لینک به منبع
بازداشت
ملوانان آمریکایی در آبهای خلیج فارس که قاعدتاً بایستی فرصت بادآوردهیی برای قدرتنمایی
میبود، با آزادی سریع آنها به نمایشی از ذلت و فلاکت رژیم تبدیل شد و به پایان رسید.
روابط عمومی سپاه پاسداران اعلام کرد: «تفنگداران دستگیر شده آمریکایی پس از
مشخص شدن غیرعمدی بودن ورود آنها به آبهای داخلی ایران و عذرخواهی تفنگداران، در آبهای
بینالمللی خلیج فارس رها شدند. بررسیهای فنی وعملیاتی لازم نشان داد ورود دو شناور
نظامی آمریکا به آبهای داخلی ایران سهوی بوده است». (شبکه خبرتلویزیون رژیم ـ 23دی
94). پیش از آزادی ملوانهای آمریکایی برخی مقامهای رژیم خواستار معذرتخواهی رسمی
آمریکا بهخاطر ورود قایقهایش به آبهای ایران شدند و برخی هم ادعا کردند که این معذرتخواهی
صورت گرفته است، اما جان کربی سخنگوی وزارتخارجه و جان کری گفتند که هیچ عذرخواهی
رسمی در کار نبوده است. جواد ظریف نیز در توییتر خود ابراز خوشحالی کرد که «گفتگو
و احترام و نه تهدید و نهسنجیدگی، به سرعت موضوع ملوانان را حل و فصل کرد».
رژیم
ابتدا تلاش کرد از این قضیه در جهت قدرتنمایی استفاده تبلیغاتی کند، اما از آنجا که
به قول معروف بیمایه فطیر است و ملوانان به سرعت و به قول پاسدار رضایی با دستپاچگی
آزاد شدند، این تبلیغات اصلاً نگرفت. اکنون این سؤال مطرح میشود که چرا رژیم با این سرعت ملوانان
آمریکایی را آزاد کرد؟ چرا سعی نکرد، مثل موارد قبلی، این قضیه را کش دهد و آن را بهزخم
ضربات سیاسی که در روزهای اخیر پشت سر هم خورده، بزند؟ پاسخ به این سؤال، یک جنبه نظامی و تاکتیکی
دارد که آن را پاسدار رضایی مورد اشاره قرار داد و از جمله گفت: «متأسفانه هم هواپیماهای
آمریکا، هم هلیکوپترهای آنها، به کارهای بسیار زشت و غیراستاندارد نظامی دست زدند،
یکی از این هواپیماها شیرجه آمد روی جزیره فارسی تا ایجاد رعب و ترس بکند… جزیره فارسی
در عمق خلیج فارس است، اما اینها آمده بودند جزیره را محاصره کرده بودند و تقریباً
بعد از 40-50دقیقه آرام شدند» (تلویزیون رژیم ـ 23دی 94).
پاسدار
رضایی سپس خیلی خدا را شکر کرد که این «حادثه بسیار خطرناک» به خیر و خوبی و بدون خونریزی
به پایان رسیده است. اما مهمتر و تعیین کنندهتر از این دلیل تاکتیکی و نظامی
و وحشت رژیم از عواقب آن، دلایل استراتژیکی آن است که به رژیم دیگر اجازه بدمستیهای
سابق را نمیدهد. این همان عاملی است که یکی از رسانههای رژیم از آن بهعنوان «برجامزدگی»
نام میبرد و مینویسد: «آمریکاییها بسیار علاقمند هستند که ایران وارد دورانی از
خودکنترلی شود و بپذیرد که مقابل آمریکا شکست خورده و در نتیجه، باید هم در کنشها و
هم در واکنشها به حد و اندازه جدید خود واقف باشد؛ متأسفانه… رفتار دولت عموماً بهگونهیی
است که محاسبات آمریکا درباره ورود ایران به دوران جدیدی از محافظهکاری استراتژیک
را تأیید میکند» (سایت حکومتی جهان-23دی94). آری، این تمام حرف است و بنابراین نباید
انتظار دیگری از رژیم داشت. در قضیه حمله به سفارت عربستان، رژیم همین درس را گرفت
و به نظر میرسد تا حدودی دریافت که معادلات در دوران پسا برجام یک دنیا با دوران قبل
از آن، تفاوت دارد! نکته قابل تأمل دیگر: بهرغم اینکه آزاد کردن سریع ملوانهای
آمریکایی نمیتواند جز با موافقت و دستور خامنهای صورت گرفته باشد، اما این قضیه به
موضوع دیگری در جنگ دو باند تبدیل شد. کما اینکه از ابتدا هم روشن بود که رژیم و مشخصاً
ولیفقیه قصد ندارد این قضیه را کش بدهد؛ کما اینکه پاسدار فدوی چند ساعت پس از بازداشت
ملوانها گفت: «مسلما این روند طول زیادی نخواهد کشید و نیروی دریایی سپاه بهمحض دستور
از سلسله مراتب خودش اقدام به دستوری که خواهد داشت خواهد گرفت» (تلویزیون رژیم ـ
23دی 94).
نکته
دیگر اینکه رژیم، ملوانها را در همان جزیره فارسی نگهداشت و مانند ملوانهای انگلیسی
به تهران و به زندان منتقل نکرد. اما بهرغم این همه، باز این قضیه به موضوع جنگ و
جدال دو باند تبدیل شد و اساساً در مرحله کنونی، هر رویدادی به بحران درونی رژیم دامن
میزند و هر باندی سعی میکند از آن، در جنگ با باند دیگر استفاده کند.
علت، همان زهرخوردگی
رژیم است. بهعنوان مثال، یک ارگانیسم بیمار که تعادل خود را از دست داده و وضعیتش
بحرانی است، با هر عامل خارجی، مختصری سرما یا گرما، دچار تب و لرز میشود، حتی غذای
تقویتی هم تعادلش را به هم میزند و وضعیتش را بحرانیتر میکند. قضیة ملوانها بهرغم
پایان سریعش، بهترین شاهد این ادعاست و اثبات میکند که به قول همان رسانه حکومتی یاد
شده، رژیم «وارد یک دوران جدید استراتژیکی» شده است؛ این در واقع بیان دیگری از مرحله
سرنگونی است.