۱۳۹۵ فروردین ۱۳, جمعه

نامه زندانی سیاسی هوادار مجاهدين «شاهين ذوقي تبار» از زندان گوهردشت به خانواده اش


تاریخ :1آوریل 2016
نامه زندانی سیاسی هوادار مجاهدين «شاهين ذوقي تبار» از زندان گوهردشت به خانواده اش
سلام پدر، سلام مادر و سلام برادر عزیزم
چند روز دیگرعید است و من برای سومین سال متوالی است که در ایام نوروز در کنار شما نیستم. اما، از این موضوع پشیمان نبوده و نباید باعث ناراحتی شما هم باشد. زیرا در شرایطی که کشور ما اسیر رژیمی دیکتاتور هست برای یک انسان مسئول حداقل تاوان، زندانی شدن است. آخوندهای حاکم بر ایران با سیاست های ضد مردمی و شیادانه خود باعث گسترش فقر و فحشا و اعتیاد و انواع فساد در جامعه شده اند.
وقتی حوزه علمیه قم با جیب مردم، آخوند مفت خور تولید می کند ولی درکنارش بسیاری از کودکان این مملکت از ادامه تحصیل محروم و برای تهیه مایحتاج اولیه خود از قبیل خوراک و پوشاک مشکل دارند، وقتی که یک مشت آخوند با دزدی های چند هزارمیلیاردی کشور را غارت می کنند و بسیاری ازخانواده ها توان پرداخت اجاره خانه خود را ندارند،
زمانی که بسیاری از خانواده ها عزیرانشان را به خاطر اینکه هزینه درمان و بیمارستان ندارند از دست میدهند، بسیاری از زنان و دختران این مملکت از روی فقر و برای تامین هزینه خود و خانواده هایشان مجبور به تن فروشی می شوند و بسیاری از مردم از پس حداقل مخارج روزانه بر نمی آیند ولی ثروت عده ایی آخوند و آقازاده سر به فلک کشیده... و در شرایطی که برای حفظ بقای خود مردم را قربانی می کنند و بدنبال بمب اتم و صدور تروریسم و ناامنی در دیگر کشورهای منطقه می روند، و آنگاه که بسیاری از مردم و جوانان هم سن و سال من در درون زندان درانتظار طناب دار هستند و تمام این ظلم و فسادها با سوء استفاده از نام دین انجام می پذیرد، و وقتی شاهد هستم مجاهدین در لیبرتی برای نجات مردم با ایثار و فدای بسیار از خانواده و همه چیز خود گذشته اند و بارها توسط مزدوران رژیم قتل عام شده اند و بازهم امکان حمله به آنها وجود دارد و هر لحظه جانشان در خطر است، درچنین شرایطی من چطورمی توانستم سکوت کنم و به وضع موجود اعتراض نکنم.
اعتراض به ناعدالتی حداقل کاری بود که من می توانستم انجام بدهم
پدرم، می دانم که چه سختیها و فشاری را برای برطرف کردن مشکلات خانواده تحمل کرده و می کنی ولی پدران بسیاری مثل تو و حتی درشرایطی بدترازشرایط توهستند. مادرم، میدانم که چه سختی هایی درزندگی کشیده ای و چقدر نگران من هستی، ولی مادران بسیاری بوده اند که فرزندانشان اعدام شده و یا اعدام می شوند. برادرم، می دانم با چه شرایطی بزرگ شدی واز چه امکاناتی که حقت بوده محروم بوده ایی، اما بچه های بسیاری در این مملکت هستند که در شرایطی سخت تر از شرایط تو مجبور به زندگی هستند. نشانه خودخواهی و بی مسئولیتی انسانی من بود، اگر چشمم را بر روی تمام مسائل می بستم و سکوت می کردم و میدانم شما نیز به چنان پسری که در برابر ظلم و ستم سکوت کند افتخار نمی کردید. به همین دلیل نه پشیمانم و نه ناراحت و تا وقتی که آخوندهای ظالم و دین فروش به ظلم ادامه می دهند من دست ازاعتراض نخواهم کشید و زندان را با تمام سختی ها به زندگی بیرون از زندان ترجیح میدهم. ولی تاریخ ثابت کرده است که ظلم هیچگاه پایدار نبوده و رژیم ظالم آخوندی نیز قطعا از این قاعده مستثنی نیست و بزودی زود سرنگون می شود و بهار و عید واقعی ایران از راه میرسد و می توانیم در کنار هم و دیگر مردم ایران جشن بگیریم و قطعا روزهای خوب و خوشی با هم خواهیم داشت.
شاهین ذوقی تبار
زندان گوهردشت کرج

سه شنبه ٢٥ اسفند ٩٤