، نیز به تنهایی چنین توانی ندارند، بخصوص که هیچگاه پشتیبانی لازم را دریافت نکرده اند.
تنها راه ایجاد نیروهایی در صحنه که توان مقابله علیه ترور را داشته، میتوانند ثبات را به  کشور باز گردانند، تدوین طرحی سیاسی است که یک انتقال واقعی بدون رهبران کنونی رژیم را شامل گردیده، در آن بوضوح این نکته مورد تآکید قرار گیرد که هدف نهایی، رفتن بشار اسد است. منظورمان از «رفتن»، پایان واقعی حکومت خانواده اسد و طرحی منسجم برای بازسازی و تغییر مجموع دستگاه امنیتی کشور است. باید از شکستی نظیر یمن و «کنار رفتن» ظاهری علی عبدالله صالح احتراز کرد.
صالح اجازه یافت بعنوان رئیس حزب سیاسی خود در کشور باقی بماند و کنترل بخشی از دستگاه امنیتی نیز در دست دامادش باقی ماند و همین به وی امکان داد بتدریج در اوتوریته دولت جانشین خود و پروسه آشتی ملی خرابکاری کرده، کشور را در هرج و مرجی فرو برد که نهایتا دولت قانونی فرو پاشیده، حوثی ها قدرت گرفته و یک مداخله نظامی بین المللی لازم آمده تا تلاش کند به این وضعیت خاتمه دهد. چنین پروسه ای نباید در سوریه تکرار شود.
جامعه بین الملل شاید از این ایده تعجب کند که به رغم شرایط موجود، اپوزیسیون حاضر باشد با سازمانهای دولتی سوریه جهت بر قراری خدمات پایه همکاری کرده، ارتش آزاد سوریه نیز آماده باشد تمام قدرت نظامی خود را علیه سازمان «دولت اسلامی» بکار گیرد تا آن را از هر شهر و روستا و کوی و برزنی که در تصرف دارد بیرون براند.
نوعی همکاری عملی با یگانهایی از ارتش ملی سوریه که مستقیما به خانواده اسد وابسته نباشند، امکانپذیر است. ارتش آزاد سوریه و این یگانها که از افسرانی که دستشان بوضوح به جنایت آلوده بوده، پاکسازی شوند، میتوانند دو عنصر طبیعی تشکیل دهنده نیروی محلی و ملی مبارزه علیه سازمان «دولت اسلامی» و هر گروه و دسته دیگری که ثبات کشور را تهدید کند، باشند.
اشتباه خطیر
نیروهای انقلابی سوریه نمی خواهند بخاطر حفظ منافع طرفهای خارجی منطقه ای یا بین المللی بجنگند و حاضر نیستند آنچه را که به آنها دیکته شود، بپذیرند. روسیه چنانچه بر نگاه داشتن بشار اسد در قدرت اصرار کند، مرتکب اشتباهی خطیر شده است. در مقابل، چنانچه روسیه بپذیرد که بشار اسد خود منبع و منشاء تهدیدات دیگری است که ظاهر شده و ملاء تروریسم را تقویت کرده و به آن خوراک رسانیده، به تعداد کافی سوریهایی که در اپوزیسیون سیاسی حضور دارند، را خواهد یافت که حاضر به همکاری باشند. امروز یک تجمع نیرومند میانه رو متشکل از اپوزیسیون اعتدالی و نهادهای دولتی بدون بشار اسد و مشاوران نزدیک او، در دسترس است که میتواند ثبات را به کشور باز گردانیده، به مبارزه علیه سازمان «دولت اسلامی» ادامه دهد.
زمان آن فرا رسیده که جامعه بین الملل، و بخصوص روسیه، برخی افسانه های مرگبار که باعث طولانی شدن منازعه شده، را از ذهن خود بیرون کرده، نهایتا درک کنند که بشار اسد نه تنها تضمینی برای یک دولت لائیک در سوریه نیست، بلکه به فرقه گراییها دامن زده، بافت اجتماعی جامعه ما که از عناصر متعدد تشکیل شده را متلاشی کرده و نه تنها از ساختارها و نهادهای دولتی و کشوری حفاظت نکرده، بلکه همواره خواسته آنان را در جهت مقاصد طایفه خود منحرف ساخته و نهایتا هر آنچه که از نهادهای ملی باقی مانده، از جمله ارتش ملی که آن را وادار ساخته علیه مردم خود وارد جنگ شود، را به ورطه نابودی کشیده است.
تنها با وادارساختن بشار اسد به کنار رفتن و نه با نگاه داشتن او در قدرت است که ما خواهیم توانست هر آنچه را که از ساختارهای دولتی و کشوری سوریه باقی مانده، حفظ کرده ارزشهای تنوع و برابری در تکثر را باز گردانیده، پای بندی و دلبستگی مشترکمان به سوریه را احیا کنیم تا بتوانیم نبرد واقعی علیه افراط گرایی و تروریسم را پیش ببریم.»