۱۳۹۴ دی ۲۲, سه‌شنبه

سیروس غضنفری هم مزدور هم لوده وبارکش غول وزارت


لینک به منبع :
در نظامی که آخوند روضه خوانی مانند علی خامنه ای ،رهبر و ولی فقیه میشود و یا حیوان گوش خواری مانند آخوند اژه ای ،سخنگوي قوه قضائيه رژیم میشود، باید سیروس عضنفری بی سواد و لوده مسول انجمن نجات استان آذربایجان غربی بشود ..
این که وزارت اطلاعات و بویژه بخش التقاط به  استخدام مزدورانی از این دست می پردازد نشان دهنده اوج افلاس و درماندگی رژیم مخصوصا بعد از برجام و برشام و بویژه جنگ  اوج یابنده گرگها در آستانه انتخابات در مورد هژمونی و رهبری نظام میباشد. متوسل شدن وزارت اطلاعات به تفاله ها وتغذیه از فضولات درونی مجاهدین نشاندهنده  اوج درماندگی یک نظام جنایتکارمیباشد . بویژه این که ریزش نیرودرهمه قسمت های این رژیم درسراشیب سقوط هر روز بیش از پیش نمایان میشود.  بنا به گزارشاتی که بدست ما رسیده است ، از هم اکنون کم کاری و تمرد و بازخرید درهمه ارگانهای رژیم به نسبت قبل افزایش پیدا کرده است .
درهمین گزارشات تاکید شده است که : ریزش و پاسیویزم و وارفتگی و حتی خودکشی ویا تصفیه در همه قسمت های وزارت اطلاعات بویژه بخش التقاط شتاب گرفته است بصوری که این عارضه بعنوان یک مساله مبرم به سردمداران  گزارش شده تا برای این مساله چاره جویی شود.
مطالب مرتبط
ابراهيم خدابنده تواب بند 209(همراه با يك گالري انزجار آور) مربي ومدير انجمنهاي نجاست ومدير يكي از شعبه هاي خطر ناك اطلاعات ملاهادر داخل كشور
،صمد نظري
،هادي شعباني
هادی شعبانی بارکش وزارت اطلاعات، عنصر منفوروپلیدی که روزانه درمزدوری، ازپاسداران و شكنجه گران جنایتکار سبقت میگیرد.
هادی شعبانی (قسمت دوم) با همکاری قربانعلی پور احمدی نهایتا با سربه نیست کردن صمد نظری به میز ریاست!!! دست یافت.
 وايرج صالحي
ايرج صالحي پادو اطلاعات ملا ها در مازندران- افشاي يك جنايتكار حرفه اي وشكنجه گر خانواده ها
وداوود باقر وند
داوود باقروند وتبلیغ وافتخارتهوع آورش در رابطه با عطوفت ومحبت شکنجه گران وبازجویان وزارت بدنام اطلاعات ورژیم
وعيسي آزاده
اعزام عوامل اطلاعات به اروپا برای نفوذ در مخالفان، جمع آوری اطلاعات و زمینه سازی تروریسم
سیروس غضنفری کیست؟
سیروس غضنفری یک اسیر جنگی ایران وعراق بود که در زندانهای عراق دوران اسارتش را میگذراند.
درسال۱۳۶۸ مجاهدین برای رهایی و آزادی آن دسته از اسرایی که به دلیل جنگ ضد میهنی و خانمانسور و سیاست بنیادگرایانه خمینی در زندانهای عراق بسر می بردند، این امکان را فراهم کردند که بتوانند داوطلبانه علیه جنگ ضد میهنی و پیشبرد سیاست صلح شورای ملی مقاومت به ارتش آزادیبخش پیوسته  و شرافتمندانه درمبارزه با رژیم ولایت فقیه شرکت نمایند.
مجاهدین بعنوان یک سازمان انقلابی و مسول و از موضع انسانی چنین مسولیتی را بعهده گرفتند .صدها نفر از آنها داوطلب پیوستن به ارتش آزدایبخش شدند . از همان روز اول آنها از همه امتیازاتی که هرمجاهد خلقی برخوردار بودند برخوردار شدند که شرح آن درحوصله این نوشته نمیگنجد وبه بعد موکول میکنیم .
از اسرایی که به ارتش آزادیبخش پیوستند، تعدادی با افتخاربه عهدی که با خدا و خلق صادقانه بسته بودند آری گفتند وهم اکنون در لیبرتی درسخت ترین شرایط و زیر بمباران و محاصره بعنوان یک مجاهد درسنگر مقاومت و شرف به راه خود ادامه میدهند. تعدادی به دنبال کار و زندگی خود رفتند ولی تعداد انگشت شماری مانند سیروس غضنفری راه مزدوری و خیانت به مردم را پیشه ساختند و با دادن همه نوع تعهد و شرکت در همه گونه جنایت طوق بندگی آخوندهای جنایتکارو کثیف را به گردن خود انداختند که نشاندهنده ماهیت ماهوی این افراد با نظام ولایت فقیه میباشد .
 سیروس عضنفری به اعتراف خودش درحالی که فکر نمیکرد از اردوگاه شماره ۳ موصل  درعراق نجات پیدا کند، مجاهدین به او پناه دادند. پس از مدتی از مجاهدین اخراج و  به اردوگاه تیف که از جانب آمریکایی ها برای انحلال نرم مجاهدین راه اندازی شده بود فرستاده شد . درتیف همه اطلاعات خودش را از مجاهدین در اختیارآمریکایی ها قرار بود.درتیف به خدمت وزارت اطلاعات در آمد و سپس به وسیله وزارت اطلاعات به ایران برده شد و بعنوان پادو وزارت اطلاعات به استخدام رسمی در آمد . او اکنون بریکی از صندلی های وزارت اطلاعات پس از آلوده شدن دستانش در جنايات بيشمارتکیه زده است .
غضنفری و همپالکیهایش مانند هادی شبانی ( که به گراز وحشی معروف است) قربانعلی پور احمد که گاه خودش را دکتر.احمدي هلال احمرمعرفی میکند ولی خانواده ها به او (کوتوله خپل) لقب داده اند شدیدا مورد تنفر خانواده های مجاهدین و اهالی محل وبعضا خانواده های خودشان میباشند.

خانواده های واقعی مجاهدین به شدت از این مزدوران متنفر هستند. آنها خانواده های مجاهدین را تحت فشار میگذارند. از جانب آنها مقاله مینویسند و درسایتهای وزارت اطلاعات چاپ میکنند. بیاینه های غیر واقعی از جانب خانواده ها منتشر میکنند و امضای همه خانواده ها ی مجاهدینی  را که در لیبرتی هستند زیرآن اضافه میگذارند مانند یک پاسدار سر جنایات رژیم موضع گیری میکنند تیغ جلادان را میلیسند وایران تحت حاکمیت ملاها ووزارت اطلاعات را بهشت برین جلوه میدهند،با ملاها ووزارت همنفس وهم جهت میشوند دست به جاسوسی ودستگیری افراد مبارز میزنند.
زبونهای جنایتکار ومردم فروش همه را مانند خود میپندارند وبه فرموده وزارت با نشان دادن زن وبچه وخانه وراحتی میخواهند بقیه هم مثل آنها تن به جنایت ومزدوری وخدمت به ملا ها بدهند ، این فلک زده های وا رفته نمیدانند اگر شما نداشتید وبا ریختن خون مردم به آن رسیدید ما ومردم ایران همه چیز داشتیم وداریم وبرای آزادی مردم دادیم ومیدهیم .

اما این جنایت کاران بی مقداربرغم همه این خوش خدمتی ها، وزارت اطلاعات هنوز هیچ اطمینانی به آنها ندارد، بلکه همه اعمال ورفتارآنها را شدیدا کنترل میکند که، مبادا دست از پا خطا کنند. بارها به آنها مستقیم و غیر مستقیم گوشزد کرده اند که اگر دست از پا خطا کنند به سرنوشت حجازیان و سعید امامی و صمد نظری و مسعود دلیری خائن ممکن است که دچار شوند به آنها گفته شد تاریخ مصرف شما دست ماست صمد نظری را ببینید وجان بکنید ومزدوری کنید.