۱۳۹۴ اسفند ۱۶, یکشنبه

معنای سیاسی نظامی وارد شدن حزب‌الشیطان لبنان در لیستهای تروریستی



تاریخ :6مارس 2016:


شورای همکاری کشورهای خلیج فارس و متعاقب آن شورای وزیران کشورهای عرب در تونس، حزب‌الشیطان تحت الحمایه رژیم ایران را در لیست تروریستی قرار دادند، این اقدام رژیم خمینی را به‌شدت نگران و وحشت‌زده کرده است. چرا؟ با اندکی دقت در واکنشها و اظهارات مهره‌های رژیم و مشخصاً معنای سیاسی و نظامی این لیست‌گذاری می‌تواند به این سؤال پاسخ داد. سایت حکومتی بلاغ (12اسفند) «به نوشته الاخبار، این مبالغه نیست اگر بگوییم، حزب‌الله در 


استراتژی حضور نظامی روسیه در سوریه، مسئولیت بخش عملیات زمینی را بر عهده دارد؛ بنابراین در صورت تروریستی خواندن حزب‌الله و انجام حملات علیه آن در سوریه، به‌مثابه این است که علیه ارتش سوریه و روسیه اقدام شده است» سایت حکومتی خدمت (12اسفند) : « عربستان سعودی  و دیگر کشورهای عربی که روابط خود را با ایران در ژانویه قطع کردند قصد دارند با قرار دادن حزب‌الله در لیست گروه‌های تروریستی، ضمن مقابله هرچه بیشتر با ایران اقدامات آنها را در سوریه تضعیف کنند». به این ترتیب اولاً رژیم می‌داند که مواضع اعلام شده توسط عربستان و کشورهای عرب را باید جدی بگیرد و جدی هم گرفته است؛ زیرا همان‌طور که آن مفسر عرب گفت: «این تصمیم به‌منظور مواجهه گسترده با پروژه رژیم ایران در منطقه است. این تصمیم با تأخیر زیادی گرفته شده است و می‌بایست عربستان سعودی در سال 2013 که گروه‌های تروریستی را لیست‌گذاری کرد این تصمیم را اتخاذ می‌کرد» (جمال قاشقچی ـ تلویزیون الجزیره (12اسفند). ثانياً، کاملاً مشخص است و کسی تردید ندارد که این اقدام کشورهای عرب، در واقع علیه کارفرمای حزب‌الشیطان یعنی دیکتاتوری تروریستی حاکم بر ایران است، حتی رسانه‌های خود رژیم هم، چنان که دیدیم، صراحتاً به این واقعیت اذعان می‌کنند. روشن است که وقتی حزب‌الشیطان مورد حمله و لیست‌گذاری قرار می‌گیرد، رژیم ایران هم که پدرخوانده آن است، مورد اتهام قرار می‌گیرد و واکنش نشان می‌دهد، مورد جدیدی نیست و همیشه هم بوده است؛ اما واکنشهای رژیم چیزی بیشتر از این را نشان می‌دهد؛ این همه واکنش ناشی از 


چیست؟ چنان که دیدیم، بعضی از سایتهای رژیم تلاش می‌کنند این طور جلوه دهند که حزب‌الشیطان جزیی از استراتژی حضور نظامی روسیه در سوریه است و آنها جنگ واحدی را پیش می‌برند که نیروی هواییش از روسیه است و نیروی زمینی‌ش از حزب‌الشیطان! اما این نعل وارو زدن برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت است؛ زیرا واقعیت این است که اولاً حزب‌الشیطان جزیی از استراتژی نظامی رژیم در سوریه است و نیروهای آن و پاسداران رژیم دوش به دوش هم و اغلب آمیخته با هم عملیات می‌کنند و اگر حزب‌الشیطان هدف قرار بگیرد، پاسداران رژیم هم هدف قرار می‌گیرند؛ ثانیاً همان‌طور که همه تحلیلگران و ناظران امور سوریه می‌گویند، ورود روسیه به جنگ سوریه، خاستگاه و نقطه عزیمتی کاملاً متفاوت از رژیم دارد، روسیه صرفاً برای گرفتن امتیاز در سایر زمینه‌ها وارد این جنگ شده و طبیعی است که اگر ببیند قضیه جدی شده و با کشورهای عرب، رو در رو قرار می‌گیرد، با توجه به منافع هنگفتی که در رابطه با این کشورها دارد، حاضر نیست این منافع را فدای وارد شدن در جنگی کند که انتهایش اصلاً روشن نیست. با همین حساب و کتاب بود که روسیه در طرح صلح مشترک با آمریکا وارد شد؛ صلحی که رژیم به‌شدت از بابت آن آشفته است و آن را صلحی آمریکایی می‌نامد. اگر روسیه آن طور که انتظار می‌رود و محاسبات معمول سیاسی حکم می‌کند، وارد یک پروسه سیاسی شود (که شده) و بخواهد آن را تا انتها طی کند؛ رژیم در عرصه سوریه تنها خواهد ماند و همین چشم‌انداز است که رژیم را این چنین هراسان و حشتزده کرده است؛ زیرا اگر بایستد و به‌لحاظ نظامی با نیروهای ائتلاف رو در رو شود، در منطق تعادل‌قوا و دو دو تا چهار تای نظامی، هیچ چشم‌اندازی جز خرد شدن و شکست ندارد و اگر هم عقب‌نشینی کند که خود خامنه‌ای گفته است معنی آن چیست. بنابراین رژیم در صحنه سوریه هیچ آینده و چشم‌اندازی جز شکست؛ شکستی که به سرعت به داخل خودش می‌ریزد، ندارد!