۱۳۹۴ بهمن ۱۸, یکشنبه

حاجی! بازم بگونواره! راستی چرا به نام خودت به نوشتن ادامه نمیدهی؟


برگرفته از همبستگی ملی ایران ، 7 فوریه 2016 : پرویز خزایی 

پرویز خزائی: حاجی! بازم بگونواره! راستی چرا به نام خودت به نوشتن ادامه نمیدهی؟

لینک به منبع :

یا ایهالحاج سید محمود علوی دامت فشلک!
وسلام علی شعب الایرانی و لعنت الله علی نظام الملالی الحاکمین فی ایران!
حاج اقا گشتاپو!. بعد از تحیات فوق الذکر- و بر سیاق پیامی که مسعود رجوی- فرمانده ارتش آزادیبخش، - دمار از روزگار خمینی و کل قبیله منحوستان- سالها پیش داده بودند، منهم پیامی کوتاه، برای شما، وزیر ساواک، واواک و گشتاپوی قوم ایرانسوزان، ذیلا میفرستم. در آن پیام بغایت بجا و حساب شده، ویژه یک رهبر جدی و هدایت کننده یک مقاومت جدی- نه افاضات ته آشپزخانه ای-، مسعود رجوی، وارث ستار و میرزا و مصدق - در مقدمه گفت (نقل به مضمون) که، اول اینکه من و ما همگی میخواهیم سربه تنتان نباشد و بالکل طرفدار سرنگونی تمام عیار شما هستیم، ولکن، برای به حداقل رسیدن خونریزی در سرازیری سرنگونی محتوم کل نظامتان، بهتر است چند نکته و کار را، در مرحله پیشا رحلت به زباله دان تاریخ، در مد نظر داشته و انجام دهید. پیامی شبیه به پیامهایی که فرمانده کل قوای دولت ضد برده داری آمریکا- زنده یاد آبراهام لینکلن- خطاب به جفرسون دیویس، فرمانده کل قوای مسلح نظام نژاد پرست و برده داری جنوب کشور نوشت و توصیه مشابهی در سرازیری شکست نظامی و سقوط محتوم نظامش به او کرد. و ایضا پیام خوزه سرواسیو آرتیگاس، فرمانده ارتش رهایی بخش اوروگوئه به طرف مقابل اسپانیایی خود... باری از این پیامها در صحنه نبرد و مقاومت، در تاریخ همه مقاومتهای جدی، بی شمار ومستند در سینه تاریخ و در آرشیو های کشورها قابل دسترسی است.
یا حاجی گشتاپو، من میخواستم به حضور منحوس عرض و طول کنم که، در تظاهرات گسترده و بی سابقه شورای ملی مقاومت ایران، وسازمان محکم و پرتحرک و توان مجاهدین خلق ایران، در پاریس- همانطورکه خوب میدانی- بسیاری خیابانهای مهم قسمت مشهوری از پاریس، خالی از ترافیک موتوری، قرق شده و صدها مامور از این حرکت بزرگ حفاظت میکردند. تاکنون، - تا آنجا که جمع آوری شده است – تمامی رسانه های مهم فرانسه، بویژه همه تلویزیون های سراسری، و بسیاری رسانه های کاغذی و الکترونیکی این کشور، عظمت و شکوه آنان را بازتاب داده بودند. در بخش جهانی، کلیه خبرگزاریهای مهم و تلویزیون های مهم جهان، از قبیل سی ان ان، 24 ساعته، یورو نیوز و تمامی تلویزیونها و رسانه های مهم کشورهای خاورمیانه، از الجزیره تا همه و در شمال افریقا.....و روزنامه های مهم مانند نیویورک تایمز- با عکس بزرگی از قدمهای راه پیمایان بر تصاویر منحوس خامنه ای و روحانی بر آسفالت خیابان-، بازتابی را نشان میدهند که در نوع خود، در تاریخ این نبرد سی و شش ساله با نظام جهل و چپاول و جنایت، در شمار بزرگترین هاست. تقریبا همگی آنرا بسیارگسترده اعلام کرده اند. انعکاس از بخشی ازتجمع بزرگ در میدان تاریخی قهرمان ملت فرانسه، " دانفررشرو"، وقسمتی از مسیرراهپیمایی سه ساعته، در خیابان مشهور و تاریخی، بولوار بزرگ و طویل "مون پارناس"- آنجایی که مشاهیربزرگی ازجهان، چون ارنست همینگوی، پیکاسو و ژان پل سارتر، در کافه های تاریخی آن مینشستند- بویژه در "کافه سلکت"، و جهان را زیر نظر میگرفتند و خلق آثار میکردند- تا میدان بزرگ" انوالید" و وزارتخارجه و پارلمان بزرگ فرانسه. بخش بزرگی از مسیر این راه پیمایی باشکوه و پرقدرت و مرتب و متمدن، توسط مقامات این کشور قرق وحفاظت شده بود. در پیشاپیش، بخشی از خانواده های شهدا و ساکنان لیبرتی، و بعد عکس بزرگی از آخوند روحانی با عمامه ای که از طناب دار ساخته شده بود، یک تریلی پراز چوبه های دار، نمایندگان ملیت های مختلف کشور ایران با لباسهای محلی شان، نمایندگان کارکنان داخل ایران از پرستار و معلم و دانشجو و کارگروو و ایضا، مقامات بالایی از مجلس ملی و سنای فرانسه و پارلمان اروپا و وزیر سابق حقوق بشر کشور میزبان. شعارهای "نه به روحانی"، "مرگ بر خامنه ای"، "زنده باد آزادی" و " دمکراسی، آزادی با مریم رجوی" و سرود ایران گوش مردم آزادیخواه جهان را نوازش و گوش خامنه ای، خلیفه ظلم و جورو اخلاف خمینی را کر میکرد. بویژه وقتی طنین انداز شد آن سرود ملی مارسیز انقلاب فرانسه، و فریاد تسلیت به مردم داغدیده فرانسه، بعد از جنایات شنیع خلف نظام ولایت فقیه یعنی داعش- در خیابانهای زیبای پاریس. باری، میدیدیم که بسیاری از مردم پاریس در آن مناطق، با تمجید، تحسین و با حق شناسی، برای این حرکت بزرگ دست تکان میدادند و یا بعضی خود را بمیان نمایندگان واقعی ملت ایران میرساندند... اتفاقا حاجی! در هنگام پخش این سرود های ملی و شعارهای محکم به زبان فرانسه، بخشی از این ستون بسیار طولانی شیرزنان و شیرمردان تبعیدی ایران، درست در چند متری و مقابل "کافه سلکت" ایستاده بود. این کافه هنوز و هرروز پراست ازبخشی از نویسندگان،متفکران و هنرمندان معاصر فرانسه و جهان.... این کافه زیارتگاهی است از جنبش های پیشتاز ادبی، فلسفی و هنری دنیای تمدن و ترقی و نو آوری.
حاجی!، رسانه های داخل کشوری تو هم مجبور به انعکاس شدند. اما سعی کردند که آنرا در یک تیتر فورمول بندی شده ارائه کنند. درتیتر اول همه رسانه هایتان، تقریبا یکدست نوشته بودید که " تظاهرات اندک منافقین! ...."..... حاجی اما بعد خیلی بد گاف داده اید. در جایی که تیتر میزنید" تظاهرات اندک منافقین در پاریس بمناسبت....از زبان رسانه های بین المللی و امریکایی...."، بناگهان در متنی، از قول همان رسانه ها عینا ترجمه کرده و مینویسید "به گفته خبرگزاری اسوشیتدپرس امریکا، تظاهرات بسیار گسترده ای! توسط منافقین....... د ر پاریس" ......!!!
باری با این گاف فاحشی که دادی، حاجی، دیگر مرا از هرگونه توضیح بیشتر معاف کردی....تا اینجا: احسن لک مثیرالاشمئزاز الحیه! ( آفرین برریش تنفرانگیزت باد!)
و اما بشنوید از رسانه های خارج کشوری تان، مانند عمدتا "دیدبان" و "اینترلینک" به زبان انگلیسی و فارسی. این سایت ها این روزها، تمامی مطالب ساکنان مینی بوس سرکار قندعلی ها و شبدرقلی ها را، با آب و تاب از بالا تا پایین منتشر میکنند. داستان از این هم مضحک تر است، برو ببین که، حتی با باز نشر این نوشته ها، میگوید که آهای مسعود رجوی چرا پاسخ این و آن از آنها را ندادی!؟. بویژه آخریش رله کردن نوشته یکی از شبدرقلی های، مطرح دوست و آنتن پرست، خطاب به مسعود رجوی است. آری، انترلینک بدنام و مهر برپیشانی، که مورد نفرت و بیزاری هر ایرانی میهن دوست و آزادیخواهی است، و همه میدانند که رسانه اصلی خارج کشوری مختص جنگ تبلغاتی علیه شورا و سازمان مجاهدین است –و خودش بهمراه آن یکی " دیدبان"، بصراحت خود را اینچنین معرفی میکند-، از سر کساد و بدبختی- این رده نویسی های اخیررا به اشتراک و باز نشرگذاشته بود!! و مرتب به مقاومت نهیب میزند که یاالله زود باش جواب این نوشته های مامانی را بده! حاج گشتاپو، به سر تا مغز نامبارکت قسم، که این شگرد ها را مردم اروپا خوب میشناسند و اعلامیه هایی که، بعضی بعنوان کنشگر و این و آن، علیه مقاومت های سازمان یافته شان میچرخاندند. حتی در حالیکه یک نوک سوزنی هم به نازیسم آدمکش هیتلر میزدند، اما جوالدوزها بود که از قلمشان بر تن جانفشانان در سنگرمیریخت....
یارو! یک چیز دیگه درست کن! اینها قی های خشک شده آن سالهای خونین 1940-1945 است. میخواهی باز سند تاریخی در این بابت برایت رو کنم؟ میخواهی، از آرشیوهای مقاومت های همین اروپا، صد ها شبنامه و اعلامیه مشابه با روش و لسان و تهمت و جنگ روانی مشابه برایت چاپ بگیرم و بفرستم؟ و اینکه چگونه دستگاههای تبلیغاتی برادرت گوبلز، آنها را در ابعاد بزرگ بازچاپ و باز پخش کرده و به سبک آنزمان به اشتراک میگذاشت؟!
در حول و حوش این تظاهرات پر بار و پر بازتاب، باز هم دیدیم که ترکه های زیر دهل ات، ابتدا به ساکن، رفتند، یک راست، سراغ آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت خونین مردم ایران. رفتند سراغ صحبت های قدیم، بویژه پیام چند سال پیش و پراشاره و هجو و ایما و تمثیل ( الگوریک) مسعود رجوی به سران رو به زوالتان وبه حاجی درشت هایت. باری برای پیشگیری از انعکاس گسترده تنفرعمومی به سفر آخوند روحانی "رئیس جمهور" ات، و برای فضا سازی مترادف و مجازی حول حرکت ایرانیان آزاده در فرانسه و بخشی از اروپا، عوامل مستقیم و غیرمستقیم، با جیره و یا بی جیره ات، با نهیب "وریسیتو" ( بلند شوید به زبان شیرین لری)، دست به قلم با نام، بی نام، یا با نام مستعار شدند.
من در سایت های "اینترلینک" و"دیدبان"ت، چندین و چند نوشته به "قلم" جمعی از اعضای ارتش سایبریت در داخل کشور دیدم که باور کن درست همانگ و هم آوا و آواز و تقریبا هم انشاء، با نوشته های آن چند نفر معاند و دشمن خونی مقاومت بودند، که توسط آن انگشت شمار ساکنان مینی بوس سرگردان، و شبدرقلی های آنتن شیفته، نوشته شده بود. یا للعجب، میگی نه خودت یک سری به آرشیوهای داخل وخارج بزن!
غدر و مکر و رسوایی دیگر را بشنوید:
 اعضای این شورای ملی مقاومت و پشیبانان بیشمار آن، با یک آرمان و حول یک استراتژی، سیاست، تاکتیک و تکنیک، در یک مقاومت بغایت محکم و موثر و سازمان یافته - و تنها مقاومت جدی و گسترده که در بازتابهای رسانه ها غربی در باره تظاهرات پاریس در تایید آن خواندم-، حول مدیر و رهبران خود، هماهنگ تحلیل میکنند، همنوا سیاست گذاری میکنند، همقدم برنامه ریزی و پروژه های جاری را، بر اساس پختگی و همخوانی، در مقطع های زمان و مکان به اجرا میگذارند. آنها در هر شرایط داخل کشوری و بین المللی، میز و برنامه خود را چیده و با جلسه و بحث و تحلیل و تبادل نظر- به رویارویی با آن مصاف، که گاهی با سرعت برق، فرصت چندانی نمیدهد وچون بهمن و سونامی سرازیر و سرزیر میشود، می پردازند. این به لسان شبدرقلی های وارفته و کیچن نشینان های چرت زن و چرت نشان، چرت آور و چرت آموز!، که هشت نفرشان نمیتوانند حتی یک قورمه سبزی را بطور هماهنگ و بدور از حسادت و چشم و هم چشمی به مرحله نهایی طبخ برسانند، عیب و نقص است. اینان، با ادعاهای مرغ پخته خندان، مضحک و تمامی از سر حقد و حسادت و جاماندگی و به حاشیه رفتگی، در نوشته های گشتاپو خواه و واواک شاد کن و سید محمود علوی نشان- مرتب نشخوار میکنند که بله اعضای این مقاومت، در این سنگر نبرد سی و شش ساله و در این شرایط پر فتنه و طوفانی و سونامی زا- همه چیز را رجوی رهبرشان برایشان دیکته میکند! اینها این اصحاب بقول لرها "دگیس رته" یعنی وارفته و واداده، فکر میکنند که این مقاومت پر خون و خطر، انجمن معلمین شهرگوتمبرگ سوئد است، یا اتحادیه پرستاران اسلو. تازه خودشان، که سالهاست از یمن مقاومت های خونین غرب و بدلیل خونهای ریخته در ایران، پناهنده ومقیم غرب آزادشده، شده اند، باید بدانند (که شک دارم، چون جز سایت بازی بفارسی علیه مقاومت و مجاهدین از شبانه روزشان چیزی – سوای خورد وخوراک و چرت وخواب باقی نمی ماند)، که در احزاب و تشکیلات سیاسی اجتماعی کلیه کشورهای مترقی و دمکراتیک- که بهترینانشان متعلق به شمال اروپا ونوردیک است) واقعا چه میگذرد، تا بدانند که این دمکراسی ها، علاوه بر تشکیلات مقاومتشان در هشت دهه پیش، حالا هم دیسیپلین، مدیریت، رهبری حزب و دستگاه هدایت کننده یک تشکیلات، همین روند را کم بیش مشابه دارند. اعضای این تشکل ها، با اختیار و انتخاب و بحث و پخته کردن مقولات و رسیدن به اجماع (کونسانسوس)، برنامه های سیاسی و اجتماعی خود را پیش میبرند. نگارنده خود، بیش از سه دهه، تجربه عملی در این کشورها داشته ودارد. در مقاومت ها و جنگها و نبردها که دیگر نقش رهبرو فرمانده تعیین کننده اصلی است. باید با سازمانیافتگی حداکثر و مو لای درز نرفته، انظباط و حرکت هماهنگ و حساس در مقابل دشمن تا دندان مسلح و خونریزو توطئه گر، حرکت کرد. در یک سنگر مقاومت و یک نبرد نظامی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و بین المللی، حرکات، حملات، دفاع، بیان و سخن و نوشتاری باید بطور هماهنگ در خدمت اهداف استراتژیک، سیاسی و تاکتیک ها قرار گیرد. والا بقول آن ژاندارم لرعزیز من " بگو ژآندارمری منحله دیگه". بدون شک ابتدا همه چیز در درون هسته اصلی و مدیریت مقاومت- بویژه و ایضا بویژه مقاومت مسلحانه- بررسی و حلاجی و به لسان انگلیس زبانان "همرینگ" و چکش کاری میشود، اما در پایان اکت و بیان بیرونی آنرا باید توسط دستگاه رهبری که در زبانهای اروپای به آن "سنترال بورد" به انگلیسی، "کونسی سانترال" به فرانسوی، "زنترال ورشتاد" به آلمانی، " سنترال استوره" به زبانهای اسکاندیناوی، " بوردو سانترال" به ایتالیایی و " خونتا سانترال" به اسپانیولی میگویند هم معرفی و هم فورمول بندی شود. مدیر، رهبر و مسول فرمول تصمیم نهایی را در فورمول بندی و جمله بندی آن تصمیم شورای مرکزی میگیرد. حتی در حکومتهای دمکراتیک، هم در پایان رهبر حزب، رئیس جمهور و نخست وزیر است که آخرین فورمول را تنظیم میکند. البته میدانم که این امر برای عده ای که در عمرشان کار تشکیلاتی عملی و شبانه روزی نکرده و بصورت فله ای و بی در و پیکر زیسته اند، بسیار عجیب و سوال برانگیز است.
تک تک اعضای این مقاومت، و اعضا و پشتیبانان آن افرادی هستند با فلسفه، اعتقاد دینی و غیر دینی بسیار متفاوت، فرهنگ و سبک زندگی گوناگون، از همه گرایشهای ایدئولوژیکی، از همه ادیان و مذاهب ایران، از مسلمان شیعه و سنی، مسیحی (عمدتا ارمنی و آسوری)، زردشتی، کلیمی، بهایی، دراویش، ایزدیان و یارسانان....و همه تعلقات قومی- آذری، کرد، ترکمن، بلوچ، لر، عرب و فارس-. این خیل عظیم و بزرگترین تشکل آرمانی و مقاومت تاریخی ایران، وایضا بالاترین بها پرداخته، حول برنامه شورای ملی مقاومت، که بر اساس جدایی دین از دولت، و با الهام از اعلامیه جهانی حقوق بشر1948، تنظیم شده و خلاصه اصول اساسی و عصاره آن در طرح ده ماده ای اعلام شده توسط خانم مریم رجوی- به تمام زبانها ترجمه و ارائه و منتشرو فریاد زده شده است-، معلوم است که با این چراغ راهنما و برنامه مدون است که حول آن مبارزه میکنیم- در خط مدیر و مسول مسعود رجوی و رئیس جمهور دوران گذار برای تشکیل اولین مجلس موسسان در ایران آزاد و رها از ستم و جور و جهل و فساد و جنایات علیه بشریت خمینی و خلیفه دومش خامنه ای-، با دسیلپین و انسجام تشکیلاتی، تحت مدیریت رهبران این مقاومت این بار سنگین را بدوش کشیده، به سوی هدف غایی در این راه پر خطر و خون و توطئه و عناد عمله های مستقیم و غیر مستقیم و با جیره و بی جیره های حاج آقا گشتاپو و واواک رژیم سفاک خلافت ولایت مطلقه ایرانسوز پیش می برد. این افتخار همه ما اعضای این مقاومت پیشتاز و آخوند سوز است.
و آخرین خطاب برای خدا ناحافظی با حاجی گشتاپو:
یاایهالحاجی سید محمود علوی!:
مره أخری انک تقول هذه صوت شریط کاسیت!
لماذا لا تکتب به اسمک شخصیا؟
ترجمه از لرستان سرفراز:
ای حاجی سید محمود علوی!:
بازم بگو نواره!
راستی چرا بنام خودت به نوشتن ادامه نمیدهی؟!
 امضای این سخن بشرح زیر:
الاحقر ملت بزرگ ایران و الخصم الدائم از بالاتا پائین و حاشیه
هاتان و بقول لرها و کردها " نوتر و نتور" تان

پرویز خزایی هفته اول فوریه 2016 - اسکاندیناوی